همنشین بهار

رئیس‌علی دلواری؛ در هنگامهِ خطر، غیبش نمی‌زد

رئیس‌علی دلواری، با شروع نهضت مشروطیت، همراه با سیدمرتضی اهرمی بوشهری و...، اداره گمرک و انتظامات را در بوشهر تسخیر نمود و شهر را از عناصر مستبدِ وابسته به دربار محمدعلی شاه پاک کرد. انگلیسی‌ها در آن‌زمان اداره گمرک را در اجاره داشتند و عملیات رئیس‌علی و یارانش خشم آنان را برانگیخت و اینجا و آنجا پخش کردند او راهزن است. راهزن است...
اتهامی که حکومت مرکزی هم به او و یاران دلیرش می‌زد، و این درحالی بود که در تسخیر اداره گمرک بوشهر، رئیس‌علی اجازه نداد هیچ آسیبی به اموال مردم وارد شود.



new/nasser-khaksar1.jpg
درامتداد نسیم !!

آبادانی‌ها در سوگ خاکسار

عبدالکاظم دریساوی

باخبر شدیم آبادان یکی ازبزرگان خودرادر غربت شهر ازدست داد. فرهیخته بزرگی که به موازات برادر ادیب نامدارش در عرصه کار و صنعت و مبارزه خوش درخشید و نام ‌نیکی از خود بر جای گذاشت . چهره ای که سالهای قبل از انقلاب در مراکزصنعتی و محافل کارگری مطرح شد و بعداز آن بی وقفه ادامه یافت . او چهره ای نام آشنا برای جامعه کارگری و فرهنگی بود . فرزندی از سلاله رنج و کار و آگاهی بخشی . باید درکنار او میبودی تا از نزدیک وجوه مختلف آموختن فن و کار و مبارزه وشناختن تبعیض را میدیدی و با شخصیت واقعی او آشنا میشدی . ناصر خاکسار را میگویم برادر نسیم خاکسار نویسنده نامدار آبادانی همان که هیچ گاه در سایه بزرگی نام برادرش نسیم پنهان نشد و پنهان نماند .



new/nasser-k1.jpg
رضا علامه زاده

من اما مرگ هر عزيزى را باور مى كنم، چون همين حالا سوگوار «كاكاناصر»م هستم

كاكاناصر تنها يك برادر بزرگ براى نسيم نبود. نمى خواهم بگويم براى من هم بود، كه بود. مى خواهم بگويم براى نسيم يك معلم بود. نه از نظر سواد و اين حرفها. از نظر عشق ورزيدن به ديگران. از نظر حساس بودن به محيط دور و برش. از نظر اميد داشتن به آينده. كدام آينده؟ آينده اى هم مگر براى كاكاناصر باقى است؟ چرا نيست؟ آينده اگر به آزادى و برابرى راه ببرد مال همه ى عاشقان آزادى است، چه آنان كه شانس در آغوش كشيدنش را دارند و چه آنان كه حسرت به دل رفته اند. اين است كه مى گويم كاكاناصر براى نسيم يك معلم بود.



new/mansour-najafi-shoshtari1.jpg
محمود شوشتری

نه به اعدام
در گرامی داشت جانبختگان کشتار تابستان ۶۷

گرامی باد یاد و خاطره‌ی رفیق منصور نجفی شوشتری

در تابستان خونین ۶۷ در سحرگاهی دم کرده جلادان شب‌پرست رفیق پرشور و مهربان ما منصور نجفی شوشتری را مانند هزاران سرو ایستاده‌ی دیگر در حالی‌که هفت سال از زندانی شدن او می‌گذشت را به جوخه‌ی اعدام سپردند. نام رفیق مهندس منصور نجفی همواره یاآور اعتراض و دفاع از حقوق انسانی و زحمتکشان بوده و هست. رفیق منصور از دانشجویان هند و یکی از اعضای انجمن دانشجویان ایرانی در شهر لودییانای هندوستان و عضو سازمان دانشجویی فریاد بود. او که برای تحصیل در رشته‌ی مهندسی به هندوستان رفته بود، از همان سال اول ورود به هندوستان به صفوف جنبش دانشجویی نوپای هند پیوست و لحظه‌ای را در مبارزه برعلیه رژیم شاه از دست نداد. منصور دنیایی از شور و صداقت در دفاع از حقوق مردم و عدالت اجتماعی بود.