madar-mohseni.jpg
محمد اعظمی

به یاد مادر

در پاریس دقیقا نمی دانم چه سالی بود که خبر دادند مادر محسنی خواهان دیدار با یکی از اعضای رهبری سازمان است. من به دیدارش رفتم و نخستین بار بود که مادر را می دیدم. آن زمان او در ایران اقامت داشت. "مادر" مساله اش وضعیت پرونده مجتبی بود. چشمان نگران مادر چنان متاثرم کرد که زبانم برای گفتن حقیقت در دهانم نمی چرخید. او می خواست بداند که آیا خطر مرگ برای مجتبی وجود دارد یا نه. با اصرار و پافشاری زیاد اطلاعاتی در باره جزئیات فعالیت و پرونده ی حسن از من می خواست که در اختیار نداشتم. به او اطمینان دادم که پرونده او اعدامی نیست. ...



layegh-s.jpg
شهروند:

امید به زندگی و حیات در جمشید لایق موج می زد

یکی دیگر از هنرمندان برجسته ی تئاتر ایران رفت. به گزارش بی بی سی، جمشید لایق، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران، روز پنجشنبه 21 آبان بر اثر ایست قلبی در بیمارستانی در تهران درگذشت.
او که هنگام مرگ 78 سال داشت به علت عارضه قلبی در بیماستان قلب تهران بستری بود.
جمشید لایق در سال 1310 در جنوب تهران متولد شد. در سال 1341 از هنرستان هنرپيشگی تهران ديپلم گرفت و سپس ا ز دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد.
در پیش از انقلاب ایران عمده فعالیت او در تئاتر بود و در نمایشهایی به کارگردانی علی نصیریان و رکن الدین خسروی بر روی صحنه رفت.



neda-party.jpg

ندای صلح و آزادی همراهان نیویورک را گرد هم آورد

سفر کردگان نیویورک بویژه اهالی خوش مشرب اتوبوس A که حالا به اتوبوس+ A ارتقاء درجه پیدا کرده است، یکشنبه 8 نوامبر به همت گروه "ندای صلح و آزادی" در رستوران دوستان گرد هم آمدند تا از خاطرات آن سفر فراموش نشدنی ــ که برای استقبال از احمدی نژاد رفته بودند تا دل رؤسای جمهوری و رهبران کشورهای دیگر را بسوزانند! ــ بگویند و گامی دیگر در جهت ادامه دوستی ها و همکاری ها و همدلی های بیشتر برای حرکت های بعدی بردارند.
در این شب دکتر مریدی طی سخنانی موجز به درستی روی این نکته تاکید گذاشت که در صورتی جنبش اخیر ایرانیان پا می گیرد که تمرین دمکراسی بکنیم و دمکراسی چیزی نیست که بشود به صورت وارداتی آن را ترویج کرد. دمکراسی آموزشی ست و باید آن را در تمرین و ممارست آموخت. باید نهادهای دمکراسی را به وجود آورد و در آن ها فعال بود.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

یادها- دبیرستان شرف

دبیرستان شرف یکی از کاخهای قاجار در تهران بود. در اصلی آن به منشعبی از خیابان شرقی- غربی منیریه باز می شد. در زمین آن 3 حیاط، یکی در پشت با زمین ورزش، یکی متصل به دالان ورودی، سومی حیاط اصلی با یک استخر مدور بود. دم در فراش می ایستاد؛ مراقب رفت و آمد بود. در حیاط پشت زمین والیبال، بسکت، رینگ بوکس، میله های بارفیکس و پارالل وجود داشت؛ یک در فرعی قفل هم به خیابان پشتی داشت.