logo





سرود آزادی ۱۲

شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۸ - ۰۹ ژانويه ۲۰۱۰

جهان آزاد

تو شعری
تو شعری سپیدی
که باران تورا هر سحرگاه
بروی درختان جنگل
و خاموشی روستا
می سراید

تو خورشید صبحی،
تو خورشیدرنگین صبحی
که فردا
طلوع تو از دامن شهر
غبارشب تیره را می زداید!

تو خوبی
تو خوبی،
تو باران آرام صبح شمالی
تو رگبار شام جنوبی
تو دریاچه ای در سکوت غروبی
که درمرز مهتاب و باران نشسته است
تو ابری،
توشنگرف ابری غریبی
که آرامش کوه
دریاش وتوفان
درجان نشسته ست

تو نور شبانگاهی ماه،
درسایه ی کوهساری
تو دریاچه ای سبز
در دامن آبشاری
تو باغ خزانی،
ـ دلاویز و رنگین ـ
تو سبزینه ی جلگه،
در بامداد بهاری.
تو پرواز رویای بیداری شهر،
در خواب تالاب
تو فانوس مهتاب در واحه ی انتظاری.
تو تندیس مرجانی عشق،
در ساحلی ناشناشی.
تو گلبرگ یاسی.

صدایت طنین سرود جوانان میهن.
امید طلوع تو
خورشید روشن،
در این شام شوم سترون!

23 دسامبر

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد