logo





آلبوم سرخ

به يادِ برادرم کاوه گلستان
و برایِ هنگامه و ابراهیم عزیز

سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۸۹ - ۳۰ مارس ۲۰۱۰

رضا هیوا

reza-hiwa.jpg

(نوروزنامه)


به يادِ برادرم کاوه گلستان
و برایِ هنگامه و ابراهیم عزیز

سيزده بدر عجيبى است اين که می‌بينم
اين ترکِ منزل نيست به سوىِ چمنزار
با رقص ِ کودکان
اين کوچ است به نا کجا آباد
با رقص ِ مين‌ها و موشک‌ها

اين دربدرى کجا و آن نوروز کجا
گويى به چهارشنبه سورىِ دوزخيان دعوتيم
آن جا که به جاىِ پريدن به روىِ آتش
اين آتش است که برويمان می‌بارد
و به جاىِ زرديمان
اين خونِ سرخمان است که می‌رود

و اين آتش
اين جشنانهء آن پيامبران زور
برایمان
بارى
نه سرخى
بل سياهى آورد
اين رنگِ آشنا
رنگِ هميشه با ما

و گمان دارم من
روزى
کسى که چشم‌هايش کليدِ رمزها را می‌داند
و دلش به بزرگى ِ روستاست
لبخند و شکوفه،
طغيان و درد،
جنگ و آتش را
در تصويرهايش ببند خواهد کشيد
تا به من نشان دهد

خاکم به سر کامروز
کسى که چشم‌هايش کليدِ رمزها می‌دانست
و دلش به بزرگى ِ روستا بود
عکس‌هايش را به باد سپرد
و با سرخى ِ جارى در رگ‌هايش
که قطره قطره بر خاکِ همسايه تهى می‌شد
بر روىِ اين سياه تخته
آخرين شعرش را حک کرد:
"صلح"



رضا هيوا
اسلو ١٣ فروردين ١٣٨٢
Reza Hiwa
2003-04-02
Oslo

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد