FarrokhH.jpg
فرّخ حیدری

"سید فخر طاهری" سالارِ سربدارِ زندان اصفهان

اواخر پائیز سال ۱۳۶۰ بود که بعد از ماهها شکنجه و بازجویی و پشت سرگذاشتن سلولهای سپاه و انفرادیهای "هتل اموات" در شرایط زیر اعدام، سرانجام در پی یک محاکمه چند دقیقه ی در دادگاه "عدل اسلامی" و محکومیت به حبس، به بند عمومی زندانیان سیاسی زندان دستگرد اصفهان منتقل شدم. بندی با دوازده اتاق که ظرفیت اسمی هر کدام دوازده نفر بود ولی عملآ گاه تا دو برابر آن تعداد، زندانی بصورت "کف خواب" جا داده بودند.



rafigh-maryam.jpg

در سوگ رفیق مریم

مریم از قبیله دانایی بود، از قوم مهرورزان، برای دیگران گریه کرد و در درونش ریخت، و اما او معلم بود، برسم پدر و یاران ساکت ننشست و معلم ماند و ستم و نادانی را بر خود برانگیخت، و در سال ۶۶ بجرم فعالیت و هواداری و عضویت در سازمان فدائیان خلق، مانند پدرش به زندان رفت و به ۵ سال زندان با تعلیق محکوم شد و پس از آزادی، از آموزش و پرورش اخراج گردید، او بیکار نماند و در دفتر کار برادرش نقشه کشی و طراحی میکرد، اما، مانند پدر، محروم از حقوق اجتماعی، و رنجور از رنج و بیدادی که از خود و بیگانه دید، به سایه رفت و تا آخر عمر، محزون و اما مغرور، غمین و در خود، اما ستایش برانگیز و سر بلند، بر موجودیت دوست داشتنی اش، بالید،



godarzi-s.jpg
پ. مهرکوهی

ما، المپیک و آینده


آنچه که در المپیک لندن در سایه ی تلاش های ورزشکارانمان برای ایران به دست آمد نشانگر گنجایه ها (ظرفیت ها) و توانایی های جوانان ایران است که به خود باوری رسبده اند و می خواهند به بزرگی یی که شایسته گی اش را دارند دست یابند، اگر چه آن بزرگی در شکم شیر نر نهفته باشد. از سوی دیگر، در کنار این بزرگی ها آنچه بیش از پیش بر همگان روشن شد بی مایگی، نادبیری، بی برنامه گی، بی خردی و مسئولیت ناپذیری ی سرکردگان ورزشی ی کشورمان بود که حتا سود دراز مدت خویش را در نمی یابند.