feridoun-aazami-s.jpg
محمد اعظمی

خاطراتی از فریدون اعظمی

فریدون زندگی را دوست داشت و تا زنده بود خوب زندگی کرد. با موسیقی رابطه خوبی داشت. از همان دوره ها که ضبط صوت "تپاز" داشتیم تا این اواخر که نوار جایگزین "صفحه " موسیقی، شده بود، او همیشه در حال گوش دادن به موسیقی های کلاسیک به ویژه بتهون بود. صبح با موسیقی از خواب برمی خاست، شب با موسیقی می خوابید. و با صدای آرام موسیقی مطالعه می کرد. نگاهش نسبت به عموم مسائل از جمله در رابطه با زنان نسبت به بسیاری از ما بازتر و مدرن تر، بود. او و هبت معینی در یک چارچوب قرار داشتند و بسیاری از ما نگاهی سنتی به مسائل اجتماعی داشتیم. در عین حال او فردی اجتماعی بود و روابط بسیار گسترده ای داشت. با همه تیپی از مردم رفیق بود و مراوده داشت. در مناسبات و رفتارش مسائل نظری و مشی سیاسی، کمترین مکان را اشغال می نمود.



said-mehrdad-hamze-va-s.jpg
محمد اعظمی

دو خاطره
از سعید سلطانپور و مهرداد پاکزاد

امروز عکسی را دیدم که به شدت دلتنگم کرد. این عکس یاد یاران از دست رفته را در اعماق وجودم دوباره زنده کرد. به رغم اینکه تا کنون هزاران نفر از هموطنانمان از دم تیغ حکومت گذشته اند، با وجودی که کشتن مردم را برایمان به امری روزمره بدل کرده اند، هنوز باورم نمی شود که به این سادگی بتوان جان انسانها را گرفت. هر چه از مرگ عزیزانم بیشتر می گذرد، بار کابوس از دست رفتن آنها برایم سنگین تر و خشمم از آوار این همه بیداد، افزون تر می شود.