logo





موش‌های چاق و چله‌ی علیرضا زاکانی

چهار شنبه ۳ دی ۱۴۰۴ - ۲۴ دسامبر ۲۰۲۵

س. حمیدی



مدیران خوش اقبال شهرداری تهران، گستره‌ی شهر را به مکانی امن برای زاد و ولد موش و گربه بدل نموده‌اند. در همین مکان شهری است که ضمن فرآوری لازم، انواع و اقسام موش پروار می‌شود. آلودگی جوی‌ها، زباله‌ی ترِ فانها و بی‌خبری توده‌های عادی مردم از آموزه‌های جدید زیست محیطی شرایطی را آماده می‌کند تا تهران به شهری بی‌بدیل برای زیست ناخواسته‌ی کلنی‌های موش مبدل گردد. همین موش‌ها هستند که از قیمه پلو و آش نذری ایستگاه‌های صلواتی شهردار تهران هم سهم می‌برند. چنان‌که مدیران بی‌کفایت جمهوری اسلامی بارها آماری را رسانه‌ای کرده‌اند که در شهر تهران چیزی حدود ده میلیون موش به سر میبرند. شمار گربه‌های تهران هم چیزی از همین آمار کم نمی‌آورد. چون علیرضا زاکانی در پرونده‌ی اداری خود برای هر شهروند تهرانی، موش و گربه‌ای ویژه کنار گذاشته است.

در تهران جمهوری اسلامی رفت و آمد گربه‌های ولگرد به فضای عمومی آپارتمان‌ها امری عادی شده است. در واقع مدیران شهری تهران، شهروندان خود را به چنین پدیده‌ای عادت می‌دهند. چون گربه‌ها در پارکینگ و راه پله‌ی ساختمان‌های مسکونی یا اداری وول می‌خورند، اما ساکنان مجتمع هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید. این هم نوعی از زندگی شهری است که مدیران حکومت فرآیند آن را برای تهرانی‌ها به ارمغان آورده‌اند. گربه‌های شهر نیز ضمن آزادی عمل کامل، مهارت خود را در شکار موش‌ها به کار می‌گیرند. من هم به عنوان یک شهروند تهرانی از تماشای این پدیده‌های شهری بی‌نصیب نمانده‌ام. ناگفته نماند که گربه‌ها موش را از گلویش شکار می‌کنند و موش خفه شده را در پارکینگ مجتمع مسکونی بر جای می‌گذارند. اتفاقی که کم و بیش در مشاعات هر مجتمعی پیش می‌آید. جالب آن است که گربه‌ها هرگز چنین شکاری را نمی‌خورند تا موش شکار شده در فضایی از ساختمان مسکونی رها گردد. پیداست که دیدن چنین صحنه‌ای میتواند به ترس کودکان و زنان بیش از دیگران دامن بزند.

مدت‌ها بود که رها کردن موش‌های زخمی در فضای عمومی ساختمان ما ادامه داشت. اما به تازگی چنین موش‌هایی کمتر دیده می‌شوند. چون به جای موشهای مرده‌ی زخمی، موش‌های مردهای دیده می‌شوند که زخمی از دندان گربه در بدنشان به چشم نمی‌آید. به عبارتی روشن، موش‌ها از انبوه زباله‌های اسیدی و سمی شهر مسموم می‌گردند تا راهشان را در پستوی مجتمع‌ها گم کنند. سپس مرگی برایشان رقم می‌خورد که فاجعه‌ی زیست محیطی دیگری برای شهروندان تهرانی به همراه خواهد آورد. چون موش مرده حجم بیشتری از آلودگی‌های زیست محیطی را به فضای زندگی مردم می‌کشاند. از چنین آلودگی‌هایی است که گربه‌های شهر تهران نیز سهم می‌برند. چنانکه در هر جایی از شهر که بگویی بوی لاشه‌هایی از موش و گربه به مشام می‌رسد. پدیدهای که مدیران اجق وجق شهری از درک و فهم درست و دقیق آسیب‌های آن عاجز می‌مانند. مدیران وزارت بهداشت حکومت هم در رویکردی عمومی و از سر عافیت‌طلبی اداری چشمانشان را بر چنین ماجرای آسیب‌زایی می‌بندند.

شهرداری تهران از سر ولنگاریِ ساختاری خود، هیچ برنامه‌ای برای مقابله‌ی با کلنی‌های موش در اختیار ندارد. حتا ساماندهی گربه‌های ولگرد شهر را هم به فراموشی سپرده است. از سویی خبرهای فراوانی شنیده می‌شود که نمونه‌هایی از موش‌های جدید نیز به حریم شهر تهران راه یافته‌اند. موش‌هایی که تا همین چند سال پیش هرگز در جغرافیای ایران مشاهده نشده‌اند. گفته می‌شود که این موش‌های جدید از راه جابه‌جایی کالاهای تجاری کشورهای دیگر به حریم ایران راه یافته‌اند. این گونه‌های جدید موش هم فضای عمومی شهر تهران را به جایی امن برای زاد و ولد خویش تبدیل نموده‌اند. اما شهرداری تهران هرگز گوشش به اخباری از این دست بدهکار نیست. چون مدیران ولایی آن موش‌ها را مزاحمی برای کارهای عوامانه‌ی خویش نمی‌بینند و آسیب‌های زیست محیطی آن را هم در جایی از فضای عمومی شهر به حساب نمی‌آورند.

گزارش‌هایی در دست است که اینک موش‌های شهرنشین شهردار تهران به آپارتمان‌های مردم هم رخنه کرده‌اند. اما پاکسازی این آپارتمان‌ها از وجود موش، نتیجه‌ی لازم در بر نخواهد داشت. چون موش‌ها تمامی خیابان‌ها و گذرهای شهر را در اختیار گرفته‌اند. پیش از آن‌که مردم بخواهند تدبیری برای چنین آسیبی بیندیشند، موش‌ها به کل فضای خانه چیره می‌گردند، بدون آن‌که برای امحای آن‌ها مواد شیمیایی یا داروی اثرگذاری در کار باشد. عده‌ای از مردم به خرید همان تله‌های سنتی سابق روی آورده‌اند. چون راهکاری غیر از این برای امحای موش‌های شهر نمی‌یابند. مغازه‌های تله‌موش فروشی خیابان شاهپور و بازار تهران هم دارند از نو رونق می‌گیرند. این بازگشت به گذشته با طرز فکر مدیران حکومت هم سازگاری نشان می‌دهد. تجربه‌های همین مغازه‌های تله فروشی است که از نو به شهروندان تهرانی منتقل می‌گردد تا شاید بتوانند روزی و روزگاری کلنی‌های موش را از حریم آپارتمان خویش پس برانند.

چند سال پیش بین کارکنان نواحی و معاونت خدمات شهری شهرداری تهران نمونه‌هایی از تفنگ بادی توزیع گردید که کارمندان آن به اتکای همین تفنگ‌های بادی به شکار موش‌های شهر مشغول باشند. موضوعی که بیش از خنده‌ی شهروندان تهرانی، شوخی کارمندان شهرداری را برمی‌انگیخت. پس از آن به وارد کردن داروهای از تاریخ گذشته روی آوردند تا جوی‌های سطح شهر طعمه‌گذاری شود. تدبیرهایی از سر بی‌تدبیری که هرگز نتیجه‌ی اثرگذاری در پی نداشت. اما اکنون شهرداری تهران دانسته و آگاهانه حتا تبلیغ‌هایی از این دست را هم در حاشیه قرار می‌دهد تا امحای نهایی موش‌های شهر برای همیشه در حاشیه قرار بگیرد. با همین دیدگاه است که به سلامت و بهداشتی بودن آش صلواتی شهردار بسیجی تهران هم می‌توان شک ورزید. تا جایی که هرچند به نجس بودن سگ اعتقادی شرعی دارند، ولی تیم خودمانی علیرضا زاکانی نجس بودن موش و فضله‌ی آن را از پایه و اساس نمی‌پذیرند.

طی چند سال اخیر شیوع انواع و اقسام سرطان، بیماری‌های عفونی و تنفسی در شهر تهران فزونی گرفته است. ولی مدیران خودفرموده و بسیجی شهر تهران هرگز از چنین آسیب‌هایی ریشه‌یابی درست و دقیقی به عمل نمی‌آورند. در واقع مدیران شهرداری وظیفهی خود نمی‌بینند که از چنین آسیب‌هایی بررسی و تحقیق به عمل آورند. در شهرداری تهران اداره و سازمانی را هم به این موضوع اختصاص نداده‌اند. وزارت بهداشت حکومت و دانشگاه‌های علوم پزشکی آن هم خودشان را از تحقیق در خصوص این ماجرا کنار می‌کشند. حتا حساس‌سازی علمی در این خصوص، برای حکومت گناهی نابخشودنی به شمار می‌آید. تا آنجا که اطلاع رسانی از چند و چون آسیب‌های موش و لاشه‌ی آن، هرچه بیشتر به حساسیت دستگاه امنیتی نظام دامن میزند. با این حساب کلنی‌های موش و گله‌های فراوان گربه‌های ولگرد باید در ام‌القرای جهان اسلام دوام بیاورند. انبوه کلاغ‌ها و سوسک‌های شهر را نیز نباید در جایی به حساب آورد. پشه و مگس هم می‌توانند در هر جایی از شهر که بگویی جولان بدهند و لایی بکشند.

انباشت زباله‌های شهری برای زاد و ولد و حضور ناخواسته‌ی چنین حشرات و حیواناتی در سطح شهر زمینه‌های کافی فراهم می‌بیند. شیرابه‌هایی از همین زباله‌ها همواره بخش‌های وسیعی از آسفالت خیابان را در بر می‌گیرد. لاشه‌های گربه و موش نیز در همین زباله‌ها گم می‌شوند در حالی که بوی آن‌ها همواره مشام راهگذران را آزار می‌دهد. شهردار تهران و مدیران مداح آن چنین فضایی از تعفن و آلودگی را به زندگی روزانه‌ی مردم می‌کشانند و از ایجاد آلودگی‌های بصری برای شهروندان تهرانی چیزی فرونمی‌گذارند. پیداست که چنین وضعی از آلودگی‌های محیطی و بصری تا زمانی که جمهوری اسلامی دوام می‌آورد باقی خواهد ماند. فقط با براندازی نظام بی‌نظم جمهوری اسلامی است که می‌توان بر کاستی‌هایی از این نوع فائق آمد. چون بین انواع و اقسام پلشتی و پلیدی با ذات جمهوری اسلامی پیوندی همیشگی وجود دارد.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد