logo





به پای ِ سپیدم نماز کنید

شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۰ آپريل ۲۰۱۰

شهلا بهاردوست

shahla-bahardoust.jpg
اینجا کنار ِ نگاه من
روی خطِ کبودِ خواستن
نقش بسته کسی، هیس، هیس می کند
مبادا روی ِ دهانهای قندیل بسته، گر بگیریم، دودمان کنند!
هیس، هیس، حرف نزن
نمی زنم، با گریه، زنده، زنده، به گور می کنم!
زیر درخت بید، من، بارش باران
بوی ِ شورش ِ تن!
باد می وزد
خوشبختی از تنم می روبد
حالا دور ِ مرده ها چرخ می زنم
ارواح را احظار می کنم
روی بالش خمیده اند
قصّه ی جن و پری تکرار می کنند:
هیس، هیس، دوست داشتن را یاد نگیر!
گرفتی، نگو!
هنوز ترس پشت شیشه ها!
هنوز نفرینشان برجا!
هنوز جادویشان راه به راه!
باز نشسته با عقربه ها
باز دور ِ من، همه در چرخ
باز تیک تاکِ من
تا سپیده، چشم ماه را خواب
خوابم آتش گرفته است
با خیالم، روی نبض ِ سپید
بی تاب روی نبض ِ سینه ام
کسی گوش خوابانده بود!
تیک تاکها را شنیده بود!
در ژرفای این شبِ سیاه
دستهایم در لرز ِ ناهنجار واژه ای
چشمهایم در ژرف آلودگی
خانه ام خیلی، خیلی ترسناک
صدایم مرثیه می شود!
ارواح می گریند، هیچ میزانی برای شکست باورها
برای نابغه ی بی همتا، هیچ،هیچ جادویی نیست!
من سیگار دود می کنم
رد انگشتانت را تا رودخانه می برم
هنوز زیر درخت بید، من، بارش باران
بوی ِ شورش ِ تن!
باد می وزد
بیچاره بید، سرش خمیده
بر تنم می شورد!
ارواح می گویند نماز بگذار
خش خش سینه ام تکرار می کند:
سجاده بیاورید
به پای ِ سپیدم نماز کنید
بپرسید مرا چگونه، اینگونه آفرید؟


هامبورگ، 8 آپریل 2010
از مجموعه ی خواب زیتون
www.bahardoost.org

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد