logo





آقای گنجی، اين سخن بگذار تا وقتي دگر

چهار شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۷ فوريه ۲۰۱۰

مژگان مدرس علوم

mojgan_moddares_olom.jpg
اين روزها در شرايطي كه فشارهاي دستگاه حكومتي خامنه اي براي سركوب جنبش اعتراضي سبز افزون شده و موج تازه اي از بازداشت هاي غير قانوني آغاز گرديده، متاسفانه مجادلات نظري و بعضا بي حاصل برادراکبر گنجی با صاحب قلمان و روحانیون مخالف و منتقد حكومت نيز بالا گرفته است و هنوز بي كورسوي اميدي به ظفرمندي و كاميابي زودرس، آتش اختلاف در خرمن ائتلاف سبز افتاده كه گاه به هيزم كينه جويي هاي سابق و گاهي ديگر به هيمۀ دلخوري هاي لاحق زبانه ميكشد.
اين وضعيت البته امري تازه و بي پيشينه در جامعۀ ايران و بويژه در ميان طيف هاي متنوع و مختلف حكومت نيست ؛ اما آنچه در ماجراهاي اخير اندكي مايۀ تعجب و اندكي بيشتر مايۀ تاسف است اينكه در يك سوي بسياري از اين مجادلات بي فرجام كسي مثل برادرمحترم آقاي اكبر گنجي ايستاده كه خود براي اصلاح امور كشور آسيب فراوان ديده و رنج بسيار كشيده است و بنا بر اين بايد بيش از ديگران دغدغۀ حفظ دستاوردها و از كف نرفتن آنها را در غوغاي بي حاصل قيل و قال ها داشته باشد.
سخن بر سر اين نيست كه ديدگاهها شفاف و بي پرده پوشي هاي بي مورد رايج در انظار و افكار عمومي مطرح نشوند. اگر مسائل و مشكلات ايران امروز تنها اختلاف نظر بر سربرخي مباحث فكري اعم از ديني و فلسفي يا اجتماعي و سياسي بود، بي ترديد هر چه دامنۀ مجادلات انتقادي درازتر ميشد و آتش نقد تيز تر شعله ميكشيد حاصل آن در خزانۀ فرهنگ و دانش ما بيشتر مي شد. همچنين اگر بحث و نقد و جدل در باب مسائل و مشكلات اجتماعي و سياسي حاضر معطوف به يافتن راه حل هاي مشترك خردمندانه ميان طيف هاي گوناگون معترضان بود باز هم اختلاف ها موجب شفاف تر شدن ديدگاهها و در نتيجه پايدارتر شدن ائتلاف ميشد. اما افسوس كه نه موضوع اين همه جدال بي نتيجه در سرنوشت سياسي كشور تاثيري دارد و نه در بسياري از مباحث رد و نشاني از تلاش جستجو گرانه به قصد نزديكتر كردن ديدگاهها و نزديكتر شدن به حقيقت مشهود است.
هم چنين سخن بر سر اين نيست كه افراد چه در جايگاه سياست ورز وكنشگر و چه در جايگاه نظريه پرداز و تحليلگر حق بيان عقيده و راي خود را ندارند بلكه بر عكس بسيار خوب است كه هر متفكر يا كنشگر مجموعۀ ديدگاههاي خود را بي ابهام و پرده پوشي در معرض ديد افكار عمومي قرار دهد تا امكان گفتگو هاي منطقي وانتقادي و البته به صورتي عالمانه و منصفانه در بارۀ آنها فراهم آيد. اما افسوس آنچه در مجادلات اخير به چشم مي آيد نه بيان شفاف ديدگاههاست و نه نقد منطقي و منصفانۀ آن ها بلكه اغلب مواجهيم با گريز زدن به حاشيه ها و برجسته سازي مسائل فرعي در برابر اين همه مشكلات نفس گير كه جنبش مردمي سبز روياروي خود دارد.
بايد از خود بپرسيم آيا در اين شرايط طاقت فرسا كه اين همه چهره هاي سياسي و مطبوعاتي در زندان هاي انفرادي استقامت فرساينده مي كنند جامعۀ ما مشكلي جز طرح برخي مسائل اختلافي و لاينحل اعتقادي ندارد كه نيرو وانرژي فكري و رسانه اي جنبش را صرف آن كنيم؟ آيا اين همه جوانان بي نام و نشان كه بي هيچ پشتوانۀ سياسي و رسانه اي در بازداشتگاههاي غير انساني - كه كهريزك فقط يكي از آنها بود -، مي فرسايند و رنج ميكشند آزاد شده اند كه ما صفحات نشريات اينترنتي را به جاي آنكه به حمايت از آنان اختصاص دهيم پر كنيم از منازعات قلمي بر سر موضوعاتي كه هيچ گرهي از كار فرو بستۀ اين جوانان دردمند و بي پناه نمي گشايد؟
آيا هيچ با خود انديشيده ايم كه در ايران چه دشواري ها يي در مسير دسترسي به اينترنت وجود دارد و معدود كساني كه بخت دسترسي به نوشته هاي دوستان فارغ البال و البته زحمتكش خارج از كشور را مي يابند چه ميگويند يا چه حس وحالي پيدا مي كنندوقتي خود را روياروي اين همه منازعه بر سر موضوعات و مسائل بي ارتباط با عينيت جامعۀ امروز ايران مي بينند؟ آيا بهتر آن نيست كه اين روزنه هاي محدود اطلاع رساني را كه در داخل كشور بايد به جنگ غول هاي رسانه اي حكومت برود با نوشته هاي اختلاف بر انگيز بر سر رهبري جنبش در داخل و خارج و مسائلي از اين دست پر نكنيم كه مايۀ ياس و سر خوردگي جوانان برومند جنبش سبز در پهنۀ ايران زمين شود؟
اگر به آزادي و مردم سالاري براي جامعۀ ايراني مي انديشيم و اگر تسكين رنج هاي مردم آسيب ديده از فشار و سر كوب سياسي در ماههاي اخير را بر دعواهاي كهنۀ فكري و سياسي خود مقدم ميداريم بهتر آن است كه طرح مسائل غير ضروري و اختلاف بر انگيز را حتي اگر مبناي علمي قابل بحث هم داشته باشند، تا زمان حل مشكلات اساسي به تاخير بيندازيم و نيروي خود را در مسير دفاع از حقوق مردمي به كار گيريم كه فرزندان بي گناهشان را به ناحق مي كشند و اجازۀ تشييع جنازه به آنها نميدهند. همانها كه بعضا به جهت عدم دسترسي به رسانه ها حتي نميتوانند صداي مظلوميت خود را بلند كنند. تا زماني كه اين همه مشكل خرد و كلان در داخل كشور داريم بهتر است در باب اختلافات بي حاصل نظري روزۀ سكوت بگيريم و اين سخن ها را بگذاريم براي وقتي ديگر.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

نقلی از «در باره آزادی» از جان استوارت میل
ن. عصاره
2010-02-18 20:33:01
«تنها پاسداری از افراد در مقابل اجحاف زمامداران کافی نیست بلکه لازم است از آنها در مقابل افکار و احساسات چیره روز هم محافظت کرد و نگذاشت که جامعه به وسایل دیگری غیر از کیفرهای مدنی، رسوم و معتقدات خود را بعنوان «سرمشق رفتار» به کسانی که نمی خواهند از آن سر مشق ها پیروی کنند تحمیل کند و هر گونه شخصیت فردی را که همرنگ و همروش خود نیست به زنجیر بکشد یا اینکه اگر توانست اصلا نگذارد که یک چنین شخصیت فردی نطفه گیرد. نباید به جامعه اجازه داد که تمام سرشت ها و طبایع را به میل و اراده خود یکسان و یکنواخت سازد.

چنان که می بینیم هر آن جا که احساسات اکثریت مردم هنوز از روی خلوص نیت افراطی است متعصبان مذهبی کماکان بر سر این حرف ایستاده اند که دیگران باید از نظریه اکثریت اطاعت ورزند.»

بحث بعد از مرگ شاه
ب. دانا
2010-02-18 02:33:26
به یاد دارم در دوران انقلاب، پائیز ۵۷ هم هرجا در گوشه و کنار دانشگاه بحثی‌ در می‌گرفت، گروهی به آنها حمله میکردند و شعار میدادند: بحث بعد از مرگ شاه. هیچ وقت برای بحث‌های نظری بی‌ موقع نیست. پیروزی اندکی دیرتر ولی پخته در تنور بحث‌های نظری، ماندگار خواهد بود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد