tawakol-asadian.jpg
هوشنگ ل.

توکل در خاطر دوست

توکل مهندس کشاورزی بود و سرپرست بخش‌هایی از کشت و کار همین شرکت. دهقانانِ لُر و عربِ حالا کارگرِ کشاورزی روزمزد یا تگهبان و ناطور، دختران و پسران خردسال و نوجوانِ وجین‌کار مزرعه، "آقای مهندس توکل اسدیان" را صاف و ساده توکل می‌گفتند و دوستش می‌داشتند.
توکل و فرخنده دیگر مثل اعضای خانواده‌ی ما شده بودند. نسترن چند ماه بیش‌تر نداشت و چند ساعتی که آنجا بودیم خواب خوش بود و افتخار نداد. ما فقط با چشم رویت و نوازشش کردیم.




tawakol-asadian.jpg
محمد اعظمی

توکل اسدیان

مردگان این سال، عاشق ترین زندگان بودند!

سوم آذرماه، سالروز جان باختن یکی از یاران مهربان و دوست داشتنی ام، توکل اسدیان است. توکل یکی از خویشان نزدیکم بود که در سال ۱۳۵۲ با خواهرم فرخنده اعظمی ازدواج کرد و نسترن ۳۲ ساله، حاصل این پیوند است. نسترن در کشاورزی کرج، همان دانشکده ای که پدرش از آن فارغ التحصیل شده بود، رشته مهندسی آبیاری را به پایان رساند و پس از گذران یک دوره تخصصی، مشغول به کار شده است. او مهربانی، شور و سرزندگی را از توکل و فرخنده، به کمال، فرا گرفته و برای همیاری و کمک انسانی به دیگران، گوش به زنگ در حال "آماده باش" همیشگی است.



frouharha200.jpg
کاوه بنائی

یک روز شاید*

اول آذر است.خانه ای در خیابان هدایت, درب و دیوارش بیش از یک دهه است سخن می گوید.حکومت از این خانه, خانه ای پر از رازهای سر به مهر, عشق و آزادی با فضائی که تکه ای از تهران بزرک را اشغال کرده است چقدر می ترسد. اما آن شب, انان, پروانه و داریوش, هرگز نترسیدندو نه هراسیدند. زنگی بصدا در آمد, پیام این صدا شوم بود.دری گشوده شد.شکارچیان آدم, دست بکار شدند.



Sepasi-Ashtiani-s.jpg
تراب حق‌شناس

يادى از رفيق على رضا سپاسى

اوايل زمستان سال ۱۳۵۳ بود كه براى نخستين بار او را ديدم. در دمشق. مجاهد محمد يقينى كه طبق مأموريت سازمانى از بغداد به افغانستان رفته بود تا او را از آنجا با خود به منطقهء عربى بياورد، وى را در دمشق به من اين طور معرفى كرد: «رفيقى ست كه از داخل آمده» و اين حرف، با توجه به انتظارى كه داشتيم، برايم به اين معنا بود كه از طرف مركزيت سازمان مسؤول جديدى براى سر و سامان دادن به ارگان خارج از كشور سازمان آمده تا آن را با تحولات فكرى و تشكيلاتى و استراتژيك جارى در سازمان در داخل كشور همآهنگ سازد.



ehsan-fatahian-s.jpg
وریا محمدی

به یاد احسان فتاحیان

(مبارزی که رژیم جنایت سالار اسلامی را مغلوب اقتدارش کرد)

دو سال پیش و در چنین روزی، حکم ضد انسانی‌ اعدام احسان فتاحیان در زندان سنندج، به اجرا در آمد. احسان که ابتدا به جرم اقدام علیه امنیت به ۱۰ سال محکوم شده بود، یک شبه و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد. حکمی که نه حق او و نه با عدالت هماهنگی داشت.
اعدام احسان، اگر چه اقدامی جدید از سوی جمهوری اسلامی نبود، اما خبری دردناک برای همه کسانی‌ بود که او را از نزدیک میشناختند، برای کسانی‌ که انسانیت ، رزمندگی و فداکاری احسان را تجربه کرده بودند.



behrouz-soleymani-s.jpg
محمد اعظمی

برای بهروز سلیمانی

درست بیست و هشت سال از آن روز شوم می گذرد. بیست و هشت سال پیش در ۱۹ آبان سال ۱۳۶۲ یکی از یاران عزیز و دلاورمان، بهروز سلیمانی، هنگام یورش پلیس به منزلش، خود را از طبقه پنجم، جلوی چشمان نگران و وحشت زده همسر و دو فرزندش، به پائین پرتاب کرد و داغ دسترسی به جسد سالمش را نیز، بر دل پلیس جمهوری اسلامی نشاند. با بهروز از سال های اولیه دستگیری، پس از انتقالم به زندان قصر - ۱۳۵۴- تا چند ماه پیش از جان سپردنش، زندگی تنگاتنگی داشته ام. می خواستم امسال در باره اش بنویسم. گرفتاریهای نا خواسته، که بر سرم آوارشدند، نگذاشت. نتوانستم از تحرکش برایتان بنویسم. بدون اغراق وقت استراحتی برای خود نمی گذاشت. همیشه در حال کار و تلاش بود. می خواستم از مسئولیتش برایتان بگویم، که چگونه در زیر تیغ پلیس در حالی که پیش از دستگیری حکم اعدام او صادر شده بود، دائم در حال جا به جا کردن یارانش، به ویژه یاران کرد خود بود، تا آنان را از گزند پلیس برهاند و پولی برای گذران زندگی به آن ها برساند....



yade-payedar-ali-mehdi-s.jpg
اصغر ایزدی

درخت یاد پایدار مهدی خسرو شاهی و علی مهدیزاده

در روز شنبه ۷ آبان ۱۳۹۰ به مناسبت سی امین سالگرد اعدام مهدی خسرو شاهی و همزمان با روز اعدام علی مهدیزاده در ۲۸ مین سالگرد اعدام او، یک درخت آلبالو در باغ یکی از دوستان خانواده آنها در شهر فرانکفورت آلمان کاشته شد.
این مراسم با حضور کسانی از اعضا ی خانواده آنها وبیش از۶۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق رژیم شاه و جمهوری اسلامی و دوستان و یاران آن عزیزان که به این مراسم دعوت شده بودند برگزار شد.
مهدی خسرو شاهی و علی مهدیزاده از جمله بنیان گزاران سازمان راه کارگر در سال ۱۳۵۸ بودند و در مبارزه برای آزادی و برابری و سوسیالیسم از جان خود گذشتند.