logo





چرا فدرال دموکراتهای آذربایجان روزی که باید عمل بکنند، سکوت میکنند؟

پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۱ فوريه ۲۰۱۰

دنیز ایشچی

تنها توجیهی که برای این سیاست دو پهلوی توام با سکوت در مواقع عمل میتوان آورد این است که این جنبش هنوز اسیر در چنگال سیاستهای افراطّیون ملّی می باشد که برای آنها دموکراسی و حقوق بشر در مرحله گذر از نظام سیاسی ولایی نظامی اهمیّت آنچنانی ندارد. این دوستان ما هنوز قادر نبوده اند که خود را از تارهای عنکبوتی کسانی که حقوق بشر را نه یک پدیده جهانشمول، بلکه به یک پدیده ملّی در چهارچوبه ملّیتها تبدیل کرده اند، آزاد بکنند.
سوالی که مرا ماهها حیران کرده است و هنوز هم مات و مبهوت نگه داشته است، این است که علیرغم نوشته ها و سخنرانیهای آنها، چرا رهبران "فدرال دموکراتهای آذربایجان" همچنان موقعی که باید عمل کنند، سکوت میکنند. سکوت آنها در تظاهرات میلیونی مردم در 13 آبان با سکوتشان در تظاهرات خونین مردم در روز عاشورا ادامه پیدا کرد. امروز که یک روز بیشتر به تظاهرات سی و یکمین سالگرد انقلاب 22 بهمن 57 باقی نمانده است، به این سکوت همچنان ادامه داده میشود.
نا انصافی است اگر به این واقعّیت اشاره نشود که مواضع این جنبش نسبت به چند ماه پیش شفاّفتر، واقعبینانه تر و مسئولانه تر شده است.این مواضع بر مبنای حقوق بین المللی انسانی و موازین دموکراسی همسوتر با مبارزات عموم دموکراتیک مردم در جهت (بقول خود دوستان) "عقب زدن سیستم ترور و کشتار ولایی استبدادی" قرار گرفته است.
مصاحبه های سخنگویان این جنبش و نوشتارهای مسئولین "عموماُ" نسبت به چند ماه گذشته شاهد عمیقتر شدن بار حقوق بشری و دموکراتیک این مواضع میباشد، ولی این سیر حرکت هنوز در پراتیک مبارزات روزمره به آن درجه از ارتقاء نرسیده است که سیر سکوتهای متوالی را بشکند. هنوز که هنوز است این دوستان ما، روزی که باید آستین بالا زده وارد گود بشوند، در بهت و حیرت سکوت فرو رفته اند.
اگر چندین ماه پیش آنها در مورد یکی کردن احمدی نژاد و موسوی میگفتند " هردو جناح، احمدی نژاد و موسوی دیدگاهشان در اساس و پایه در مورد ملیتهای غیرفارس ایران و بویژه مقابل خلق ترک، ضدیت کور و نژادپرستانه است" سپس نظر خود را اصلاح کرده و اعلام میدارند که "جنبش سبز (با رهبری موسوی) جنبش دموکراتیک متعّلق به جامعه فارس ایران است" و امروز همین دوستان ما مینویسند که "موسوی بالهای فکری خود را نسبت به مسئله ملیتهای غیرفارس در ایران گشوده است".
مصاحبه های آقایان" محمّد آزادگر" و " هدایت سلطانزاده" را در ارتباط با همراهی و همدردی با مبارزات میلیونی زنان، جوانان، کسبه، ملّیتها و دیگر اقشار و طبقات تحت ستم در راه دستیابی به آزادی و حقوق بشر را از یکطرف مشاهده میکنیم، از طرف دیگر بی عملی و سکوت کبرای این جنبش را در روزهایی که میلیونها نفر در خیابانها هستند می بینیم.داشتن چنین مواضعی با سکوت کبری در روزهای عمل کاملاُ در تقابلند.
این دوستان ما همین یکی دو ماه پیش مینوشتند که "نیروهای متعلق به ملیتهای غیرفارس برای همطرازی و نشاندن خود در میدان مباحثات و مذاکرات و حتی اتحاد عملهای سیاسی، خود را در هیبت کنگره ملیتهای ایران فدرال به میدان آورده است تا بتواند در میدان رقابت در میان نیروهای سیاسی اپوزیسیون، نیروی نسبتا متمرکزی داشته باشد. این اتحاد تا عقب راندن استبداد سیاسی و هیولای آپارتاید در ایران بایستی دنبال شود".
بر اساس این تجزیه تحلیل مبارزات آنها عوض "اتحاد عمل" بر موازین" رقابت " استوار بود و عوض هدف گرفتن "هیولای استبداد ولایی"، با دو تا هیولای "آپارتاید نژادی" و "استبداد سیاسی" بصورت پارالل مبارزه میکرند. ولی عملاُ چون وقتی مردم در خیابانها با جانفشانی خود ساختار نظام استبداد ولایی را در روزهایی مثل روز عاشورا به لرزه در آورده بودند، این دوستان ما را هیجانات مسابقات فوتبال تیم "تراختور سازی" تبریز فرا گرفته بود. با این حساب باید گفت آنها کاری به کار مبارزه بر علیه نظام استبداد سیاسی ولایی مافیای اقتصادی نظامی ندارند.
تا آنجایی که من اطلاّع دارم این روزها تیم "تراختور" مسابقه فوتبال مهّم آنچنانی ندارد، ولی عوض به پیشواز تظاهرات 22 بهمن رفتن، خصوصاُ در روزهایی که میلیونها نفر از جوانان تا کهنسالان زن و مرد خود را برای مبارزه علیه حکومت استبدادی آماده میکنند، دوستان ما به یک امضا زیر اطّلاعیه کنگره ملّیتهای ایران فدرال کفایت کرده اند.

این دوستان که دو محور اساسی راهکار عملکرد سیاسی خود را بر محورهای( " یک: مبارزه برای عقب راندن و یا تضعیف جمهوری اسلامی، و دو: مبارزه مثبت برای تغییر افکار عمومی در ایران نسبت به مسئله آذربایجان و علیه نژاد پرستی") قرار داده اند، روز وحدت عمومی مبارزاتی در راه دموکراسی و حقوق بشر، روزی که میلیونها نفر به تظاهرات خیابانی میپردازند، به تماشای مسابقه فوتبال میروند. یک هفته دیگر 32 مین سالگرد قیام 29 بهمن تبریز است. ببینیم این دوستان در چنین سالگردی آیا باز هم به تماشای مسابقه فوتبال خواهند رفت؟
انها که نمیتوانند خوشحالی خود را از بابت ضربه نخوردن حکومت استبداد ولایی خامنه ای – احمدی نژاد بخاطر اشتراک کمتر از انتظار شهرستانها پنهان بکنند، به نحوی غیر مستقیم به تشویق مردم در عدم اشتراک در اعتراضات خیابانی ادامه میدهند.از یکطرف میشود این خوشحالی را در نوشته های آنها ("عدم حضور میدانی ملیتهای غیرفارس در اعتراضات هفت ماهه اخیر به یکی از داغترین بحثهای مطبوعات فارس زبان تبدیل شد") خواند و از طرف دیگر نگاهی به وب سایتهای آنها کرد که آیا بصورت خبر هم که شده اخبار مبارزات ضّد استبدادی را گزارش میکنند، یا نه؟
آنها که خود اعلام میکنند ("اگر کسی چشم امید به دادن حقوق از بالا به پایین دارد، امیدی عبث را پرورش می دهد")برای گرفتن حقوق دموکراتیک زنان، جوانان، کارگران، کسبه و سایر اقشار و طبقات مردم آذربایجان چه موقع و به چه شیوه هایی مبارزات سیاسی دموکراتیک خود را پیش خواهند برد؟ انها که خود اعلام میکنند حّق گرفتنی است، روز گرفتن حّق از طریق مبارزات خیابانی و اعتراضات مدنی میلیونی مردم، به تماشای مسابقه فوتبال میروند و سپس فریاد مظلومانه سر میدهند که کسی ما ها را به رسمیّیت نمیشناسد.
تنها توجیهی که برای این سیاست دو پهلوی توام با سکوت در مواقع عمل میتوان آورد این است که این جنبش هنوز اسیر در چنگال سیاستهای افراطّیون ملّی می باشد که برای آنها دموکراسی و حقوق بشر در مرحله گذر از نظام سیاسی ولایی نظامی اهمیّت آنچنانی ندارد. این دوستان ما هنوز قادر نبوده اند که خود را از تارهای عنکبوتی کسانی که حقوق بشر را نه یک پدیده جهانشمول، بلکه به یک پدیده ملّی در چهارچوبه ملّیتها تبدیل کرده اند، آزاد بکنند.
در روزهایی که همه نیروهای سکولار، دموکرات و طرفدار عدالت اجتماعی حّد اکثر مردم را بسیج میکنند تا سیستم حاکمّیت استبداد نظامی ولایی را برچینند، کسان دیگری هم خوشحالی خود را از این بابت پنهان نمیکنند که تلاش فراوان میکنند تا بخشهایی از این مردم را از شرکت در مبارزات ضّد استبدادی باز داشته و آنها را به تماشای مسابق فوتبال ببرند. آنها از این طریق امکان بیشتری برای تنفّس، قدرتگیری و سرکوب حاکمّیت کودتا و استبداد ولایی فراهم میکنند. مردم فراموش نخواهند کرد در روزهایی که آنها در راه آزادی و حقوق انسانی خون میدادند، این دوستان ما در کدام صف قرار گرفته بودند.
دنیز ایشچی 11/02/2010


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


اوکتای
2010-02-13 22:00:52
مردم فراموش نکرده اند که حداقل در 100 سال اخیر در هر جبهه ای آذربایجان در خط مقدم بوده ولی چیزی جزء تحقیر تحویل نگرفته است!

تاریخ تکرار می شود
یک فدرال دموکرات آذربایجان
2010-02-13 14:37:45
مردم فراموش نکرده اند در روزهایی که آنها در راه آزادی و حقوق انسانی خون میدادند، این نارفیقان در کدام صف قرار گرفته بودند.!!!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد