مهدی فتاپور جنبش دانشجویی در سالهای ۴۷ تا ٥۲ شکلگیری دو جریان فداییان و مجاهدین، موقعیت جدیدی در رابطه فعالان دانشجویی و سازمانهای سیاسی پدید آورد. اگر در نیمه دوم سالهای دهه ۴۰ همه سازمانهای سیاسی از طرف فعالان دانشجویی مردود بودند، در رابطه با این دو سازمان تلقی دیگری حاکم بود. این دو سازمان از درون روشنفکران و دانشجویان ایران برآمده بودند و دانشجویان این دو سازمان را از آن خود میدانستند. در آن دوران اکثریت قریب بهاتفاق فعالان دانشجویی خود را هوادار و وابسته به این دو جریان میدانستند. اواخر سال ٥۰ این دو جریان تا حد نابودی ضربه خورده بودند. اکثریت قریب بهاتفاق کادرهای مجاهدین قبل از آنکه اقدامی کنند، دستگیرشده بودند. از تشکیلات فداییان تنها 6 چریک باقیمانده بود. دانشجویان از عمق این ضربات بیاطلاع بودند ولی وسعت دستگیریها و خشونتها در دانشگاه منعکس گردیده بود. این ضربات، اعتبار جریانهای چریکی را نهتنها کاهش نداد، بلکه بالعکس نفوذ آنان افزایشیافته بود.
بهزاد كریمیدانشگاه تبریز از منزلگههای اصلی جنبش فدایی خلق نچه در زیر می آید برشی است از سالهای ٤٥ تا مهر ٤٧ دانشگاه تبریز که نگارنده آن مدت را در لحظه لحظهاش زیست و با چم و خم مسایلش گره خورد. یک نقاشی زنده است از هر آنچه که طی این بازه زمانی در آنجا گذشت و روایتی با قسمی دخالت دادن جنبههای تحلیلی و بعضاً هم آوردن پاره خاطرات شخصی تا بتوان از سیر روندها و تحولات فکری و مبارزاتی آن زمان تصویری زنده به دست داد. قصد، ارایه روانشناسی آن روزگار است در یکی از مکانهایی که منزلگهی برای جریان چریک فدایی بود.
مهدی ابراهیم زادههمرهان شفیق! دهه ۵۰ و فدائیان خلق در دانشگاه صنعتی (آريامهر سابق) ورودی های سالهای ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، و جذب بخشی از آنها به اتاق کوه، گامی بود در جهت هر چه بیشتر سیاسی شدن، فضای موجود. سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ دانشگاه چه به لحاظ اعتصابات دانشجویی که بخشاً از فضای دانشگاه خارج شده و به جامعه کشیده شده بود، چه به لحاظ حجم و ابعاد فعالیت های فوق برنامه دانشجویی، نظير سخنرانی، نمایش فیلم، تأتر، برپایی این نمایشگاه نقاشی و عکس و چه به لحاظ گسترش و تنوع فعالیت اتاق کوه و جانشینی فعالان قدیمی با فعالان جوانتر، میتوان از نقاط اوج جنبش دانشجویی دانست.
|