پروانه
Thu 19 05 2011
بیژن باران
لبخندت پروانه ای بال گشا
از چهره ات برای پرواز.
خنده ات آبشار شادی و شوق
جاری بر تن داغ شب.
گيسوان مشگی بر شانه
افشان براست، افشان بچپ.
در گوشم زمزمه تو
در شرجی شب.
پنجره، باز؛ افشاری تار،
عطر دريا و شب، رقص نسيم و پرده؛
چراغهای ارتباط ساحلی،
اخبار ناگوار دور،
صورت سفيد گرد ماه،
ناخن آبی ناهيد،
به باختر نشان می داد
راهی که در پيش بود.
۰۷۱۷۰۸
|
|