عرفان قانعی فرد خان ! ؛ هوای کردستان باز هم دل انگیز است امشب در لندن ، منزل شهباز پیری میهمان بودم ، کسی اهل سرزمین و دیارم ، کسی نام آشنا ، که از مفاخر فرهنگ و تاریخ ایران است اما بر روی چهره اش بعد گذر چهل سال و اندی روزگار غربت نشانه های پیری عیان است با چشمانی پرنفوذ و معصوم به رسم میهمان نوازی ایرانیان در هنگامه دوری از مام میهن سفره انداختند سفره ای که بو و طعم ایران داشت.
پرویز داورپناهعاشق ایران، عاشق آزادی احترام آزادی با ۳۲۰۰۰ بازدید کننده شش ماهه شد. این بار سوم است که با خوانندگان احترام آزادی سخن می گویم و مایلم از همگی به خاطر وفاداری شان به نشریه تشکر کنم.
شایان ذکر است که انتشار مرتب یک رسانه ی اینترنتی در خارج از کشور کاری بسیار مشکل می باشد که همت و پشتکار و احساس مسؤولیت طلب می کند.
محمد اعظمیاین نقطه آبی کم رنگ دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید٬ تمام کسانی که می شناسید٬ تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید٬ تمام کسانی که وجود داشته اند٬ زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب٬ ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده اند٬ تمامی شکارچیان و صیادان٬ تمامی قهرمانان و بزدلان٬ تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن٬ تمامی پادشاهان و رعایا٬ تمامی زوج های جوان عاشق٬ تمامی پدران و مادران٬ کودکان امیدوار٬ مخترعان و مکتشفان٬ تمامی معلمان اخلاق٬ تمامی سیاستمداران فاسد٬ تمامی «ابرستاره ها»٬ تمامی رهبران کبیر٬ تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخِ گونه ما٬ آنجا زیسته اند٬ در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است. زمین ذره ای خرد در مقابل عظمت جهان است.
گفت وگوی شهروند با رامين بحرانى كارگردان «خداحافظ سولو» من به نژاد انسان ها نگاه نمى كنم شهرام تابع محمدی من هيچگاه به اين فكر نمى كنم كه مى خواهم بروم فيلمى درباره مهاجران بسازم. به تنها چيزى كه فكر مى كنم اين است كه مى خواهم يك فيلم بسازم. يك مثال بزنم، اين اواخر از طرف جشنوارهاى دعوت شدم تا عضو هيئت داوران بشوم. در آخرين مرحله من و بقيه داورها نشستيم تا روى سه فيلم تصميم بگيريم. داستان دو تا از اين فيلم ها به روابط بين نژادى برمى گشت. زنى سياهپوست و مردى سفيد، و آن يكى زنى سفيدپوست و مردى سياه. يكى از اين فيلم ها را زياد خوشم نيامد و آن يكى كه دوست داشتم اصلا به اين موضوع رابطه بين نژادها فكر نكردم.
عزت الله انتظامی: این فصل را با من بخوان
یك مسوول خوشفكری بعد از انقلاب برای اینكه این قاعده را بشكند تصمیم گرفت كه اركستر سمفونیك در میدان و... اجرا داشته باشد تا مردمیتر شود. یك لباس قهوهای بد رنگی هم برایشان طراحی كردند. خود من یك روز كه در راه ارشاد بهارستان بودم، اركستر را مشغول ساز زدن برای مردمی كه میآمدند و نگاهشان میكردند و میرفتند، دیدم. طبیعی هم بود مردم عكسالعملی كه هنگام شنیدن مثلا آهنگ بنان از خودشان نشان میدهند به این موسیقی نشان ندهند، بالاخره موسیقی كلاسیك و اركستر سمفونیك بود و موسیقیاش خاص و سنگین بود و عامهپسند نبود. خلاصه چند میدان پشت سر هم، گروه برای اجرا رفتند.
هنرمندان آن روزها ماندند و با هر شرایطی كه بود دور هم جمع شدند و كار كردند و چراغ سوسوزن هنر را روشن نگه داشتند كه خاموش نشود. الان هم همان اركستر چهاردهپانزده، بیست نفری، شده این اركستر...
|