logo





تلاش برای تسلط بر حوزه عمومی شهروندی

چهار شنبه ۹ دی ۱۳۸۸ - ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami-s.jpg
تاسوعا و عاشورایی که سی سال پیش حکومت سلطنتی را از رمق انداخت و نامشروعش ساخت تا مشروعیت دیگری را تفویض کند، اکنون این یکی نیز در روز شنبه و یکشنبه به سال 1388 نامشروعی اش بر همگان پُر واضع شد.
آیا تاریخ به سبک پیشینان تکرار شد و کما فی السابق چرخه ایست بر چرخ گردون و هیچ و پوچ؟
مارکس از قول هگل می گوید که او در جایی گفته است که همه شخصیت ها و رویداد های مهم تاریخی دو بار به صحنه می آیند اما او نگفته است یکبار به شکل " تراژیک" و بار دیگر " کمدی مضحک". تاریخ در ایران تکرار شد اما اینبار بر خلاف همه رویدادهای هزاران ساله پیشین که همه تکرار مکررات بود و در سی سال گذشته نیز مجددأ در شکل "تراژیک" ظاهر شد، اما در تاسوعا و عا شورای امسال، دیگر به گونه ای " کمدی مضحک" نبود. زیرا "شخصیت ها"ی تاریخی اش دیگر آنگونه مانند سی سال گذشته نمی اندیشیدند و شخصیتی تاریخی-تکراری نبودند و رویدادش به لحاظ مضمونی همان باری ندارد که پیشترها داشت.
این نقل قول مارکس از هگل را می توان تا مقطع انقلاب 57 بعنوان ظهور تکراری "رویداد ها" و "شخصیت ها" در ایران مصداق دانست اما امروز نه. انقلاب مشروطیت ایران به تاریخ پُر از تکرار و مکررات ایرانیان پیوست (تراژیک)، خیزش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب بهمن 57 و شکست آنها نیز از کاست جامعه حکایت داشت و "تراژیک" بود، و گرفتار چرخه چرخ گردون و چرخش بدور خود و علت همه اینها فقدان افکار بکر و غیبت اندیشیدن به موضوعات و نجُستن مفری از برای بیرون جهیدن از این دالان تیره و تار و محبوس ماندن در پیله خود و پروانه نشدن برای پرواز، بوده است.
اما 16 آذر و تاسوعا و آشورای سال 1388 بعنوان یک "رویداد تاریخ"ی از جنس دیگر بودند و مضمونش دیگر این همانی نبود (اگر تحمیل خشونت از سوی حکومت را فعلأ فاکتور بگیریم).
دیگر سکولارها و روشنفکران ایران به این تن نمی دهند که از آزادی، "امر به معروف و نهی از منکر" قرائت گردد. هواداران حکومت و دولت سکولار در ایران در طیف دینداران نیز اینگونه از دین تأویل و تفسیر ندارند، پس تمایزی ما بین این دو طیف نخبگان که تأثیرگذار به روند جامعه بسوی تعالی و ترقی هستند، بر سر مضمون حکومت و دولت و نیز جامعه چند صدایی موجود نیست. شهروندان ایرانی آگاه به حقوق خود و با دوری جستن از هر گونه خشونت، مانند گذشته گرفتار در چنبره تاریخ تکرار و مکررات نیستند، زیرا اینبار می دانند چه نمی خواهند و چه می خواهند و اتفاقأ همین موضوع را می توان در تلاش ملت برای تسلط بر حوزه عمومی شهروندی از طریق زدودن ادبیات و فرهنگ خشونت مشاهده نمود، و این رفتار از سوی ملت پاشنه اشیل بنیادگرایان و تمامیت خواهان در حکومت است که می خواهند خشونت را بر شهروندان تحمیل نمایند تا تنها بازیگران صحنه باشند.
اما جنبش سبز ایران تاسوعا و عاشورای دیگری متفاوت با سی سال گذشته، به لحاظ مضمونی آفرید و ولایت مطلقه فقیه و دولت احمدی نژاد را با اندیشه ای روشن بر مبانی اعلامیه جهانی حقوق بشر نامشروع ساخت، یعنی آزاد زیستن و دموکراسی و کسب حقوق شهروندی اندیشه اصلی این جنبش شد، حیرت آور است، آقای ناصر زرافشان در مناظره خود با آقای فرخ نگهدار این هیبت بزرگ اندیشه جنبش سبز را نمی بیند و آنرا بعنوان جنبش اجتماعی دارای اندیشه، به حساب نمی آورد.
مجموعه تلاش های جنبش های دانشجویی و زنان و دیگر اقشار جامعه در دهه های گذشته و تا به امروز در جنبش سبز تبلور یافته است، جدا کردن هر یک از اینها ( آنگونه که آقای ناصر زرافشان در همین مناظره جنبش دانشجویی را از آن جدا می دانست) به زیان این جنبش و تضعیف آن و به نفع کسانی است که در پی سرکوب خونین آن هستند. این جنبش حرکت آگاهانه مردمی است که کنترل و تسلط بر حوزه عمومی شهروندی را مقصود خود می داند. سر منزل مقصد هنگامی میسر می شود که همه جنبش های اجتماعی از همه صنف با هم پیوند یابند، جنبش سبز مردم ایران می تواند به این ضرورت در جهت تحقق و کسب تسلط بر حوزه عمومی شهروندی پاسخ دهد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد