لبخندت پروانه ای بال گشا
از چهره ات برای پرواز.
خنده ات آبشار شادی و شوق
جاری بر تن داغ شب.
گيسوان مشگی بر شانه
افشان براست، افشان بچپ.
در گوشم زمزمه تو
در شرجی شب.
پنجره، باز؛ افشاری تار،
عطر دريا و شب، رقص نسيم و پرده؛
چراغهای ارتباط ساحلی،
اخبار ناگوار دور،
صورت سفيد گرد ماه،
ناخن آبی ناهيد،
به باختر نشان می داد
راهی که در پيش بود.
۰۷۱۷۰۸
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد