logo





اعتراف بولتن محرمانه ستاد کل نیروهای مسلح:

محاسباتمان در مورد جنبش سبز غلط بود

دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴ دسامبر ۲۰۰۹

jonbeshe-sabz-mabishomarim.jpg
روز آنلاین: همزمان با ادامه اعتراضات حامیان جنبش سبز و در شرایطی که راهکارهای نیروهای امنیتی برای سرکوب این جنبش اجتماعی نتیجه ای در بر نداشته، ستاد کل نیروهای مسلح بولتن محرمانه ای منتشر کرده که در آن، ضمن اعتراف به اشتباهات محاسباتی دستگاه امنیتی، راهکارهای جدیدی برای سرکوب معترضین پیشنهاد شده است.
ستاد مشترک کل نیروهای مسلح ماه گذشته و در آستانه تجمعات روز 13 آبان، گزارشی با عنوان "تاملی بر حوادث روز قدس و راهبردهای آتی" منتشر کرد که به تازگی نسخه ای از آن به دست "روز" رسیده است. در این گزارش، با اشاره به اشتباهات محاسباتی دستگاه امنیتی در مورد اقبال اجتماعی به حرکت های اعتراضی و ناکارآمدی روشهای حکومتی در خاموش کردن جنبش سبز، راهکارهای جدیدی برای برخورد با تجمعات 13 آبان و 16 آذر توصیه شده است.
در این بولتن محرمانه که توسط معاونت فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح در اختیار برخی مدیران ارشد کشوری قرار گرفته، ضمن اعتراف به اشتباه برآوردی نهادهای امنیتی و نظامی درمورد جنبش سبز آمده است: "برآوردهای اولیه نهادهای مسئول در مورد کمیت و کیفیت حضورکسانی که با فراخوان نامزدهای شکست خورده و شبکه های مختلف ماهواره ای و سایبری به صحنه آمده بودند با واقعیت تطابق نداشت و نشان داد که کمبودها و نواقص در خصوص تهیه برآوردهای اطلاعاتی در این گونه موارد وجود دارد. حضور افراد مذکور در شرایطی صورت گرفته که بیش از صد روز از زمان انتخابات می گذرد و طی این مدت بسیاری از سران اصلی آشوبها دستگیر شده و با پخش جریان محاکمه آنها افکار عمومی به میزان زیادی با اهداف و آشوبهای بعد از انتخابات آشنا شده و مسئولان نظام با سخنان روشنگرانه خود سعی در ایجاد آرامش در فضای سیاسی کشور را داشتند."

تصمیمات محرمانه "درز می کنند"

در ادامه، تهیه کنندگان بولتن به گلایه از بی توجهی نهادهای امنیتی به بازداشت افرادی که آنها را "سرپل شبکه های ارتباطی" می نامد، می پردازند و می نویسند: "بر اساس برنامه ریزهای انجام شده قرار بود با دستگیری سر پل های شبکه های ارتباطی اغتشاشگران قبل از روز راهپیمایی، حلقه اتصال برنامه ریزان با بدنه اجتماعی آنها قطع شود، اما بی توجهی به این امر باعث شد در روز راهپیمایی شاهد سازماندهی و نحوه حضور این گروه در ساعت و مکانهای مشخص و پیش بینی شده آنها باشیم."
در ادامه نویسندگان این گزارش، با گلایه از "درز" کردن تصمیمات محرمانه به رسانه های مخالف، در این خصوص به مسئولین هشدار می دهند و می نویسند: "اگرچه حضور اغتشاشگران در راهپیمایی استفاده از حاشیه امن افرادی نظیرخاتمی، موسوی، کروبی بود، اما اطلاع آنها از برنامه نیروهای انتظامی و امنیتی در عدم برخورد، میزان حضور و تجری آنها موثر بود. این امر می تواند بیانگر این باشد که تصمیمات محرمانه به راحتی به بیرون درز می کند ".
کارشناسان امنیتی نویسنده این گزارش، در قسمت دیگری، نگرانی خود را نسبت به هواداری بدنه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و حتی برخی مدیران از جنبش سبز چنین بیان می کنند: "بعضی از مدیران و مسئولین در ادارات و موسسات دولتی در میان معترضان خیابانی دیده می شوند، بدون آن که هیچ نگرانی از تبعات این حضور خود داشته باشند. متاسفانه به هم ریختگی فضای اداری با تغییر بخش عمده ای از وزرا، شرایط را برای چنین حضورهایی مهیاتر ساخته است."
از نکات قابل توجه این گزارش امنیتی، سعی آن در بازشناسی ماهیت و خواستگاه جنبش سبز است. گزارش ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به بی توجهی هواداران جنبش سبز به شعارهای سنتی روز قدس و سر دادن شعارهای جدید نتیجه می گیرد که خواستگاه این جنبش از طبقات مرفه و متوسط به بالا است و در تحلیل ماهیت آن تاکید می کند: "در تحلیل ریشه های این گونه تحرکات، سه عامل یا ماهیت اساسی را می توان بر شمرد: نخست، ماهیت سیاسی. دوم، ماهیت فرهنگی اجتماعی و سوم، ماهیت امنیتی.. تحرکات این طیف اگرچه در آستانه انتخابات متناسب با شرایط سیاسی کشور اوج گرفت و پس از انتخابات با توجه به فراخوان موسوی و حوادث روزهای بعد از انتخابات ماهیت امنیتی به خود گرفت، اما روند بعد از ان نشان داد که ماهیت تحرکات آنها بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد تا سیاسی و امنیتی. رهبران آنها در داخل سیاسی هستند و در بیرون امنیتی و البته ماهیت مطالبه اصلی آنها اجتماعی و فرهنگی است."

مناسبت های ملی بستر حمله به حکومت شده اند

در بخش دیگری از این گزارش، تلاش شده تا حضور گسترده زنان در جنبش سبز را عامل تحریک مردان قلمداد کنند و ادعا شده: "حضور دختران و زنان در کنار مردان که با عدم رعایت موازین شرعی نیز همراه بود در تحرک بخشیدن به مردان نقشی اساسی داشت."
از دیگر نکات قابل توجه این گزارش، بندی است که در آن نسبت به راهکار معترضان برای استفاده از تقویم مناسبت های رسمی جمهوری اسلامی ابراز نگرانی شده است: "با توجه به سرمایه گذاری نظام برای فعالیتهای ویژه دینی و ملی در کشور همچون روز جهانی قدس، نمازهای سیاسی- عبادی جمعه، 13 آبان سالروز مبارزه با استکبار، و 22 بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، جریان برانداز و افراطی در صدد است از این پس، از این بسترها برای هجمه به ارزشهای انقلاب و نظام استفاده نماید."
کارشناسان امنیتی نویسنده بولتن محرمانه، همچنین جداسازی "عناصر افراطی" جنبش از عناصر" صرفا معترض" را راهکار مناسبی برای مدیریت اعتراضها می دانند و می نویسند: "به دنبال طرح شعارهای ضد ارزشی و روشن شدن ماهیت این جریان، شاهد صف بندی جدید این طیف در عرصه های سیاسی-اجتماعی خواهیم بود که در چنین شرایطی، با جدا سازی عناصر افراطی و برانداز از عناصر صرفا معترض، می توان تحرکات آنها را با هوشمندی مدیریت کرد".
این بولتن در بخش دیگری به برخورد نیروهایی که آنان را "خودی" می نامد می پردازد و با اینکه مدعی بیشتر بودن جمعیت آنها از معترضین است، ولی حضورشان را "انفعالی" ارزیابی می کند و به همین دلیل پیشنهاد ایجاد مرکزی با هدف "هدایت عملیات روانی و مدیریت بحران" را طرح نماید. در این بخش آمده است: "به رغم حضور گسترده مردم حزب الله در اطراف این عده، به دلیل عدم سازماندهی و هدایت مناسب، مدافعیت نظام اثر کندی بر کنترل و تغییر شعارها و راهبردهای هنجار شکنانه داشتند. نداشتن نقشه راه و عدم بهره برداری مناسب از امکانات برای تحت الشعاع قرار دادن تحرک آنها سبب شده بود آنها در نقاطی که متمرکز شده بودند بر جمعیت نیروهای خودی غلبه یابند.در حالیکه در بعضی نقاط خاص، آنها در شعار ها و برنامه هایشان تحرک و انسجام کاملی داشتند، در صحنه مقابل، نیروهای حزب اللهی با کمترین واکنشی آرام و ساکت از کنار آنها می گذشتند.متاسفانه نیروهای ما در عرصه های فرهنگی، سیاسی و امنیتی جزیره ای عمل می کنند و به دلیل فقدان انسجام لازم برای بهره برداری از ظرفیتهای موجود، نیروهای اندک آنها با فضا سازی روانی بر محیط پیرامونی این عرصه ها غلبه می یابند.کشور فاقد مرکزی برای هدایت عملیات روانی و مدیریت بحران است و شورای امنیت وزارت کشور طی این مدت جلسه ای را در این خصوص تشکیل نداده و همه نگاهها بر شورای عالی امنیت ملی است که البته شان آن نیز مدیریت حوادث در صحنه نیست."

راهکار: تشکیل گروه های حزب اللهی

قسمت آخر گزارش که به تبیین به راهکارها و راهبردها اختصاص دارد، جنبش سبز را یک "جنگ نرم" علیه جمهوری اسلامی می داند و برای مقابله با آن "ارتشی نرم" را لازم می داند: "مقابله با جنگ نرم، همچون جنگ سخت علاوه بر داشتن استراتژی و تاکتیک مناسب نیازمند لشکرها، تیپ ها و به طور کلی سازمان رزم مناسب جنگ نرم است. لذا صروری است الویت اصلی مدیران در صحنه بر سازماندهی نیروهای متناسب با جنگ نرم باشد. به طور مثال تشکیل دسته های چند نفره از نیروهای حزب اللهی و بسیجی و حضور با برنامه و شعارهای متاسب می تواند این جمع ها را متفرق کند."
در ادامه، سه راهبرد برای مقابله با این جنبش مطرح می شود که عبارتند از: "روش حذفی، روش تعاملی، روش تحدیدی."
نویسندگان گزارش معتقدند: "در شرایطی که گردانندگان این جریان در عرصه اجتماعی حضور دارند، برخورد حذفی چندان جواب نمی دهد و تعامل با این طیف نیز بر ظرفیت و امکان آنها می افزاید بهترین روش در این شرایط، برخورد تحدیدی است که با محدود سازی آنها در عرصه های اجتماعی وسیاسی احساس کنند راهی جز عقب نشینی از مواضع افراطی خود ندارند."
از جمله راهکارهای تحدیدی مطرح شده در این بولتن جلوگیری از فیلم برداری و عکس برداری توسط مردم عنوان شده است: "در نحوه مقابه با عوامل آشوب طلب باید راهکارها مبتنی بر گرفتن و یا تحت الشعاع قرار دادن امکان تصویر و ضبط از آنها صدا باشد."
راهکارهای دیگری که در بولتن محرمانه ستاد کل نیروهای مسلح مطرح شده اند، از استفاده از هواداران غیر نظامی حکومت و تقویت مساجد گرفته تا بالا بردن هزینه کسانی که با جنبش سبز همراهی می کنند را در بر می گیرند. در این قسمت، "ضرورت انجام اقدامات توجیهی برای ارتقاء بصیرت مدیران و مسئولان و آحاد مردم در بخشهای مختلف به ویژه استید دانشگاه، دانشجویان و فرهنگیان" مورد تاکید قرار گرفته. در مقابل، "ضرورت بالا بردن هزینه های حضور در این گونه تجمعات (محرومیت های اجتماعی،شغلی و...) برای کسانی که بی محابا در تجمعات عتراضی شرکت می کنند" یادآوری شده است.
در گزارش همچنین تاکید شده: "مسئولان برای بازگشت آرامش در کشور و ایجاد فضای رقابتی سالم، ضرورت دارد در گفتار خویش تجدید نظر نمایند. گفتمان سازی موازی جهت ایجاد اشتغالات ذهنی مخاطبان و مدیریت افکار عمومی نقش اساسی در کاهش ظرفیت و تحرک این جریان دارد. در این زمینه لازم است گروهایی فعال شده و با طرح موضوعات مناسب فضای تبلیغاتی و رسانه ای را عوض کنند." گزارش تصریح دارد: "تقویت نهادهای مردمی نظیر مساجد به عنوان نقاط کانونی اطلاع رسانی و بسیج مردم در شرایط ویژه، الویتی اساسی در مقطع کنونی دارد.با وجود تکثر رسانه ای در کشور، متاسفانه رسانه ایی که با بودجه بیت المال اداره می شوند در نقطه مقابل راهبرئهای نظام عمل می کنند. مذاکره با مدیران این رسانه ها و سرمایه گذاری ویژه روی این گونه نشریات و روزنامه ها، باید به یک الویت اساسی تبدیل شود."
سرانجام آنکه گزارش خاطرنشان می کند: "اختلاف سلیقه بزرگان و علما سبب شده است کسانی که اندک اعتقادی به نقش علما و مراجع ندارند، از اختلاف سلیقه و دیگاها برای تشریح اختلافات درونی و رویارویی علما و شخصیتهای نظام نهایت سوء استفاده را داشته باشند. رفع این آسیبها و ایجاد هماهنگی و انسجام در این عرصه، اهمیتی ویژه ای دارد".


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


m.m
2009-12-15 15:23:33
محاسبات درموردجنبش سبز غلط بود . کاملا" صحیح است . حال وظیفه ما چیست ؟ جنبش سبز را بگونه ای «مشخص» بشناسیم واگاهانه انرا تقویت کنیم . بنابراین میباید مرتبا" به بحث درباره ریشه های انرا دامن زد .تا همگان با اگاهی بیشتر راسخ واگاه در ان شرکت کنند. بنابراین ، باید توهمات را شناخت واز انها دوری جست

. در بهمن 57 انقلابی در ایران بوقوع پیوست که انهم حاصل روندی استکه ،ازانقلاب مشروطه شروع شده بود . انقلاب 57 یعنی مطا لبات یکصد ساله مردم ایران . اولین نتیجه ای که میتوان از یک تحلیل اگاهانه وهمه جانبه گرفت ، این است که : این مطالبات اصولا" اسلام خواهی نبودند ! اسلامی خواندن ان وسپس در گیر مفاهیم واهی ای همچون انقلاب اسلامی ، اسلام انقلابی ،اصول گرا وبسیاری از مفاهیم پادر هواازاین نوع شدن ، حاصلی جز تداوم این توهمات نخواهد داشت .
اماهرچند طرح این وجه از مسئله بسیار ضروری است ،ولیکن در شرایط کنونی میتواند باعث تفرقه هم باشد . چون بسیاری نظام را هنوزبرخاسته از ارمان های مردم میدانند وخود درعین صداقت وخیرخواهی به نظام معتقدند ! چاره چیست ؟ چگونه میتوان بدون ایجاد تفرقه در صفوف جنبش سبز این مسئله را مطرح نموده واز ان گذشت ؟ اسلام میتواند بسیا رعزیز ومحترم باشد . با تمام عزت وراستین بودنش ، بهیچ وجه در انقلاب 57 ثقل مطالبات مردم نبود . مردم میهن ما در این صدسال گذشته هرزمان که با استعمار واستبداد در گیرمیشدند چاره ای نداشتند مگر اینکه ازروحانیت برای بسیج توده ها کمک بگیرند ! در غیر این صورت زورشان به سلطه حاکم نمیرسید ! مگردر مشروطیت ، در ملی شدن صنعت نفت جنبش مردم از روحانیون کمک نگرفتند ؟ خوب در 57 هم بهمان صورت . اکنون پرسش این است که چرا در 57 روحانیت دست بالارا پیدا کرد ؟ در صورتیکه در انقلاب مشروطیت ، مشروعه خواه را بدار اویختند . تفاوت ها در چیست ؟ انقلاب 57 با اینکه بکمک روحانیت انجام شد ، ولی انتظار مردم براورده شدن مطالبتشان بود ، نه برپائی نظام اسلامی . بنابر این ، برپاشدن نظام اسلامی از همان اغاز نمیتوانست نتیجه دیگری جزنخست زاویه ساختن وسپس به تدریج تقابل با مطالبات مردم داشته باشد . هم اکنون تقابل ناشی از این توهم بزرگ بوضوح دیده میشود . مردم بابیش 98 درصد به جمهوری اسلامی رای دادند . درست ! اما معنی رای مردم چه بود؟ اسلام خواهی؟ رای مردم در ان زمان یعنی تائیدء توام با تشکر مردم از حمایت روحانیون از مطالباتشان نه چیزدیگر . اما چرا مردم حکومت کردن روحانیت را تائید کردند ؟ این مسئله ای استکه باید مورد بررسی مستند واگاهانه ای قرار گیرد . این مسئله دقیقا" ریشه در تحولاتی دارد که ازمرداد 32 تا بهمن 57 بوقوع پیوست . این تحولات هنوز بسیاری نکات عمده ناشناخته دارد وانگونه که باید تجزیه وتحلیل نشده است. اما بوضوح مشخص است در بهمن 57 روحانیون بگونه غافل گیر کننده ای صحنه را خالی از هررقیب سیاسی دیدند ، واین خود پاسخ اصلی کل ماجرا است! اقای خمینی بعلت خالی بودن صحنه گف : جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر ونه کمتر . خوب اگر صحنه برای روحانیون خالی بود ، برای مردم هم انتخاب دیگری نمی ماند ! برای این بود که اکثریت قاطع به ان رای دادند . خلاء صحنه ،هم به روحانیون فرصت داد وهم انها را دچار توهم نمود . فرصت داده شده اکنون ازدست رفته ولی توهم هنوز باقی است! توهمات من در اوردی چون : ولی فقیه ، ذوب در ولایت ، اسلامی کردن جامعه که بیشتر به اب از کره گرفتن میمانند ، باقی مانده اند، واکنون بلای جان شده اند. بخاطر بقای این توهمات است که اکنون با مطالبات مردم در تقابل کامل قرار گرفته اند . اما بدلایل ساختاری که انهم میباید وسیعا" مورد بررسی قرارگیرد . مطالبات مردم که بدلیل تشدید وبسط بی وقفه مشکلات ، ( مشکلات همه گیری که عمدتا" دررژیم گذشته شکل گرفتند وبعد از پنجاه وهفت تاکنون بعلت تقابل نظام بامطالبات مردم و تداوم توهمات بگونه ای غیر قابل تصوری گسترش یافته اند. انهم بگونه ای که حتی دیگر باشرایط قبل از انقلاب هم قابل مقایسه نیستند !؟) ، مشکلاتی که همواره روبگسترش اند . مشکلاتی که درواقع نیروی محرکه وموتور جنبش سبزاند . این بدان معنی استکه ارام نمودن جنبش سبز درشرایط کنونی یعنی از میان برداشتن مشکلات ! یعنی رفع تقابل پیش گفته!یعنی فاتحه!؟ بنابر این نگران جنبش نباید بود، چون نیروی محرکه ان ،قدر تر ان است که بسیاری میپندارند . لذا بااین وصف اصلی ترین وظیفه در این مرحله از جنبش کمک به نشان دادن راهی استکه ، جنبش در جهت نیل به مطالبات مشخص اش میباید طی نماید . یعنی دقیقا" وصل نیروی محرکه جنبش به احادملت . یعنی شناسائی اینکه، مشکلات ومعضلات کدامند ؟ علت بوجود امدنشان چیست؟ وچرا؟ راه رفع یا تعدیلشان چیست ؟ واین نظام در این رابطه چه میکند ؟ و چه کرده است ؟ چرا در این امور به بن بست رسید؟ چرا نظام اسلامی توهی بیش نیست ؟ چرا از همان اغاز کار با مطالبات مردم زاویه ساخت ، تاانکه اکنون این زاویه به تقابل کامل برسد ؟ این تامل وتوجه برای این استکه فاصله گیری مردم ازاین نظام روز به روز مختصات عینی اش روشن تر ، دقیق ترومشخص (کنکرت) ترگردد . تا واقعیات مشخص شوند واز واهیات دوری جست .





نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد