ضحاک زخمی است و سراسیمه. زخمی ولی مصمم و خونخوار. او آنقدر پل های پشت سر خود را خراب کرد که راه بازگشتی برای خود باز نگذاشت. حتی اگر بخواهد سازش کند، طرف سازشی که حاضر به خودکشی سیاسی باشد پیدا نمیکند.
نباید اجازه تجدید قوا و نفس تازه کردن به ضحاک داد. باید فشار این بهمن را آنقدر افزود تا شکاف ها و تِرَک های درون جنبش بزرگتر شوند. این تِرَک ها وجود دارند و ما خبر از فرار مدیران تراز اول رژیم داریم.
همانگونه که در مقاله پیشینم گفتم زمان کاربرد وسیع جنگ فرسایشی و نافرمانی مدنی و مسالمت آمیز فرارسیده است. درین مقوله امروز سه کارزار سخن میگویم:
یک) اعتصاب عمومی
دو) دیوار نویسی
سه) تظاهرات پراکنده و سراسری
نقاط مشترک تمام کارزارهای پیش گفته این اصل است که باید از برتری عددی خود بهترین استفاده را بکنیم تا هم از بهای انسانی کارزار بکاهیم و هم با به اهرم گرفتنِ نیروهامان ضربه هامان را به ماشین ضحاک موثر تر کنیم.
تنها محدودیت در تعیین و شناسایی شیوه های جنگ فرسایشی فکر و خلاقیت جنبش است. من از سه کارزار شناخته شده سخن میگویم و امیدم این است که شما ده ها شکل دیگر پیدا کنید. تظاهرات پشت بامی، راه اندازی راه بندانی، عملیات شهر مرده با خیابانهای خالی، روشن کردن هم زمان تمام وسائل برقی همزمان با سخنرانی های ضحاک و شرکا برای بکار انداختن موقتی شبکه برق و صدا و سیمای شرم…
اعتصاب عمومی
اعتصابِ عمومی در زمانِ مبارزه بر علیه دیکتاتوری شاه ستون فقرات رژیم را شکست و ضربه نهایی و محلک را بر رژیم وارد ساخت. گرداندن و سیقل دادن یک ماشین عظیم سرکوب هزینه میطلبد و به یک ساختار اقتصادی و اجتماعی احتیاج دارد. اعتصاب عمومی رژیم را به زانو مینهد.
درست به دلیل همین اهمیت است که باید منتظر "شدیدترین" واکنش رژیم در مقابل اعتصاب ها بود. لذا باید تدارک های زیر را دید:
الف) کمیته های غیر متمرکز تشکیل صندوق حمایت مالی از اعتصاب کنندگان و حمایت از خانواده هایشان. چنین صندوقی، بشیوه ای نا متمرکز، در زمان اعتصاب های سال ۵۷ وجود داشت.
ب) نباید اجازه داد که ضحاک بتواند تمام نیروهایش را بر علیه اعتصاب گران بکار گیرد. هم زمان با اعتصاب ها باید صد ها تظاهراتِ پراکنده در تمام محلاتِ تمام شهر ها براه انداخت (دربند بعد میخوانید). نیروهای رژیم را باید "هم زمان" در نقاط فراوان به چالش طلبید تا ابتکار را کاملاً از دست دهند و فرسوده شوند.
ج) تمامی اخبار اعتصاب ها باید به بیرون درز کنند. ما در خارج با تماس با اتحادیه های کارگری همبستگی جهانی را با این اعتصاب ها تضمین میکنیم.
این اعتصاب ها میتوانند موقتی و با زمان محدود باشند و یا بی پایان تا سرنگونی رژیم. با توجه به تغییر روزانه توازن قوا میشود میتوان این گزینه را پذیرفت که اعتصاب را شروع کرد و در روزهای آینده در باره ادامه و طول آن تصمیم گرفت.
دیوار نویسی و تسخیر فضای فرهنگی
هر چند از افسانه شکست نا پذیری و اُبهت "ولی فقیه" چیز زیادی باقی نمانده ولیکن نبرد در پهنه سمبولیک و نمادین هنوز از مهمترین نبردهاست. از "جوک" های خیابانی گرفته تا شعارهای روی دیوار نه تنها ضحاک باید به رسوا شده و به مسخره کشیده شود، بلکه دیوارهامان باید جایگزین "صدا و سیمایِ" شرم شوند.
شعارهای "مرگ بر ولایت فقیه"، و … باید دیوارهای همه شهرها و روستامان را بیازینند. باید کاری کرد که حتی تمامی ماشین ضحاک برای پاک کردن این شعار کافی نباشد. واگذاری دیوارها شکست بزرگی است در پهنه نبرد نمادین و فروپاشی رژیم را تسریع میکند. تسخیر و آزین دیوارها میتواند نماد های تازه جنبش را بسازند.
تسخیر این فضای فرهنگی نیاز به ابتکار فراوان دارد. نوشتن شعار یا یک کشیدن یک کاریکاتور روی یک اتوبوس آن را به "صدا و سیمای متحرک" روز تبدیل میکند. پخش متن ها و سرودها انقلابی در اماکن عمومی …
تظاهرات پراکنده
اگر ضحاک از پیش بداند که چه هنگام و کجا تظاهرات میکنیم، کارش بسیار ساده خواهد بود. او حتی مجبور نیست برای فلج کردن تظاهرات شبکه تلفن های همراه را در سراسر شهر متوقف کند. با متوقف کردن آن در یک محله میتواند به همان نتیجه برسد. با نیروی کمتری میتواند تمام راه های گریز را ببندد. از هلی کوپتر میتواند استفاده کند. سگ های اطلاعاتیش را بر سر بام ها میکارد تا از عزیزان عکس و فیلم تهیه کنند تا مطالعه بعدی آنها سردمداران و رهبران را شناسایی کنند.
تمامی این ها نمونه هایی است برای نشان دادن ضرورت تنوع بخشیدن و کاراتر کردن مبارزه خیابانی. در تمام مدارکی که از جلسات سران بسیج و سپاه به بیرون درز کرده بخوبی واضح است که سازمان دهندگان این اوباش از تصحیلات ارائه شده توسط "تظاهرات از پیش اعلام شده" استفاده میکنند.
در تظاهرات پراکنده و کماندویی، این بار این ما هستیم که زمان و مکان تظاهرات را انتخاب میکنیم و چون تظاهرات مدت نسبتاً کوتاهی طول میکشد، تا اوباشان خبر شوند و برسند، عزیزان ما کیلومترها از مکان دور شده اند. نه میتوانند واکنش نشان ندهند، و نه میتوانند همه جا باشند. و برای تامین پوشش و حضور بیشتر در تظاهرات، که بستگی به تعداد و موفقیت سازمان دهی این نوع تظاهرات دارد، مجبور خواهند بود تمام نیروهاشان را همیشه در حال آماده باش قرار دهند.
ساواک در سال ۵۷ به فرسودگی افتاد و نمیدانست بر علیه چه کسی، چه گروهی و کجا در عمل وارد شود.
این تظاهرات پراکنده هم چنین بهترین سپر برای اعتصاب گران خواهد بود.
میتوان با پرداخت بهایی بسیار کمتر و با کارایی و بازتاب بسیار بیشتر خیابانها ی شهرهامان را تسخیر کنیم.
نکات زیر حاصل تجارب نگارنده است در سازمان دهی یک سری از تظاهرات پراکنده در تهران.
اصل عدم تمرکز سازمانی
گروه کوچکی، هسته مرکزی یک گروه تظاهرات پراکنده را بوجود میآورد. این گروه به ابتکار خود عمل میکند و در مورد سازمان دهی تظاهراتش با هیچ گروه دیگری در تماس نخواهد بود. این عدم تمرکز رمز ادامه کاری و موفقیت کارزار است. اگر رژیم یک گروه را متلاشی کند به گروه های دیگر دست یابی پیدا نمیکند. رخنه جاسوسی به یک گروه فقط آن گروه را به خطر میاندازد. عدم اعایت این اصل، چه توسط هسته سازمان دهنده و یا کسانی که فقط در تظاهرات شرکت میکنند، میتواند بهای انسانی و سیاسی بسیار داشته باشد.
ارزیابی خطر
در سال ۵۷ رژیم شاه دیگر تظاهرکنندگان را دستگیر نمیکرد. گستردگی جنبش به حدی رسیده بود که تمام زندانهای رژیم جای کافی نداشت. لذا خطر، خطرِ گشودن مستقیم آتش بود. به تناسب با ارزیابی این خطر تمام تدارکات میبایست به شیوه ای تعریف شوند که از هر دو طرف به افراط نزنند. کسی که به این تظاهرات میآمد میدانست چه خطری را قبول میکند، لذا بر سازمان دهندگان بود که امانتدار جان این عزیزان باشند.
اندازهی گروه
بین ده تا بیست نفر. نه بیشتر، نه کمتر. بیشتر از بیست نفر کنترل مخفی بودن عملیات مشکل است. هزار و یک دلیل، جدا از نیت دشمنانه، وجود دارند برای این که اسرار به خارج درز کنند. لذا گروه بیش از بیست نفر به خودی خود این خطر را افزایش میدهد و مسلزم سازکار امنیتی سنگینی میشود که بیشتر دست و پای گروه را میبندد. تعداد کمتر از ده نفر شاید نتواند به اندازه کافی مفهوم تظاهرات را در ذهن مردم تداعی کند.
اعضای گروه
یاران صد در صد مطمئن، هم از لحاظ امنیتی و همچنین از لحاظ رعایت نکات امنیتی. بی احتیاطی یک نفر در شرایط حکومت نظامی میتواند جان همه ی شرکت کنندگان را به خطر اندازد. از برخی از اعضای گروه، طبق معیارهایی که هسته سازمان دهند تشخیص میدهد، میتوانید بخواهید که تا دو یا سه نفر را، به انتخاب خودشان، به تظاهرات دعوت کنند. تنها به یارانیکه سابقهی مخفیکاری دارند یا بشان اطمینان کامل دارید اجازه دعوت دیگران باید داده شود. درین صورت مکان و زمان تظاهرات باید در آخرین لحضات به "میهمانان" اعلام شود.
محل تظاهرات
یکی از عزیزان باید مسئول شناسایی محل شود. تمامی راههای احتمالی رسیدن نیروهای نظامی به محل میبایست شناسایی شود. هیچکدام از شرکت کنندگان در تظاهرات نمیبایست ساکن محل باشند ولی یک عزیز ساکن محل میتواند و خوب است در تدارکات شرکت کند. در واقع هر کس میتواند یک تظاهرات در محل خودش تدارک ببیند بدون اینکه در لحظهی راهپیمایی شرکت کند.
سیستم اعلام خطر
یک، یا بیشتر به تناسب با شرایط، از عزیزان مسئول مراقبت از نزدیکترین پست نیروهای نظامی خواهند شد. در آن زمان هنوز پیامک موبایل وجود نداشت و برای خبر رسانی عزیزانی که موتور داشتند برای این کار انتخان میشدند. سناریو این بود که اگر عزیزی حرکت مشکوکی به سمت محل تظاهرات میدید، بلافاصله روی موتورش میپرید و وقتیکه به محل میرسید علامت لازم را میفرستاد. درآن زمان علامت یک نوع سوت ردن مخصوص بود. امروز با توجه به امکانات مدرن باید یک سیستم تازه تعریف کرد. در صورت استفاده از پیامک یا تویتر باید از واژههای رمزی استفاده کرد تا در صورت کنترل تلفنی قرارها لو نرود. یک تلفن همراه بدون باطری میتواند جان چندی را به خطر اندازد.
توجیه حضور در محل
چون هیچ کدام از شرکت کنندگان در راهپیمایی تظاهرات ساکن آن محل نیستند، لذا احتمالاً محل را به خوبی نمیشناسند و در صورت بازجویی خیابانی، پیش و یا پس از تظاهرات، این خطر وجود دارد که نتوانند دلیل وجود خود را در آن محل توجیح کنند. با شروع تظاهرات پراکنده احتمال این بارجوییهای خیابانی افزایش مییابد. کسی که محل را شناسایی میکند تمام امکانات توجیه در محل را به عزیزان باید بدهد. وجود یک سینما با نام دقیق فیلم، یک دندان پزشک، یک مغازهی ویژه...
خروج از محل
باید از راههای مختلف از محل خارج شد. خروج همگی از یک خروجی هم باعث جلب توجه میشود و هم در صورت خطر بهای انسانی ضربه را بالا میبرد.
زمان تظاهرات
ده تا پانزده دقیقه. یک حزبالهی محل میتواند به پاسداران تلفنی خبر دهد.
قطع اضطراری تظاهرات
به هر دلیلی، که بیشک نمیتواند در سر محل به بحث گذاشته شود، هر شرکت کنند میتواند تظاهرات را متوقف کند. ما یکبار مجبور به چنین امری شدیم چرا که پیش از رسیدنمان به محله چند کامیون ارتش از قبل منتظر پذیرایی از ما بودند!
حضور ارتش در محل تضاهرات اتفاقی بود یا ما را لو داده بودند؟ این خود داستان دیگری است!
گزارش هر تظاهرات
هر تظاهرات پراکنده باید با گزارشی، که در آن عزیزان قابل شناسایی نیستند، به خارج فرستاده شود. شاید بشود همه این گزارشات را در یک مکان جمع آوری کرد تا به همگانی بودن و برد تبلیغاتی آن افزود.
باید، تا آنجا که امکان دارد، مراقب بود که اهالی محل از تظاهرات فیلم نگیرند. نه تنها این فیلم ها میتوانند بعداً به دست سپاه بیافتند، بلکه با عدم توجه میتوانند عزیزان را نا خواسته لو بدهند. شناسایی کسی در یک "گروه" تظاهرات برای رژیم اهمیت بیشتری خواهد داشت تا شناختن یک نفر در یک تظاهرات "همگانی".
شعارها
شعارها باید از قبل تعیین شده باشند. شعاری که دیروز عالی بود ممکن است امروز کهنه شده باشد. در دوران انقلابی عمر خیلی چیزها کوتاه میشود. به تابوها و پیشداوریها نگاه کنید! در بارهی محتوی شعارها باید بگویم از همان روزهای سال ۵۷ تا امروز، نبوغ خودجوش مردم کشورمان در ساختن شعار و شعر و ترانه سیاسی، گاه بلافاصله بعد از اعلام یک خبر، برای شاعر تبعیدی که بنده باشم، جای فخر بوده و هست.
"در مملکت من انگار شعر و شعار پیش از خود خبر میآیند!"
شعار ها باید از ابراز ساده خشم فراتر روند و در هر مرحله ای بکوشند تا جنبش را یک گام به پیش ببرند. تغییر تدریجی شعارهای جنبش از "رای من کجاست" تا "مرگ بر ولایت فقیه" ازین نمونه است. بلوغ روزافزون جنبش این تحول را تا کنون رهبری کرده و در آینده نیز خواهد کرد.
از شما شعر و شعار ساختن و از شاعر پیری چون من با تواضع آموختن!
پیش از من نیز بسیاری خیابان ها را دانشکده های خود اعلام کرده بودند
رضا هیوا
پاریس، شب بعد از عاشورای ۱۳۸۸
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد