logo





اعدام و زندان و شکنجه ملحم چه دردی است؟

دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۸ - ۱۸ ژانويه ۲۰۱۰

علی اکبر آزاد

آغاز: اعدام و زندان وشکنجه آبروی رژیم جمهوری اسلامی را برده است. 31 سال آزگار زندانها را از جوانان پر وخالی کردن و دست آخر هم بر همان پلهء اول ایستادن پیشهء رژیم شده است . جمهوری اسلامی آیا از خود پرسیده است که با اعدام و شکنجه و زندان انسانها چه ملحمی بر درد بی درمانش می گذارد؟ تا کی این کارها را ادامه می دهد و وسعت گورستانها و زندانها تا کجا ادامه داده می شود؟ این رژیم براستی بر چه ایده و پایه ای بنا شده است که این همه دستش به خون انسانها آلوده شده است؟ جمهوری اسلامی هنوز برتخت حکومت جلوس نکرده، دست به اعدام زد. این اعدامها تا حالا هم ادامه داشته و معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشد. حکومتی که به هر بهانه انسانها را زندانی و شکنجه و اعدام می کند، برای چه ساخته شده است؟ مگر مردم ایران چه گناهی مرتکب شده اند که باید اینچنین تقاص پس بدهند؟ چقدر آزار و اعدام؟ این حکومتیان و دوربرهایشان چه کسانی هستند و در این دنیا چه رسالتی بر عهده شان گذاشته شده است که چپ و راست باید بگیرند و بزنند و از بین ببرند؟ آیا اینها که بر مسند کشوری نشسته اند از کرات دیگر آمده اند که نه حس انسانی حالیشان می شود و نه یک جوهر انسانیت و رحم ومروت بر همنوعشان نمی کنند؟

دشمنان: جمهوری اسلامی مرتب بر صف دشمنانش اضافه گشته است. این رژیم ازمیان پیر وجوان و زن ومرد دشمن برای خودش درست کرده است. از هر ملت و فرهنگ و مذهبی برای خودش دشمن ساخته است وباز به عبث می خواهد که با رعب و کشتار شمار آنها را کم کند، ولی برعکس این عمل کوته فکرانه، شمار دشمنان روبروز اضافه تر می شود. جمهوری اسلامی با کشتار اول که از مردمهای اقصی نقاط ایران کرد، محبوبیت خود را از دست داد و مردم بتدریج از این رژیم بیزار شدند. دربعد اجتماعی حکومت با عملکردهای خسته کننده اش، تاب و توان انسانها را بریده و آنها را عاصی کرده است. مردمی که از اول مقداری توهم نسبت به این رژیم داشتند، بتدریج به صف دشمنان این رژیم پیوستند. روزی نیست که کسی به صف مخالفان نپیوسته باشد. رژیمی که هیچ مرزی را رعایت نمی کند و برای خودش بی هیچ ملاحظه ای بر جامعه می تازد، مسلم است که با دیوارهای دشمنان مواجهه خواهد شد. این رژیم در اوج نادانی وناتوانی از درک انسانی حتی از مذهب خودشان هم نگذشته، اسلام فقاهتی را درست کرده و با نادانی مطلق می خواهد به خورد مردم بدهد. هر روز نسخه ای می پیچد و می خواهد به مردم تحمیل کند. زمانیکه این نسخه ها نمی توانند کاری بکنند و مایهء اذیت مردم می شوند، بازهم رژیم طلبکار می شود. این رژیم خود با دست خود دشمنانش را می سازد و فراوانتر می کند. رژیمی که اصلا نه صلاحیت دارد که در حکومت باشد و نه هنر کشور داری دارد، نمی تواند ساکنان ایران را دوست خود کند. رژیمی خودش دشمن هر آنکس انسان نام دارد می باشد. بر همین منطق هم مبباشد که مردم زمانی در برابرش خواهند ایستاد، جلوش را سد خواهند کرد و دشمنش خواهند شد.

جنایت: کارهای این رژیم در حق شهروندان ایرانی را باید چه نامید؟ به غیر از جنایت نام دیگری برای اعدام و شکنجه و زندان در حق مردمی که 31 سال بر آنها حکومت می کند، نیست. مردم از هر نوع خوشی وشادی و موسیقی و هر آنچه نامش زندگی باشد، محرومند وحتی در خانه های خودشان برآنها ظلم می شود. اینها همه جنایت هستند و کسانی که جنایت را مرتکب می شوند، جنایتکار نامیده می شوند و درهیچ قانونی هم صلاح نیست بر مسند ادارهء جامعه تکیه بزنند. در سالهای حکومت اسلامی حاکم برایران کسی نیست که برای مدتی هم که شده پایش به زندانهای جمهوری اسلامی نیافتاده باشد. کمتر خانواده ای را می توان یافت که کسان دور ونزدیکش به دست این رژیم از بین برده نشده باشد، اینها هم جنایت است و آنهم در حق یک ملت و جسم و روان ملتی را نابود کرده است.

نشاط از ارتکاب جنایت: عملکردهای جمهوری اسلامی نشان می دهد که جمهوری اسلامی در ارتکاب به جنایت حر فه ای شده است. این رژیم پیشه اش آزار ساکنان ایران شده است و مداوم هم به این کارها ادامه می دهد. در بعد دیگر در کارش هم خبره شده است و به عادت این حکومت تبدیل شده است و بدون کشتار نمی تواند روزش را به فردا برساند. اگر فاشیستهای هیتلری انسانها را ملیونی در کورهء آدم سوزی می سوزاندند تا نسلی را ازبین ببرند و یا مشابه آنرا خمرهای سرخ کامبوج درحق انسانها می کردند و بریا و استالین و همکیشانشان در کشورهایشان می کردند و با شادی خدمت به مرام و ملتشان به خود مدال می دادند و به نوعی قوهء شادیشان را ارضا می کردند، اینک جمهوری اسلامی این کار را بنوعی در ایران می کند و از آن هم با لذت مذهبی یاد می کند و برای شکنجه واعدام کردن در زندان ثواب قائل است. این ثواب اندوزی معنایی چون شادی مذهبی ندارد. جمهوری اسلامی از ارتکاب به جنایت شاد می شود و برایش نشاط مذهبی بیمارگونه می آورد، یعنی این رژیم ارضای مذهبی می شود. همچنین در بعد بالاتر رژیم در کشتار انسانها یک مسئله عمده را می بیند و آنهم رضای خدا و اسلام که خودشان جزیی از آن هستند. اینها همه اش نشان دهندهء این است که رژیم جمهوری اسلامی نمی تواند بدون اعدام و شکنجه سر کند، چه آنوقت جواب ثواب و رضای خدا را چه بدهد؟

نکته آخر: جمهوری اسلامی تاریخش با خونریزی شروع شده است و ادامه این تاریخ هم همراه است با نقض حقوق بشر و کشتار انسانها و در اینچنین حکومتهایی ادامه خواهد داشت. جمهوری اسلامی مرتب بر صفوف دشمنانش اضافه می شود و چون خودش را بر دوش مردم تحمیل کرده است، این مردم نمی توانند بار سنگین همچنین حکومتی را تحمل کنند و دشمنش می شوند. جنایت پیشه و کار این رژیم بوده است و از انجام مولفه ای بنام جنایت در حق مردم کوتاهی نمی کند و از آن هم لذت می برد. جنایت این رژیم با مذهب این رژیم گره خورده است و این یکی از خطرناک ترین جنایت دولتی است که تاریخ هم نوعهای آن را بخود بارها دیده است. در بعد دیگر تاریخ ثابت کرده است که زندان و جنایت و اعدام برای درمان دردهای هیچ رژیم جنایتکاری ملحم نبوده است.

18.1.2010
azadal@hotmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد