logo





"سکوت" برای "اعتراض"
در پاسداشت هفته دانشجو

شبکه دانشجویی گرامیداشت هفته دانشجو

چهار شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۰ - ۰۷ دسامبر ۲۰۱۱

عده ای شاید بگویند که به جای این کار باید مردم را دعوت به فریاد و خروش کنیم. ما مخالفتی با آن نداریم. اگر فراخوانی از داخل ایران برای یک اقدام اعتراضی بود، ما هم وظیفه داشتیم آنرا حمایت کنیم. اما وقتی همه را در داخل کشور مجبور به سکوت کرده اند، ما میتوانیم سکوت را نماد اعتراض کنیم. شاید با سکوت جمعی بتوانیم دیگران را بیدار کنیم. گاهی شیوه اعتراض دارای مهمترین نقش نیست، بلکه تحقق، فراگیری و انجام کنش جمعی اهمیت دارد.
"چنین است که ‌امید مردم به دانشگاه است و گویا مردم از دانشجویان پیمانی گرفته اند. آن‌ها پیمان گرفته اند که آزادی باید زنده بماند، شادی میهمان هر خانه شود، خشونت چنان رسوا شود که اجازه‌ی حضور و بروز نیابد، زنجیر‌های عقاید و بیان و اندیشه‌ها پاره شود، دوستی و همدلی افزون گردد، به جای برتری جویی‌ها، روا داری و احترام به همدیگر نشانده شود و آزادی و عدالت، دموکراسی و رفاه و حقوق بشر و زیست اخلاقی و انسانی، همه با هم محقق گردد. مردم پیمانی سخت گرفته اند و کاری سخت پیش رو دارید"...این پیام مجید توکلی بود از زندان به ما. به دانشجویان. بیش از یک سال پیش.

دو سال پیش در همین روزها بود که مجید توکلی از بندرعباس بر روی دیوار فیس بوکش نوشت که میخواهد به تهران برود تا روز دانشجو را در دانشگاه خودش، پلی تکنیک که از آن تبعید شده بود، باشد و با هم دانشگاهیانش سخن بگوید. چهار سال پیش بود که در روز 16 آذر در دانشگاه تهران تظاهرات عظیمی شکل گرفت که در آن گرایشات مختلف از تحکیمی ها تا چپ ها برنامه اعتراضی داشتند و بعد از آن دستگیری گسترده ای از فعالان دانشجویی رقم خورد. هفت سال پیش بود که در روز 16 آذر محمد خاتمی در آخرین سال ریاست جمهوری اش به دانشگاه آمد و میان او و دانشجویان بحث و جدل درگرفت. این سالها را یک به یک میتوان برشمرد و عقب رفت تا آن شانزده آذری که نظام استبداد سلطنتی، خون سه آذر اهورایی را بر صحن دانشگاه ریخت و همان آغازی شد بر مبارزه شصت ساله دانشگاه و دانشجو با استبداد، به هر شکلش.

اینها را نوشتیم تا بگوییم که 16 آذر را نمیتوان نادیده گرفت مخصوصا در روزگاری که زندان، خانه دانشجویان شده و بر دهان دانشگاه قفل زده اند. 16 آذر همیشه روزی برای فریاد و خروش اعتراض نسلی که اجازه تعیین سرنوشت خود را نداشته، بوده است. نسلی که امروز نه آزادی اندیشه و حق نگاه انتقادی در دانشگاه را دارد و نه آزادی سبک زندگی و انتخاب روابط خصوصی اش را.

اما این روزها نه تنها آزادی را از ما گرفته اند که شور را نیز از دلهایمان برده اند. امیدواری مان را نشانه گرفته اند. این روزها در میان جنجالهای بسیار آنها، تنها سکوت ما به گوش میرسد. آن قدر نمایش بی رحمی در کشورمان اکران شده، که کمتر صدای اعتراضی به گوش میرسد. اینروزها خانه مان،ایران، مشوش است. درگیری باندهای قدرت، جار و جنجال ها و نواختن بر طبل جنگ سرزمینمان را ناامن کرده است. هزینه فعالیت سیاسی، سرکوب خشن و التهاب آفرینی و ایجاد تنش، عموم جامعه را به سویی کشانده است که اعتراض خود را پنهان کرده و سکوت کند و منتظر بزنگاهی بماند.

اما در میانه این سکوت، چه میتوان کرد؟ چگونه در این فضای پرفشار، نشان دهیم که ما مطالباتمان را فراموش نکرده ایم؟ چگونه بار دیگر بگوییم آنها که برای حق خواهی اعتراض کرده و در زندان هستند را فراموش نمیکنیم؟ چگونه نشان دهیم که سکوتمان از رضایت نیست؟

هر سکوتی نشانه بی حرفی و بی عملی نیست. سکوت وقتی که انتخاب باشد، پیام دارد. فریاد است. پس چرا از سکوتمان اعتراضی نسازیم؟ سکوتی که حرفی رابزند. سکوت با صدا. یک سکوت جمعی. یک سکوت هدفمند. یک سکوت پیام دار. یک "سکوت اعتراضی". اعتراض به "نداشتن حق حرف زدن". سکوتی در حمایت از سکوت دانشجویان و دانش آموختگان زندانی. سکوتی در پشتیبانی از همه آنها که به سکوت مجبور شدند. سکوتی برای مخالفت با خشونت، مخالفت با جنگ و مخالفت با دست آویز کردن "حق مسلمی" که باعث تهدید جان ملت شود. سکوتی با هم و برای هم. سکوتی که بتواند نشان دهد که ما هنوز با هم هستیم و روزی دوباره سکوتمان را خواهیم شکست. سکوتی که مقدمه یک فریاد بلندتر باشد.

احمد زیدآبادی روزگاری در اهمیت سکوت نوشته بود "سكوت هم به جاي خود يك فعل سياسي است و هنگامي كه به طور دسته جمعي و در اعتراض به فضاي بسته سياسي اعلام شود، در واقع يك كنش اعتراض‌آميز سياسي است".

اما چگونهمیتوانیم از سکوتمان یک کنش اعتراضی بسازیم؟ اگر ایرانیان داخل کشور مجبور به سکوت هستند و حق حرف زدن ندارند، چگونه میتوان پیام سکوت آنها را به گوش دیگران رساند؟ ما جمعی از دانشجویان خارج از کشور قصد داریم تا با سکوت اجباری حاکم بر فضای داخل ایران همراه شویم. ما همه کسانیکه به "نداشتن حق حرف زدن" در ایران اعتراض دارند را به همراهی با دو پیشنهاد زیر فرامیخوانیم. هر کس با آن همدل است، یاری کند و دیگران را همراه سازد.

1- دانشجویان و دیگر اهالی خارج کشور روز سه شنبه 22 آذر مصادف با آخرین روز هفته دانشجو را سکوت کنند! آنها در جاهاییکه خیلی حرف میزنند، سکوت کنند! در 22 آذر امسال از ساعت صفر تا ساعت صفر روز بعد، هیچ کس، هیچ چیز در صفحه فیس بوک، تویتتر، بالاترین و دیگر شبکه های اجتماعی ننویسد. به جای آن،روزهای مانده به 22 آذر درباره "فراخوان یک روزه سکوت" برای حمایت از دانشگاه و دانشجو و در اعتراض به "نداشتن حق حرف زدن" بنویسند. به زبانهای مختلف بنویسند و منتشر کنند. پوستر و کلیپ بسازند و تا قبل از آن روز همه را دعوت به این حرکت نمادین اعتراضی کنند. اما آن روز هیچ کس، هیچ چیزی در شبکه های اجتماعی ننویسد. سکوت باشد و سکوت. تا بتوان آماری از سکوت اعتراضی ایرانیان گرفت. حتی میتوان دوستان غیر ایرانی را هم به این "سکوت اعتراضی" فراخواند. مهم این است که ما بتوانیم یکبار دیگر نشان دهیم که هنوز میتوانیم با هم باشیم و یک اقدام عملی را بطور متحد انجام دهیم. این کنش، پیغام مهمی برای کسانی دارد که دهان ما را بسته میخواهند. این همبستگی نشان میدهد که ما میتوانیم برای ساکت نبودن هم متحد شویم.

2- فعالان و شخصیتهای سیاسی خارج کشور آن روز را سکوت کنند. آنها که با رسانه های جمعی مصاحبه میکنند، آن روز را با هیچ رسانه ای مصاحبه نکنند و علت مصاحبه نکردنشان را هم به رسانه ها بگویند و رسانه ها نیز این پیام را انعکاس دهند. بگذارید یک روز برای اتحاد، نیروهای سیاسی ساکت باشند. آن روز مقاله جدیدی را چاپ نکنند. بگذارند یک روز مقاله های کهنه بیشتر بمانند. رسانه ها نیز میتوانند همراهی کنند. آن روز تیتر صفحه اولشان را به عنوان "روز سکوت اعتراضی"به "نداشتن حق حرف زدن" در ایران اختصاص دهند. مدتی است که جنجال و هیاهو و قلم زدنها در سایتها زیاد است. بگذارید یک روز، و تنها یک روز، آن هم در همراهی با "روز ملی دانشجو"کمی سکوت کنیم. کمی بیندیشیم. ببینیم اگر با حرف نمیشود، آیا با سکوت میتوانیم در کنار هم قرار بگیریم.

هر کس موافق این پیشنهاد است برای آن کاری کند. به یاد روزهای دو سال قبل که میگفتیم ما همه رسانه هستیم و هر کس خبر را به دیگری میداد و دیگری را دعوت میکرد، این بار هم باید همین کار را کنیم. این اقدام اعتراضی، چه به یک اقدام جمعی فراگیر تبدیل شود و چه تنها عده ای آنرا انجام دهند، ضرری ندارد. این "هیچ ترین" (نه حتی کمترین) کاریست که ما میتوانیم برای همراهی با سکوت اجباری ایرانیان رنج دیده انجام دهیم و شاید بدین طریق بتوانیم صدای اعتراض آنها و خودمان را به گوش دیگران برسانیم. این کوچکترین کنش اعتراضی ما به "نداشتن حق حرف زدن" است.

عده ای شاید بگویند که به جای این کار باید مردم را دعوت به فریاد و خروش کنیم. ما مخالفتی با آن نداریم. اگر فراخوانی از داخل ایران برای یک اقدام اعتراضی بود، ما هم وظیفه داشتیم آنرا حمایت کنیم. اما وقتی همه را در داخل کشور مجبور به سکوت کرده اند، ما میتوانیم سکوت را نماد اعتراض کنیم. شاید با سکوت جمعی بتوانیم دیگران را بیدار کنیم. گاهی شیوه اعتراض دارای مهمترین نقش نیست، بلکه تحقق، فراگیری و انجام کنش جمعی اهمیت دارد.

سکوت ایرانیان سالهاست که از رضایت نیست. اما میخواهیم این بار سکوت را معنای دیگری ببخشیم.این بار سکوت هدفمند ما، نمایش اعتراض ماست، "سرشار از ناگفته ها".

شبکه دانشجویی گرامیداشت هفته دانشجو

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد