ویژه ی سایت "عصرنو"
چکیده ی مطلب
میرزایی در حالی که در بیمارستان میثاقیه بستری بود با وجود زخمی بودن و شکستگی استخوان پا...به وزارت کشور رفت و با ثبت نام خود کاندیدای اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران شد...در صدا و سیمای جمهوری اسلامی جهت ضبط برنامه تلویزیونی حاضر شد که در این هنگام بین ایشان و حجت الاسلام موسوی خوئینی ها مشاجره ای شدید روی داد که منجر به دستگیری و زندانی شدن وی گردید...آقای خوئینی ها...مسلما ملت ایران به رئیس جمهور عروسکی و کاغذی و یا از پیش تعیین شده احتیاج ندارد...بگذارید همه حق زیستن و اندیشیدن داشته باشند لااقل به اندازه دو کف پا و طول و عرض تن شان...
آغاز و فرجام آولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران (3)
پروفسور ابراهیم میرزایی و سودای ریاست جمهوری ایران
روشنگري ميان مردم زماني ممكن است كه آزادي، كالايي عمومي و مورد استفاده عقل گردد "كانت"
بعد از رد صلاحیت غیر قانونی بیش از 95 نفر از نامزدهای ریاست جمهوری به وسیله حجتالاسلام سید محمد موسوی خویینیها که به تنهایی در نقش نظارت استصوابی شورای نگهبان ظاهر شده بود.
در آن شرایط ابراهیم میرزایی کونگفو کار مشهور ایرانی که مقام قهرمانی جهان را هم دارا بود. یکی از معدود کاندیدای ریاست جمهوری بود كه نسبت به رد صلاحيت خود اعتراض نمود و به همین مناسبت دوستداران، شاگردان و مريدان وي چند روزی در تهران به حمایت از راهبر خود اقدام به تظاهرات، تحصن کردند. سال ها بعد حجت الاسللام سید محمد موسوی خوئینی ها در مصاحبه با ماهنامه شهروند امروز شماره 23در همین رابطه می گوید:...این کاندیدای جنجالی که برای احقاق حق خود یعنی شرکت در اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بسیار اصرار می کرد و خیلی سماجت به خرج میداد. به راستی میرزایی کی بود، چه می گفت و چه می خواست؟ایشان در سال 1318در شهر گرگان به دنیا آمد. دیپلم خود را از دبیرستان بهرام تهران گرفت، پس از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری با دیدن دوره های متعدد فنون نظامی و جنگ های نامنظم در سطح داخلي و بینالمللی، به خصوص در کشورهای صاحب سبک های هنرهای رزمی چون کره جنوبی و ژاپن به فرماندهی نیروهای ویژه هوا بُرد تیپ نوهد رسید. در سال 50 با موافقت ستاد نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی به کشور چین، این زادگاه هنرهای رزمی "کونگ فو" رفت و پس از طی کردن آموزش هایی به نشان سنتی "هفت پیکر" و دکترای افتخاری در مهارتهای رزمی رشته کونگ فو به ایران آمد و به دنبال آن به تایلند و امریکا سفر نمود و در آنجا با ارائه فیزیولوژی انرژی انسان موفق به کسب عنوان پروفسوری شد[هیچ مدرکی دال بر این عنوان به دست نیآمده است و این عنوانی است که شاگردان وی برای بزرگنمایی به ایشان داده اند]در این حال سبک "کونگ فو کاراته" را ابداع کرد و در ادامه آن را به "کون کف توان" و بعد به "کونگ فو توآ" تبدیل کرد.در سال 51 کتاب "کاراته و ذن" را انتشار داد و در آن به شرح اصول اساسی کونگ فو توآ[سبک ابداعی خود] پرداخت. در این شرایط جایزه لوژیون دونور را به پاس خدمات به جامعه ورزش ایران از کشور فرانسه دریافت کرد و به دنبال این به عضویت هیات یازده نفری شال سرخ کونگ فوی جهان برگزیده شد. و سال بعد در ایران دانشکده ی انشاء تن و روان را تاسیس کرد. در سال 56 در پی اختلاف با شاپور غلامرضا مسئول ورزش وقت ایران، دانشکده ی انشاء تن و روان تعطیل شد. در همین حال آقای میرزایی ایران را ترک کرد و در دانشگاههای خارج از كشور، كنفرانسهایی در مورد بنیان دانشکده ی انشاء تن و روان برگزار کرد که مهمترین آن بر اساس اطلاعیه سازمان وابسته به ایشان:«...در دانشگاه مریلند امریکا بود.»[1] آقاي ميرزايي در بهار سال1357، به دنبال قیام ملت ایران، از امریکا به ایران مراجعت نمودند و پس از سقوط و فروپاشی رژیم پهلوی، چون قبلاً در سازمان ورزشی و فرهنگی باشگاه ورزشی تاج(استقلال فعلی)فعالیت داشت، با موافقت رسمی و کتبی مسئولین تاج(آقای کاشفی و آقای شیخان)توانست کلیه تأسیسات سازمان ورزشی و فرهنگی تاج را برای اهداف دانشکده ی انشاء تن و روان در اختیار بگيرند. در همين حال در کلوپ بانوان واقع در خیابان لس آنجلس(حجاب فعلي)دانشکده ی انشاء تن و روان فعالیت خود را دایر كرد. آقاي ميرزايي سوابق و اساسنامه دانشکده ی انشاء تن و روان را به مسئول موقت وزارت فرهنگ و آموزش عالی دولت موقت ارائه داد كه پس از یک هفته اساسنامه تأیید و امضا شد و فعالیت این دانشکده شكل قانوني به خود گرفت. به دنبال آن حجتالاسلام قدوسی دادستان دادگاههای انقلاب اسلامی کل کشور در اواخر تابستان 58 دستور اشغال و تسخير مکانهای سازمان ورزشي و فرهنگي تاج را داد كه با حمله مسلحانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کلیه مکانهای باشگاه ورزشی تاج، به جز واحد مرکزی دانشکده ی انشاء تن و روان در خیابان لس آنجلس، مصادره شدند. به دنبال این حجت الاسلام قدوسی دستور مصادره ساختمان دانشکده ی انشاء تن و روان را نیز صادر کرد كه به علت مقاومت صدها نفر از جوانان و دانشجویان[شاگردان ایشان]، پاسداران مجبور به عقب نشینی شدند و به پیآمد این دادگاه انقلاب تهران، حکم دستگيري و تیرِ ِپروفسور میرزایی را صادر كرد. در این حال پاسدارانی كه براي دستگيري میرزایی به منزلش مراجعه كردند، با سیل بیشمار هواداران وي مواجه شدند و در درگيریي که بين ميرزايي و شاگردانش با پاسداران به وجود آمد يکی از شاگردان میرزایی به نام "محسن امیری دودران" كشته و تعدادي از طرفین زخمی شدند و پروفسور میرزایی را هم، كه تير خورده بود، دستگير نمودند و به پادگان حشمتیه مرکز پاسداران بردند و سپس به صورت مخفیانه او را براي درمان به بیمارستان میثاقیه انتقال دادند و افرادي را براي مراقبت از ايشان در بيمارستان مستقر كردند.»[2] در آغاز ثبت نام کاندیداهای اولین دوره ی ریاست جمهوری در ایران، میرزایی در حالی که در بیمارستان میثاقیه بستری بود. با وجود زخمی بودن و شکستگی استخوان پا، بیمارستان را ترک و به وزارت کشور رفت و با ثبت نام خود، كانديداي اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران شد.»[3] در شروع تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری در ایران، ورزشکاران کونگفو کار در سطح شهر تهران تبلیغات ويژه اي را براي معرفي استاد خود شروع کردند که برای بسياري از مردم آن زمان تهران تازگی خاص خود را به همراه داشت. میرزایی نيز، طی چندین سخنرانی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و...به تبلیغ اندیشه و برنامههای انتخاباتی خود پرداخت مهمترين برنامه ميرزايي که بر گرفته از اصول کونگ فو توآ و هفت مایگاه(بخش) به غیر از مایگاه اول که به حرکات فیزیکی و فعالیت های بدنی می پردازد بقیه به جنبه های علمی، عرفانی و پزشکی در خصوص تن و روان اشاره دارد، از اين قرار بود: گر بخود آيي بخدايي رسي بخود آ. مرحله یکم: اقدامات ضربتی بر عملیات آمارهای جمعیتی... مرحله دوم: اقدامات ضربتیو تاکتیکی در ایجاد میزان کار و طبقهبندی کار با امکانات موجود به منظور جلوگیری از بیکاری و تورم و گذر از لحظات بحرانزای دوران انقلاب. مرحلهسوم: ... بررسیدر استعدادهای پنهانی و ایجاد میدان برای فعالیتهای فردی گروهی و ایجاد فضایکارایی که متکی بر سازمان و مدیریت و به نیت سرعت بخشیدن آهنگ پیشرفت...مرحله چهارم:...اقدامات فوری برای تاکتیک و تکنیکهای عملیاتی و جلوگیری از جنگ های ساینده برحسب نیازهای منطقه ای...جلوگیری از جنگهایهستهای و شیمیایی...مرحله پنجم: به کار گرفتن دانشجویان و دانشآموزانو وارد کردن نیروی زنان به فعالیت اجتماعی...مرحله ششم: مرحله جدا سازی از نطفهتا جوان و جان متکی برتجربه متفکران، متخصصان و بینش روان و تحلیل منطقی در کلیه ابعاد از راز مجهولات جهان...مرحله هفتم: حضور در اردوگاه انقلاب فرهنگی به نیترهایی و آزادی انسان یا ندای فرهنگ انقلابی که راهگشای ماست...»[4] میرزایی در زمان تبليغات نامزدها، با جمعی از دوستداران و شاگردان خود در ساختمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی جهت ضبط برنامه تلویزیونی خود حاضر شد. كه در این هنگام بین ایشان و حجتالاسلام موسوی خویینی ها مشاجره ای شدید روی داد که منجر به دستگیری و زندانی شدن وي گردید. به همين خاطر احمد بهار عضو کمیسیون بازرسی بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری برای تخریب شخصیت میرزایی اعلام کرد که:«یکی از کاندیدا هاي ریاست جمهوری امروز به اتهام خود فروختگی به دولت گذشته و همکاری با رژیم منحط پهلوی و ساواک دستگیر و زندانی خواهد شد وی حاضر به افشای نام این کاندیدا نشد و فقط اظهار داشت که این شخص به غیر از کسانی است که اسناد همکاری آنها با رژیم گذشته در کیهان به چاپ رسید.»[5] به دنبال این روز بعد کیهان با چاپ عکس میرزایی در صفحه اول خود نوشت:«ابراهیم میرزایی، یکی از کاندیداها، دستگیر شد.»[6] و یکی از اعضای دادگاه انقلاب در گفتگویی با کیهان در مورد دستگیری ابراهیم میرزایی نیز گفت:«دیروز به دنبال جلسه کمیسیون نظارت[بازرسی] بر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، میرزایی که متهم به همکاری با رژیم گذشته و ساواک میباشد با حُکم دادستانی دستگیر و زندانی شد. وی همچنین افزود که به دنبال پیروزی انقلاب یک بار دیگر ايشان به اتهامات گوناگون دستگیر شده است که در جریان دستگیری نیز مجروح گردیده و مدتی در دادستانی انقلاب بازداشت بوده است. وی افزود که کاندیدایي ایشان برای ریاست جمهوری ایران مسلماً یک توطئه علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران بوده است چرا که وی حتی به خاطر همکاری هایش با رژیم گذشته از شاه سابق یک اسلحه کمری جایزه گرفته که مدرک آن نیز، در دادستانی موجود است.»[7] به دنبال این زمینه چینی ها برای تخریب شخصیت میرزایی و از میدان به در کردن ایشان از گردنه ی اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، ستاد مرکزی انتخاباتی میرزایی پس از مصاحبه این مقام دادستانی، نامهي سرگشادهای انتشار داد و در آن به شرح ماجراي دستگيري ميرزايي كه بدون اجازه دادستاني بوده است، اشاره كرده و دعوت به مناظره تلویزیونی با حجت الاسلام خویینیها، جهت رفع اتهامات نمود که بخشیهایی از آن از این قرار بود:«...در مورد دلایل بازداشت این شخص و این که به دلیل همکاری با رژیم گذشته از دست شاه مخلوع جایزه گرفته، باید گفت آقای میرزایی درجه شالبند سرخ خود را در رشته کونگ فو در سال 49 زمانی که در ارتش خدمت میکرده گرفته؛ ولی مدرک ایشان را نیروی زمینی طی مراسمی و با دست شاه مخلوع به ایشان میدهند که این سیاستی بود که جهت سوء استفاده از محبوبیت دیگران که شاه از دیگر قهرمانان نیز چون مرحوم"تختی" با بستن بازوبند پهلوانی سوءاستفاده میکرد[صورت گرفته است] آیا گرفتن یک جایزه قهرمانی در ورزش نشانه همکاری با رژیم منحوس پهلوی و دستگاه منفور ساواک میباشد؟ که تنها آن را در این لحظات بهانه قرار دادهاید... به هر حال همانطور که در اعلامیه منتشر شده از سوی دانشجویان مبارز راه انقلاب فرهنگی[دانشجویان پیرو خط امام، اشغالگر سفارتخانه امریکا در ایران] نوشته شده افشاگری از آن ما و آقای خویینی و قضاوت پس از آگاهی از آن ملت می باشد.»[8] به دنبال این در اقدامی دیگر گروهی از شاگردان میرزایی پس از مراجعات مکرر به کیهان، که يكبار نیز با لباس رزمي و با نمايشاتي در محوطه كيهان و تحصن در آنجا همراه بود، توضیحاتی در مورد اتهامات میرزایی در اختیار کیهان گذاشتند که فرازهایی از آن چنین بود:«...در مورد عکس پروفسور میرزایی با شاه در حین گرفتن سلاح کمری باید گفت؛ ایشان به عنوان یک قهرمان در رشته کونگفو و همچنین یک سروان نیروی زمینی که برای تحصیلات و دیدن تعلیمات در این رشته از طرف ارتش به خارج اعزام شده بود، و عکسی که در آن ابراهیم میرزایی از شاه سابق اسلحه کمری جایزه گرفته بودند و دلیل همکاری با رژیم عنوان شده است، ايشان به عنوان یک مقام علمی و قهرمانی در جهان، این جایزه را دریافت میدارد. و فتوکپی سند که به پیوست ارسال میگردد، دلیل این واقعیت است که ارتش بنا به سیاست خود این مدرک را از طریق شاه به پروفسور میرزایی میدهند. سند دیگری که به پیوست ارسال میگردد از سوی دادستانی کل انقلاب در تاریخ 3/7/1358صادر شده است در رابطه با اظهارات یکی از اعضای دادگاه انقلاب است که گفته است:« بدنبال پیروزی انقلاب یکبار دیگر ابراهیم میرزایی به اتهامات گوناگون دستگیر شد که در جریان دستگیری نیز مجروح گردید و مدتی نیز در دادستانی انقلاب بازداشت بوده است. در این مورد باید بگوییم که:اولاً آقای میرزایی هیچ زمانی در دادستانی انقلاب بازداشت نبوده و بیان این مطلب از سوی یکی از اعضای دادگاه انقلاب کذب محض می باشد و جای شگفتی بسیار برای ما باقی میگذارد. ثانیاً این شخص بعد از مجروح شدن و دستگیری بهمدت 3ماه در بیمارستان میثاقیه بستری بوده و بعد از سه ماه نیز با معذرت خواهی و پرداخت مخارج بیمارستان او، حتی تقبل مخارج مداوای آقای میرزایی در خارج از کشور، ایشان را آزاد می کنند و حتی زمانی که دانشجویان دانشکده ی انشاء تن و روان خواستار تشکیل دادگاه این شخص شدند بدلیل اینکه در پرونده هیچگونه مدرکی وجود نداشت از سوی دادستانی انقلاب آزاد گردیدند که عین سند موجود بوده و امیدواریم چاپ گردد. در آخر نیز باید بگوییم که موضوع بازداشت پروفسور میرزایی در این موقعیت دقیقاً در رابطه با انتشار اعلامیه ایشان و سئوالاتی که از شخص حجتالاسلام موسوی خویینی کرده اند، ميباشد که در اعلامیه ايشان آمده است که:«...آقای خویینی، مسلما ًملت ایران به رئیس جمهور عروسکی و کاغذی و یا از پیش تعیین شده احتیاج ندارد. آقای خویینی بگذارید همه حقِ زیستن و اندیشیدن داشته باشند لااقل به اندازه دو كف پا و طول و عرض تن شان، به ويژه آن كه حق دفاع رو در رو داشته باشند. من از شما بعنوان مرجع روحانیت انتظار دارم که حتی در مورد من به عنوان یک نامزد ریاست جهموري افشاگری رو در رو و مستند به اسناد در یک برنامه زنده مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی، به منظور رفع هرگونه ابهام صورت گيرد، ولی حق دفاع کردن هم داده شود.» حال با اعتقاد به حقوق انسان و حق بیان و آزادی اصیل انسانی باید بگويیم که واقعیت امر این است که پروفسور میرزایی با تز انقلاب فرهنگی و انقلابي مستقل از تمام انقلابات جهان و حل مشکلات حال و آينده ایران پا به میدان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری گذاشت؛ اما هیچگاه انتظار این نمیرفت که این چنین با منطق یک طرفه و یک تنه پیش قاضی رفتن بدون اینکه مجال و یا حق دفاع کردن داده شود، آقای میرزایی را از سر جلسه کمیسیون نظارت[بازرسی] بر تبلیغات به زندان اوین منتقل کنند و جالب این که این جلسه با دعوت کمیسیون مذکور از نامزدها و از جمله پروفسور میرزایی تشکیل شده بود و از ساعت11صبح تا ساعت 15که نوبت به آقای میرزایی رسید، هنوز هیچ خبری در مورد دستگیری ایشان نشده بود و اصلاً هیچ کس فکر نمیکرد چنین اتفاقاتی مخصوصاً در چنین روزي و در مکان رادیو و تلویزیون به وقوع بپیوندد. و به طور کلی نظر ما این است که توطئهای دقیق و تنظیم شده و با ظرافت تمام در مورد شخص پروفسور میرزایی انجام گردیده که باید با هوشیاری انقلابی و عدالت اسلامی خنثی گردد.»[9] سرانجام آقای میرزایی 5 ماه بعد(خرداد1359)بعد از برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بدون حتی یک بازجویی از زندان اوین آزاد گردید.»[10] در ادامه پس از 30 خرداد سال 60 ورزش کونگ فو در ایران ممنوع شد و آقای میرزایی از این زمان به بعد به طور خصوصی به تعلیم شاگردان خود پرداخت. در سال 63 باز دستگیر شد و پس از محاکمه به شش ماه حبس محکوم شد و بعد از آزادی تا دو سال از ایشان هیچ خبری نبود. در سال 65 در ملارد شهریار، بیمارستان فیزیولوژی انرژی و روانپزشکی درد و درمان بیماریهای نادرمان را تأسیس نمود و در آنجا به طور رایگان به درمان بیماران پرداخت. که در نهایت به بهانه این که این مرکز باعث تحریک مردم شده است از کارش جلوگیری به عمل آمد. در این شرایط ميرزايي با همراهی چند تن از مریدان خود در مهر ماه سال1366،اکتبر1988م، به صورت غیر قانونی و از راه کوهستانی وارد ترکیه شدند و در آنجا به علت نداشتن پاسپورت و فعالیت ضد رژیم، دستگیر و زندانی شد و پس از حدود هشت ماه، ترکیه را ترک و به اروپا(آلمان)رفت. پس از ورود به اروپا با مطالعه تورات(عهد عتيق)انجیل(عهد جدید) و قرآن، کتابی به نام "الکتاب توحید" ابداع کرد و به این نتیجه رسید که تمام فرامین خلقت در کلام وی جاری است و به دنبال این بنیان سازمان کیان را پایه گذاری کرد و در این حال شاگردان ایشان در ایران بنیان مدرسه عالی حفاظت محیط زیست را در عظيمیه کرج بر پا کردند که پس از چندی از فعالیت آن جلوگیری به عمل آمد و عدهای از بنیانگزاران آن دستگیر و زندانی شدند. ميرزايي در این شرایط سرانجام سازمان عَلَم حق و عدالت را جانشین بنیان سازمان کیان نمود که این سازمان در حال حاضر با انتشار اطلاعیه یا تحلیلي به حیات خود ادامه می دهد و آقای میرزایی این بنیانگزار هنر رزمی کونگفو توآ در ايران هم، بدون این که در این بیست و اندی سال عکس جدیدی از ایشان چاپ شده باشد و یا این که با کسی دیدار و مصاحبه ای داشته باشد، به روایتی به صورت ناشناس و اسرار آمیزی زندگی میکند و به روایتی دیگر وفات نموده اند. و هواداران ایشان در ایران و جهان هم، با ایجاد وبلاگ و سایتهایی اینترنتی، اندیشه و آرمانهای راهبر خود را تبليغ میکنند. و ورزش هنرهای رزمی "کونگ فو توآ" این میراث آقای میرزایی در ایران هم، در سال 70 به طور رسمی زیر نظر فدراسیون کاراته آغاز به کار کرد و از سال 80 به کمیته مستقل "کونگ فو توآ" تبدیل شد و در کنار این کمیته، انجمنی تشکیل گردید بنام "انجمن شالبندان مشکی" که اعضای آن از پیشکسوتان این رشته هستند و این ورزش در حال حاضر در ایران به فدراسیون هنرهای رزمی و کونگ فو تبدیل شده است.
____________________
[1] اطلاعیه شماره 1201 مورخه 26/12/1386 سازمان عَلَم حق و عدالت
[2] همان منبع ص2
[3] همان منبع ص3
[4] کیهان 17/10/1358 ص 9
[5] کیهان 23/10/1358 ص 2
[6] کیهان 24/10/1358 ص 1
[7] کیهان 24/10/1358 ص 2
[8] کیهان 25/10/1358 ص 2
[9] کیهان 29/10/1358 ص 3
[10] اطلاعیه شماره 1201 سازمان عَلَم حق و عدالت
[11] مطالب فوق از وبلاگ ها و سایت های پیروان ایشان و همچنین منتقدین وی اخذ شده است