ساعت حدود هشت شب وارد مراسم عزاداری که بوسیله سفارت و در محل وابسته به آن ترتیب داده شده بود وارد شدیم. چهار نفر از دوستان دختر از ما جدا شده و به بخش زنانه رفتند و ما هفت نفر وارد بخش مردانه شدیم. به محض ورود یکی از مزدوران سفارت به یکی از دوستان ما هشدار داد در صورت اعتراض بوی اجازه خروج از محل داه نخواهد شد إ ما به آرامی در ته سالن نشستیم. بعد از مدتی ناگهان صدای فریاد شدید از بخش زنانه بلند شد. فریادها آنچنان بلند و وسیع بود که همه سالن مردانه آن را می شنیدند. بعد از مدتی در حالی که هچنان فریادها ادامه داشت افرادی با اشاره یکی از مزدوران سفارت جابجا شده و در پشت سر جوانان قرار گرفتند و آماده حمله به آنها شدند. یکی از این افراد را می شناختم. همسایه الجرایری من بود که طرفدار احمدی نژاد بودو با دیدن من تصویر اخمدی نژاد را روی تلفن دستی اش به من نشان داد. منهم عکسهای سهراب ، منتظری ، موسوی و کروبی را به وی دادم. با شناخته شدن وی بخشی از برنامه حمله مختل شد و وی سالن را ترک کرد و هنگام ترک سالن با اشاره خواهان صخبت با من شد که اعتنایی نکردم. در همین حال شخصی بنام امامی مزدور سفارت در پشت تریبون قرار گرفت و با تحریک اخساسات مذهبی جمعیت دویست نفره گفت که عدهای اخلال گر درجمع هستند که من قلع و قمع آنها را اعلام می کنم. زنها را هین الان قلع و قمع کنید إ بکشید إ خون آنها پای من إ با این تحریک جایتکارانه جو سنگینی بر سالن حاکم شد.خوشبختانه مراسم سینه زنی به کمک ما رسدید و با سرپا بلند شدن توانستیم از سالن خارج شویم. در حیاط هم درگیریهایی پیش آمد که به دلیل حضور پلیس در محل درب ورودی نتوانستند به ما حمله کنند .در تمام این مدت ما هیچ خبری از دوستان دختر نداشتیم.. مدتی طوال کشید تا دوستان دختر یک به یک در حالتی آشفته از در خارج شوند. آنها حدود دوساعت زیر حمله جمعی و بویژه مردان مزدور و ابسته به سفارت قرار گرفته و زخمی شده بودند. درود بر شجاعت و مقاومت آنها.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
