جنگ زمان، فصلنامهای است ادبی، فرهنگی و هنری، که اکنون سومین شمارهی آن، به همان شکیلی و زیباییِ حرفهای شمارهی 1، با آثاری پر بارتر و ژرفتر از نویسندگان متعهد و شناختهی شدهی امروز ایران و جهان منتشر شده است.
سردبیریِ جنگ زمان را منصور کوشان، شاعر و نویسندهی پر کار و شناخته شده ، که سالها است در تبعید زندگی میکند به عهده دارد. کسی که غنای کارنامهی پر بارش را نه تنها با انتشار رمانها، داستانها، شعرها، نمایشنامهها و مقالههای فرهنگی، ادبی و سیاسی، به دست آورده که توانسته با فعالیتهای فرهنگی سیاسیاش در عرصهی احیای کانون نویسندگان و انتشار نشریههایی چون "تکاپو" و "آدینه" وجههای اجتماعی مسؤلیتش به عنوان یک نویسنده را نیز گسترش بدهد.
واقعیت این است که از چنین نویسندهای انتظار میرفت که بار دیگر نشریهای ارزشمند و ماندگار منتشر کند، اما تداوم انتشار جنگ زمان، در غربت، به قول شاملو بزرگ بیشتر به یک معجزه میماند. چرا که در این دوران نه تنها خوانندگان علاقمند به خواندن نشریههای جدی، هر چند هم که زیاد باشند، به دلیل پراکندگی ایرانیان در سراسر زمین، آن هم تا دورترین قارهها، بسیار دیریاب و جمعناشدنی میآیند، که به نظر فراتر از تواناییهای مادی و معنوی یک فرد یا گروه عادی است.
من که خود از دور دستی بر این آتش سوزنده دارم و برای انتشار مجموعهی کوچکم هم با مشکل انتشار روبه رو هستم و هم با مشکل مهمتر از آن، دستیابی به خوانندگان، با دیدن هر شمارهی جنگ زمان، آن را با حسرت و آرام آرام میخوانم. چون حقیقتش هر بار میپندارم این آخرین شماره است و انتظار ندارم بار دیگر منتشر شود و کسانی هنوز پیدا شوند که به جز سرمایهگذاری مادی، بپذیرند که نیرو و وقت آفرینشیِ خود را در راستای انتشار جنگی بگذارند که به سختی به دست خوانندگان میرسد. مینویسم به سختی، چون نه تنها در غربت، چه در اروپا و آمریکا و کانادا، چه در استرالیا و آسیا، نه چندان کتابفروشی دیده میشوند که رغبتی به معرفی و فروش نشریههای سنگین ادبی داشته باشند و نه در این وانفسای گم شدن لایههای ژرف ادبیات و فرهنگ در وبلاکها و سایتهای سیاسی و اجتماعی، کسی شوق جستجو و کنکاش شناخت آثار برجستهای چون نوشتارهای داریوش آشوری، باقر پرهام، نسیم خاکسار، منصور کوشان، فرج سرکوهی، عباس معروفی و دهها نویسندهی دیگر و ترجمهی متنهای جدی همکاران دیگر جنگ زمان چون مهدی استعدادی شاد را ندارد.
جنگ زمان، که در هر شماره با آثاری در بخشهای "پیشخوانی"، "بازنگری ادبی"، "نظریهی ادبی"، "نظریهی فلسفی"، "جامعه و فرهنگ"، "داستان"، "نقد و بررسی"، "طنز و شوخی"، "پژواک"، "رویدادهای فرهنگی، ادبی، هنری" منتشر میشد، و شعر و طرح را به زیبایی و با وسواس ویژهای بر پیشانی هر بخش مینگاشت1، در این شماره به جز بخش مستقل شعر، بخشی نیز به نام "سیاست" بر آن اضافه شده است که در برگیرندهی جنبش شکوهمند مردم آگاه و آزادیخواه امروز ایران است.
جنگ زمان شماره 3، ویژهی پاییز 1388 به رنگ سبز، با طرحهای لطیف اما تلخ طراح آن بردیا کوشان، طرحهای آشنای قدسی قاضینور و آثاری از داریوش آشوری، باقر پرهام، نسیم خاکسار، فرج سرکوهی، خسرو دوامی، مهدی استعدادی شاد، علی نگهبان، علی حصوری، کوشیار پارسی، علی زرین، منصور خاکسار، رضا اغنمی، حسین رحمت، ابوالفضل اردوخانی و ... در 232 صفحه، به زیبایی و شکیلی، به بهای 15 یورو منتشر شده است.
به راستی که نه تنها خواندن آن لذتبخش و آموزنده است که بدون اغراق وجودش در کتابخانهی هر کس، غرورآفرین:
چرا؟
از داستانها و شعرها میگذرم و چند بند از مقالهها را، بدون وسواس در انتخاب، نمونه میآورم تا هر کس خود بخواند و خود قضاوت کند:
"چشمهی معرفتهای عمیق انسانی، روزنههای آزادی، چهگونگی مدارای انسانی و رسیدن به یک "نیکانشهر" یا جامعهی مردمآگاهانه که در آن امکان تحقق خواستهای فردی و قومی ممکن میشود، ادبیات آفرینشی است. از اینرو، بدون این که نقش نوشتارها و نقاشیها، طرحها، فیلمهای افشاگرانه، منتقدانه و رهنموددهنده را بتوان نادیده گرفت یا از تأثیر آنها کاست، واقعیت این است که هنرهای آفرینشی، به ویژه ادبیات در ایجاد پرسش و پاسخ اهمیت والایی دارند و یکی از بهترین وسیلههای پرورش و رشد جامعهاند برای بهتر و سریعتر رسیدن مردم به خواستهای خود و نهایت به معنای راستین آزادی.
منصور کوشان، جنگ زمان 3، ص 11
"اين جا بحثِ اثبات يا ردِّ وجودِ خدا با دليلهای عقلی و نقلی به شيوهیِ اهلِ علمِ کلام يا اهلِ فلسفه نيست، بلکه روايتِ داستانِ يک قتل است با پیآمدهایِ هولناکِ آن. خدايي که تا همين چندی پيش زنده بوده است، اکنون در زيرِ ضربِ کاردِ بشر غرقه به خون افتاده است و گورکنان دارند جنازهیِ او را به خاک میسپارند که رو به گنديدگی ست. چرا نيچهیِ فيلسوف به بحثِ استدلالی در بارهیِ بود و نبودِ خدا نمیپردازد و به جایِ دليل آوردن در بارهی نبودِ خدا به زبانِ ادبيّات روی میآورد و مرگِ خدا را در قالبِ يک تمثيل، با چنين پژواکِ تراژيک، از زبانِ يک "ديوانه" حکايت ميکند؟"
داریوش آشوری، جنگ زمان 3، ص 19
"فلسفه تا زمانی به سرآغاز متافيزيكی خویش وفادار بود كه میتوانست با قوهی شناسايی خود، سازمانيابی خردمندانهی جهان را بازشناسی و طبيعت و تاريخ را در ساختاری خردمند تعريف كند. فرقی نمیکرد که اين عملكرد به صورت پايهريزي نظريهی استعلايی باشد يا به شكل جستو جوی ديالكتيكی جهان. آن كليتی كه خود را دارای خرد فراگير میدانست، چه خود جهان بود و چه سوژهی سازندهی آن، برای تك تك اعضا و موجودات خويش سهمی از خرد را تضمین میكرد.
اما عقلانيت از مدرنیته به بعد همچون عنصر مادی درنظر گرفته شد كه به سازماندهی اجزای جهان برمیآمد و میتوانست خود را در آن مناسبات بازيابد. خرد بر اين منوال، هم كُل بود و هم جزء".
یورگن هابرماس، مهدی استعدادی شاد،
جنگ زمان 3، 130
"خواست یکسانسازی با برابریخواهی تفاوت دارد. یکسانسازی همان شیوهی ابزاری و آمرانهای است که بهجای بازشناخت تفاوتها و پذیرش یا درمان آنها، به حذف یا سرکوب آنها میپردازد تا جهان پیرامون خود را یکدست و یکسان کرده باشد. از اینرو، این گرایش درست وارون برابریخواهی است. اگر برابری را به معنای دادگزاری بگیریم، اگر کارکرد برابریخواهی را رساندن حق به حقدار بدانیم، آنگاه میتوان دریافت که این معنا چیزی نیست مگر مدیریت دادگرانهی تفاوتها. چنین مدیریتی گاه به شکل پذیرش و به رسمیت شناختن تفاوت انجام میشود، گاه به شکل درمان یا بر طرف نمودن آن. دادگری اما همان گمشدهی دیرین ما ست. چیزی که بسیار به دنبالش بودهایم و بهایی گزاف در پی آن پرداختهایم. اما آنچه به دست آوردهایم، هر بار و از پس هر خیزش، چیزی نبوده است مگر دورهای از یکسانسازی. گرایش به یکسانسازی همواره و در همه جا هست، ولی شیوهی کارکرد آن وابسته به محیط دیگر میشود. یکسانسازی هم در محیط خانوادگی، کاری، و محلی وجود دارد؛ هم در سازمانهای سیاسی، فرهنگی و مانند آنها."
علی نگهبان ، جنگ زمان 3، ص 130
و دهها اثر خواندنی دیگر که هر کدام از زاویهی خود خواننده را با دیدی نو آشنا میکنند، چونان که طرحهای بردیا کوشان:
________________________
1. در معرفی و شناخت جنگ زمان 1، بهار 1388 و جنگ زمان 2، تابستان 1388، نگاه کنید به مقالههای بسیاری در سایتها و وبلاگها، چون نوشتارهای عباس معروفی، فیروزه خطیبی، شاهرخ رییسی، فرنگیس حبیبی، هوشنگ اسدی و ... در سایتهای رادیو زمانه، صدای آمریکا، اثر، رادیو صدای فرانسه، روز و ...