انتخاب مامدانی بهعنوان شهردار نیویورک را باید در بستر تحولات گستردهتر سیاسی و اقتصادی جهان معاصر تحلیل کرد. این رویداد نه صرفاً یک تحول محلی بلکه تجلی بحران مشروعیت نئولیبرالیسم، بازسازی اقتصاد گیگ و افزایش نابرابریهای ساختاری در شهرهای جهانی است. چنین انتخابی همزمان نشانهای از تغییر در افق تخیل سیاسی و واکنشی ساختاری به تناقضهای درونی سرمایهداری متأخر بهشمار میآید
در دهههای اخیر، پژوهشگران مختلف بر فرآیندهایی تأکید کردهاند که به تضعیف هژمونی نئولیبرالی منجر شده است: افزایش نابرابری (پیکتی 2014)، فرسایش نهادهای رفاه اجتماعی (براون 2015)، تکهتکه شدن بازار کار (استندینگ 2011) و رشد بیاعتمادی سیاسی (فوکویاما 2014). نیویورک بهعنوان یکی از نمادینترین شهرهای نئولیبرالی، به آزمایشگاهی برای افزایش کلان ثروت و سفتهبازی ملکی تبدیل شده است (هاروی 2005؛ ساسن 2014). پیامدهای این تحولات در بحران مسکن، گسترش جنتریفیکیشن (اعیانسازی محله یا میانطبقاتیسازی) و رکود دستمزدها منعکس شدهاند و فشار بیسابقهای بر طبقات کارگر و اقشار مهاجر وارد کردهاند.
در چنین شرایطی، انتخاب مامدانی شکاف در ائتلافهای سنتی میان سرمایهداران املاک، نخبگان سیاسی و مدیران شهری را آشکار میسازد (زوکین 2010). برای چندین دهه، سیاست شهری نیویورک بر پایه همان چیزی سازمان یافته بود که نیل اسمیت (1996) آن را «شهریسازی انتقامجویانه» مینامد—فرآیندی که به جابهجایی نظاممند طبقات فرودست برای تسهیل انباشت سرمایه منجر شد. کارزار انتخاباتی مامدانی با تکیه بر نارضایتی گسترده از این مدل، خواستار بازتعریف عدالت شهری، بازتوزیع منابع، و تمرکز سیاستگذاری بر نیازهای جمعیتهای حاشیهای شد.
یکی از ابعاد اساسی این تغییر سیاسی، نقش فزاینده اقتصاد گیگ در بازآفرینی روابط کار است. شرکتهای پلتفرمی چون اوبر، لیفت و آمازون با سازوکارهای الگوریتمی خود، شکل جدیدی از کنترل و استثمار را بر کارگران اعمال میکنند (سرنیک 2017؛ روزنبلات 2018). این سیستمها نهتنها امنیت شغلی را از میان بردهاند، بلکه کارگران را از حقوق جمعی و چانهزنی سازمانی محروم کردهاند. اکثریت نیروی کار این بخش را مهاجران و اقلیتهای نژادی تشکیل میدهند، که جایگاه آنها را میتوان در چارچوب «سرمایهداری نژادی» تحلیل کرد (رابینسون 1983). به این ترتیب، بازار کار گیگ صحنهای از بازتولید نابرابریهای تاریخی و بازنمایی استعمار در بستر معاصر است.
مامدانی در برنامه خود کارگران گیگ را نه بهعنوان نیرویی حاشیهای، بلکه بهعنوان عاملان سیاسی کلیدی به رسمیت شناخت. این رویکرد با تحلیل نانسی فریزر (2016) همخوان است که بر ضرورت ادغام مبارزات طبقاتی با مبارزات ضدنژادپرستی و فمینیستی تأکید میکند. بدین ترتیب، کمپین مامدانی کوشید شکاف میان عدالت اقتصادی و عدالت فرهنگی را پر کند و سیاستی میانرشتهای و چندمحور را مطرح سازد.
از منظر نظریه پسااستعماری، انتخاب مامدانی همچنین بازتابی از جابهجایی اپیستمولوژیک در سیاست شهری جهانی است. اقتصاد گیگ در نیویورک بهشدت متکی بر نیروی کاری است که از جوامع پسااستعماری به این شهر مهاجرت کردهاند: کارگران آسیای جنوبی، غرب آفریقا، کارائیب و آمریکای لاتین. همانطور که مبمبه (2001) و چاکرابارتی (2000) نشان دادهاند، این جابهجاییها بازتاب تداوم تاریخهای استعماری و روابط نامتقارن قدرت در دوران جهانیسازیاند. در این بستر، صعود مامدانی میتواند نماد انتقال دانش و تجربه از حاشیههای تاریخی به مرکز قدرت باشد—حرکتی که نظم معرفتی و سیاسی مسلط را به چالش میکشد.
با این حال، این تحول نمادین در چارچوب محدودیتهای ساختاری سرمایه جهانی تحقق مییابد. شهرهای جهانی در شبکههایی از جریانهای مالی و دادهای ادغام شدهاند که بر استقلال تصمیمگیری محلی فشار وارد میکند (ساسن 2014؛ برنر 2019). فرار سرمایه، لابیگری شرکتهای فناوری و سازوکارهای پیچیده اعتباری مانع از اجرای سیاستهای رادیکال در حوزه بازتوزیع یا تنظیم اقتصاد پلتفرمی میشود. به تعبیر کروچ (2011)، این وضعیت «حکمرانی در شرایط پسادموکراتیک» است، جایی که اقتدار اقتصادی بهطور فزایندهای از سیاست دموکراتیک فراتر میرود.
با وجود این، انتخاب مامدانی حامل بار نمادین و سیاسی قابلتوجهی است. این رویداد نشاندهنده خستگی اجتماعی از سیاست نئولیبرال و میل جمعی به بدیلهای رادیکال است. ائتلافهای جدید میان گروههای نژادیشده، مهاجر، کارگران خدماتی و فعالان عدالت اجتماعی در این فرآیند نقش کلیدی ایفا کردند. اینکه آیا این ائتلافها میتوانند به ساختارهای پایدار سیاسی تبدیل شوند، پرسشی باز است، اما پویایی شکلگرفته پیرامون آن نشانهای از بازسازی سیاست شهری در سطحی جهانی محسوب میشود.
به تعبیر فریزر (2022)، سرمایهداری متأخر به مرحلهای از «آدمخواری» رسیده است، جایی که نظام اقتصادی خود بنیادهای اجتماعی و زیستمحیطی را میبلعد. در چنین وضعیتی، ظهور رهبران و ائتلافهایی چون مامدانی نه از ثبات، بلکه از بحران سیستم برمیخیزد. بنابراین، انتخاب او هم بیانگر شکست ساختاری نظام نئولیبرالی است و هم نشانه زایش شکلهای نوین آژانسی سیاسی.
در نهایت، میتوان گفت که شهرداری مامدانی لحظهای از گسست در تاریخ سیاست شهری جهانی است. این تحول در نقطه تلاقی بحران سرمایهداری گیگ، سیاستهای پسااستعماری، و نابرابری نژادی شکل گرفته است. هرچند محدودیتهای ساختاری سرمایه جهانی مانع از تحقق کامل وعدههای تحولآفرین او خواهد بود، اما اهمیت تاریخی این انتخاب در گشودن افقهای تازه برای بازاندیشی دموکراسی شهری و عدالت اجتماعی باقی خواهد ماند.
فرشته احمدی
استاد جامعهشناسی، دانشگاه یوله، سوئد
منابع
Brenner, N. (2019). New urban spaces: Urban theory and the scale question. Oxford University Press.
Brown, W. (2015). Undoing the demos: Neoliberalism’s stealth revolution. Zone Books.
Chakrabarty, D. (2000). Provincializing Europe: Postcolonial thought and historical difference. Princeton University Press.
Crouch, C. (2011). The strange non-death of neoliberalism. Polity Press.
Davis, M. (2007). Planet of slums. Journal of Critical Environmental Studies, 16, 37.
Fraser, N. (2016). Expropriation and exploitation in racialized capitalism. Critical Historical Studies, 3(1), 163–192.
Fraser, N. (2022). Cannibal capitalism. Verso Books.
Fukuyama, F. (2014). Political order and political decay. Farrar, Straus & Giroux.
Harvey, D. (2005). A brief history of neoliberalism. Oxford University Press.
Harvey, D. (2010). The enigma of capital. Oxford University Press.
Mbembe, A. (2001). On the postcolony. University of California Press.
Piketty, T. (2014). Capital in the twenty-first century. Belknap Press.
Robinson, C. J. (1983). Black Marxism: The making of the Black radical tradition. Zed Books.
Rosenblat, A. (2018). Uberland: How algorithms are rewriting the rules of work. University of California Press.
Sassen, S. (2014). Expulsions: Brutality and complexity in the global economy. Harvard University Press.
Smith, N. (1996). The new urban frontier: Gentrification and the revanchist city. Routledge.
Srnicek, N. (2017). Platform capitalism. Polity Press.
Standing, G. (2011). The precariat: The new dangerous class. Bloomsbury Academic.
van Doorn, N. (2017). Platform labor: On the gendered and racialized exploitation of low-income service work in the “on-demand” economy. Information, Communication & Society, 20(6), 898–914.
Zukin, S. (2010). Naked city: The death and life of authentic urban places. Oxford University Press.