logo





فصیح یاسمنی اعدام شد!
آیا اعدام ها در همین جا متوقف می شود؟

پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۸ - ۰۷ ژانويه ۲۰۱۰

رحمان جوانمردی

rahman-javanmardi.jpg
قبل از اینکه برایم مهم باشد که این انسان عضو کدام حزب بود و به چه حکمی کشته شد دلم برای مادر و پدرش سوخت و برای فرزندانش متاثر شدم. خانواده ای دیگر بهترینش را از دست داد. عزای دیگر انسانی...غم دیگری برای همه انساندوستان. دگر بار اندوهی سنگین بر دل همه آنانی نشست که به مهرها و مهره های حزبی و گروهی توجه ندارند. با تشخص و مقام انسانها را اندازه نمی گیرند. رنگ و جنس و نژاد برایشان اهمیت ندارد بلکه انسان بودن تنها ملاک قضاوتشان است.
یکی دیگر از عزیزانی که در راهرو مرگ بود، به خیل جانباختگان و قربانیان مبارزه برای دمکراسی و نجات ایران از اعدام، کشتار و سرکوب پیوست. فصیح از جمله ۱۸ کردی بود که احکام اعدامشان بر اساس اتهام محاربه با خدا صادر شده است. پاره ای از دوستان بر اساس شواهد انکار ناپذیر از جمله تهدیدها، شعارها و تبلیغات رسانه ای رژیم از یکطرف و اقدام نمایندگان طرفدار احمدی نژاد برای سرعت بخشیدن به قانون اعدام، از طرف دیگر، قریب الوقع بودن اعدامها را هشدار داده بودند. ولی اینک با اعدام فصیح این نگرانی جدی تر است و ظاهرن جمهوری اسلامی از عملی کردن تهدیداتش از کردستان آغاز کرده است. وشاید همزمان به سراغ دیگر محاربین در تهران و باغیان در همه ایران برود.
هدف از نوشتن این یادداشت سخن گفتن با دوستان صاحب نظر و اهل قلمی است که
در ۲ گروه در زیر دسته بندی کرده ام:
الف.ابتدا روی سخنم به دوستان کردی است که اینروزها بااتکا به انتقادهای بجا از سخنگویان و "رهبران" جنبش سبز، برخوردی طلبکارانه به مبارزات اخیر در ایران کرده و نتیجتن بر طبل افتراق میکوبند:
دوستان اینروزها تحلیلهای متین بعضی از شما را خواندم که حاوی دغدغه های موجه شما بود. دغدغه اینکه جنبش سبز خواسته های مردم سرکوب شده کرد(ودیگر ملل ساکن در ایران) را نادیده میگیرد. مطالب شما حاوی این ادعا نیز بود که کردستان در ۳۰ سال اخیر به تنهایی در مقابل جنایات جمهوری اسلامی ایستاده است و این که چرا شما را به بازی نمی گیرند.
مساله را در دو بند طرح میکنم :
۱. تحقق خواسته های حداقلی ما، آرزوی توقف جنایتها یا تعدیل رنجهای مستمری که مردم کرد در طی ۳۰ سال گذشته متحمل شده است، آرزوی اینکه هر روز خبر اعدام و کشتن شهروند کردی را نشنویم.
۲.تحقق خواسته های حداکثری و عملی شدن تمامی آرزوهای دیرینه ما و حل کامل مساله کرد در ایران.
آیا واقعیتها به ما حکم نمی کنند که در عین حالیکه از بند دوم گذشت نکنیم برای بند اول نیز تلاش کنیم؟
آیا زمان آن نرسیده است که بگوییم هر آنکه قدمی در کم کردن رنج مردم کرد موثر باشد دستش را میفشاریم؟
آیا نفی بند دوم یا قدم بر نداشتن برای آن غیر مستقیم به منزله استقبال از ادامه رنجها ومصائب مردم کرد نیست؟
آیا اعدام احسان و فصیح گویای این واقعیت نیست که کردستان ضعیفترین حلقه برای جمهوری اسلامیست؟
آیا آنانی که برای کم کردن قدرت دیکتاتور در همه ایران و جهان بلند شده و در تلاشند دوستان طبیعی ما نیستند؟
آیا عقب نشاندن دیکتاتور که طبیعتن خیرش هم به این حلقه ضعیف خواهد رسید برای کرد، ترک و بلوچ نعمتی بزرگ تلقی نمیشود؟
مشکل واقعی ما چیست؟
آیا باید تا کی به نظاره ایستاد و منتظر دعوتنامه از سوی جنبش سبز ماند؟ آیا اصولن جنبش سبز برای حرکتهای زنان و دانشجویان که فعالانه در این جنبش شرکت دارند دعوتنامه ای فرستاده که ما این دعوتنامه را در انتظار باشیم؟
اصولن جنبش سبز کیست؟ و چیست؟ که آنرا یک موجود و پدیده یکپارچه و یکدست تلقی میکنید؟
و آیا میدانید که بهترین دوستان و یاران کرد ما در تهران و هر شهری که یک حرکت خیابانی و اعتراضی صورت میگیرد در صفوف اول آن قرار دارند؟
از همه شما دوستانی که کوله باری از تجربه و سابقه مبارزه با بی عدالتی و آزادیخواهی دارید انتظار بیشتر و عادلانه تری دارم.
با شفافیت به میدان و صحنه این مبارزه قدم بگذارید و حداقل دست دوستی خود را حول محور حقوق بشر و جلوگیری از اعدامها و آزادی زندانیان بسوی فعالان سراسری دراز کنید.
مساله من در این نوشته و در خطابم به شما این نیست که از خواسته ها و نظرات و آرای سیاسی خود فاصله بگیرید و نکته این هم نیست که آیا اگر زمانی کروبی یا موسوی بقدرت رسیدند حقوق کامل مردم کرد و دیگر مردمان ایران را برسمیت میشناسند یا خیر بلکه درخواست من از شما این است که به نجات اعدامیها فکر کنید، به رهایی زندانیان سیاسی و عقیدتی کمک کنید و برای رعایت ابتدایی ترین اصول حقوق بشر با انان که برای این حقوق تلاش میکند بدون اما و اگر متحد شوید و بر اساس پروژه و عمل مشترک در این جهت فعالیت کنید و بطور جدی و پیگیرانه در سازمان دهی این فعالیتها شرکت کنید....
ب. دسته دیگر مخاطبینم همه دوستان سبز و غیر سبزی است که قدم در صحنه مباره برای بهبود وضع حقوق بشر در ایران گذاشته اند. دوستان خوبم، باوجود اینکه فصیح یاسمنی و احسان فتاحیان کرد بودند و یا بجرم فعالیت برای سازمانهای سیاسی کرد اعدام شدند، برای گرفتن زهر چشم از همه ایران اعدام شدند، تعجیل در اعدام آنان احتیاجی به تصویب قانون جدید نداشت. میدانید چرا؟ چون فکر میکنند که جنبش مدرن دمکراسی خواهی و جمعیت پشت سر آن که خیابانهای تهران را به تسخیر خود در میاورد همبستگی خاصی با مردم کرد،
بلوچ، بهایی و مجاهد و یا کمونیست ندارد. بگذارید این رویای "دل انگیز" حاکمین جمهوری اسلامی را به کابوس بدل کنیم. با اعتراضی همگانی و همه جانبه به دولت کودتا و بیت رهبری ولایت فقیه نشان دهیم که ما خودی و غیر خودی نداریم، و مخالف هر گونه نقض حقوق بشر در همه سرزمین ایران هستیم.
برای نجات جان دوستانمان در ایران چقدر مسولیت پذیریم؟ در پیگیری پروسه آزاد کردن ایران از اعدام و زندان و شکنجه بدون جدا کردن رنگ و مذهب و جنس چقدر جدی هستیم؟ آیا بر سر پیمان با عزیزانمان در داخل ایران هستیم؟ چنانچه مسولیت پذیریم و جدی باید در این تندپیچ آنان را یاری کنیم... از یاران خود بخواهیم که رسانه ها را در جریان جدی بودن تهدید آغاز موج اعدامها در ایران بگذارند و برای عقب نشاندن تشنگان به خون مردم بی گناه، با هر آکسیون و ابتکاری به یاران در راهرو مرگ در هر جای ایران چه در تهران باشد و چه در سنندج و تبریز و زاهدان یاری برسانیم.
با مهر، رحمان جوانمردی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد