logo





سورن آبیه کی‌یرکگور

مارتین هایدگر
زندگی رو به آینده زیسته می شود و با نگاهی به گذشته فهمیده می شود

ترجمه جلال رستمی

چهار شنبه ۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۹ اکتبر ۲۰۲۵



مارتین هایدگر
زندگی رو به آینده زیسته می شود و با نگاهی به گذشته فهمیده می شود.

(Søren Aabye Kierkegaard) سورن آبیه کی‌یرکگور

پیش درآمد

برای درک بهتر ترجمه‌ی مقاله‌ی میلی هایت درباره‌ی مارتین هایدگر - مقاله‌ای که به تناقض میان اندیشه و عمل او می‌پردازد -تلاش شده است نگاهی اجمالی به زندگی، فلسفه، و جنجال‌های پیرامون او داشته باشیم. در این مقدمه، با استناد به برخی از آثار و سخنرانی‌های خود هایدگر، که به‌صورت ضبط ‌شده در یوتیوب در دسترس هستند، و همچنین با ارجاع به برخی نوشته‌ها و ویدیوهایی که درباره‌ی او تهیه شده‌اند، سعی شده است زمینه‌ی مناسبی برای ورود به بحث اصلی فراهم شود.

لازم به ذکر است توضیحات و مطالبی که در پانویس‌ها آمده‌اند، همگی افزوده‌هایی از سوی مترجم هستند و مستقیماً به مقاله‌ی میلی هایت مرتبط نیستند. این توضیحات بیشتر با هدف روشن ‌تر کردن مباحث و ایجاد پیوندی بهترمیان متن اصلی و زمینه‌ی فکری هایدگر ارائه شده‌اند.

مارتین هایدگر (۱۹۷۶-۱۸۸۹) فیلسوف آلمانی و یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم بود. او در شهر مِسکیرش آلمان متولدشد. ابتدا الهیات و فلسفه خواند. در سال ۱۹۱۶ رساله ‌ی دکتری خود رادرباره »آموزه ی داوری در روان شناسی گرایی«۱نوشت، در دهه‌ی ۱۹۲۰ شاگرد ادموند هوسرل بود و بعدها به جانشینی او در دانشگاه فرایبورگ انتخاب شد. اثر اصلی او،هستی و زمان (Sein und Zeit) که در سال ۱۹۲۷ منتشر شد، او را به شهرت جهانی رساند.

فلسفه و اندیشه‌های اصلی

هایدگر در تفکر خود بر پرسش از «هستی» (Sein) متمرکز بود. در هستی و زمان، او تاریخ متافیزیک غرب را به دلیل غفلت از«هستی» و توجه بیش‌ازحد به «وجود» (Seiendes) مورد انتقاد قرار داد. او هستی انسانی (Dasein) را بررسی کرد ومفاهیمی چون «پرتاب‌شدگی» (Geworfenheit)۲، «دل‌مشغولی» (Sorge)۳و «اصالت» (Eigentlichkeit)۴را معرفینمود.

در دهه‌های بعد، او به نقد عمیق فناوری پرداخت و آن را تجلی نوعی نگاه تقلیل‌ گرایانه به جهان دانست. با این‌همه، حتی باآگاهی از این پیشینه، باز هم می‌توان از نیروی فلسفه‌ی او که ما را به بازاندیشی در تاریخ متافیزیک فرامی‌خواند، بهره برد.

هایدگر در هستی و زمان خاطرنشان می‌کند که تفکر غربی همواره گرفتار چیزی بوده که او آن را «فراموشی پرسش از هستی» (Seinsvergessenheit)۵ می‌نامد. این به چه معناست؟ به این معنا که خرد انسانی همواره گرایش داشته است که اشیا راتعریف کند، یعنی بر موجودات (Seiendes) تمرکز کند، اما نسبت به هستیِ خود این موجودات، یعنی به این واقعیت که آن‌هاهستند، بی‌توجه بوده است.

حتی وقتی فلسفه در پی یافتن منشأ موجودات برآمده است، همواره جوهری دیگر (ایده‌ی خیر، خدا، ماهیت یا چیستی و غیره) رابرای تبیین آن‌ها در نظر گرفته است و از بررسی خود پدیداری هستی، یعنی از پرسش از «هست» (ist) غافل مانده است،چراکه این امر از چارچوب‌های فکری معمول فراتر می‌رود. این تمایز میان هستی و وجود – که هایدگر آن را «تفاوتوجودشناختی» (ontologische Differenz)۶ می‌نامد – فهمی دشوار دارد، زیرا هستی در همه‌ی موجودات همواره به‌نحویدرک شده است.

بااین‌حال، تجربه‌هایی مانند ادراک نمودهای محض در هنر می‌توانند ما را وادارند که این راز و معنای آن را برای خود به پرسشبکشیم.

رابطه با هانا آرنت

هایدگر رابطه‌ای نزدیک و تا حدی عاشقانه با هانا آرنت، فیلسوف یهودی، داشت. آرنت یکی از دانشجویان او در دهه‌ی ۱۹۲۰بود. با وجود ارتباط هایدگر با نازی‌ها، آرنت پس از جنگ دوباره با او ارتباط برقرار کرد و تلاش نمود تفکر فلسفی او را ازمواضع سیاسی‌اش جدا کند. بااین‌حال، فلسفه‌ی سیاسی آرنت همواره نگاهی انتقادی به ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه داشت.

تأثیر بر فلسفه

هایدگر بر بسیاری از جریان‌های فلسفی تأثیر گذاشت، از جمله اگزیستانسیالیسم (Existentialismus)، هرمنوتیک(Hermeneutik)۷، شالوده‌شکنی (Dekonstruktion)۸، و فلسفه‌ی پست‌ مدرن. نقد او از فناوری همچنان در فلسفه و علومرسانه‌ای و فرهنگی تأثیرگذار است.

تفکر هایدگر همچنان بحث‌برانگیز است: در حالی که بسیاری از عمق فلسفی او تقدیر می‌کنند، منتقدانش او را به همدلی باایدئولوژی‌های خطرناک و عدم بازنگری جدی در گذشته‌ی سیاسی‌اش متهم می ‌کنند.

اندیشه‌ی هایدگر پیچیده، بدیع و گاه مملو از اصطلاحات دشوار است. فلسفه‌ی او در نیمه‌ی دوم قرن بیستم واکنش‌هایی متفاوتبرانگیخت؛ برخی اندیشمندان مانند ژان پل سارتر را شیفته‌ی خود کرد، و برخی دیگر را آزرد.

ابهام‌های او به ما یادآوری می‌کنند که قدرت تفکر، خود، منطقه‌های خاکستری دارد و هوش، به‌تنهایی، هیچ‌ کس را از سقوط درتاریکی مصون نمی‌دارد

مقاله‌ی پیشِ رو، نوشته‌ی میلی هایت، به بررسی این تناقض بنیادین در زندگی و آثار هایدگر می‌پردازد: چگونه فیلسوفی که تفکراو در پی گشودن افق‌های جدید در درک هستی بود، می‌توانست با ایدئولوژی‌ای که خود در پی محدودسازی و حذف اش بود،همدلی نشان دهد؟ آیا فلسفه‌ی او در برابر سوءاستفاده‌های ایدئولوژیک مقاوم بود، یا اینکه در بنیان خود زمینه‌ای برای چنینگرایش‌هایی فراهم می‌کرد؟ این مقاله کوششی است برای واکاوی این پرسش‌ها و بررسی پیوند میان اندیشه و عمل در زندگییکی از بزرگ‌ترین و در عین حال بحث ‌برانگیزترین متفکران قرن بیستم.

زندگی و آثار در تناقض: مارتین هایدگر
میلی هایت۹

در این مجموعه مقالات، به تناقضات موجود در زندگی و آثار اندیشمندان بزرگ می‌پردازیم. در آخرین مقاله این سری: مارتینهایدگر، فیلسوفی که تأملاتش در باب هستی (Sein, زاین) در تضادی آشکار با تعهدش به ناسیونال‌سوسیالیسم قرار داشت – ایدئولوژی‌ای که خود آن را به فراموشی هستی (Seinsvergessenheit) متهم می‌کرد.

بدون آثار مارتین هایدگر، جریان‌های اصلی فلسفه غربی و حتی فلسفه شرق آسیا در قرن بیستم ممکن بود به مسیرهای کاملاًمتفاوتی هدایت شوند. هایدگر تلاش داشت تا هستی (Sein) – یعنی شبکه معنادار واقعیت زیسته – را در مرکز فلسفه قراردهد. او متافیزیک (Metaphysik) را متهم می‌کرد که با جدا کردن اشیا و انسان‌ها از این شبکه، جوهر آن‌ها را نادیده می‌گیرد. این فراموشی هستی در دوران مدرن به شکلی از جهانی تکنولوژیک (technisch) نمود پیدا کرده است که در آن همه چیز بهماده (Material) تبدیل شده و معنای خود را از دست داده است. تلاش برای اندیشیدن به فلسفه از دل هستی زیسته(gelebte Existenz)، به‌جای استخراج آن از مقولات پیش‌فرض متافیزیکی، باعث پیدایش یا تسریع بسیاری از جریان‌هایفکری شد؛ خواه به‌صورت گسترش آن‌ها یا به‌عنوان مخالفت با آن: اگزیستانسیالیسم (Existenzialismus)۱۰، هرمنوتیک(Hermeneutik)۱۱، پدیدارشناسی (Phänomenologie)۱۲ و حتی ساختارشکنی (Dekonstruktion)۱۳ همگی در سیرتکاملی خود به شکلی با هایدگر درگیر شده‌اند یا از او الهام گرفته‌اند.

در همین حال، از زمان آغاز به کار او به‌عنوان رئیس دانشگاه فرایبورگ در آوریل ۱۹۳۳، نزدیکی و تعهدش به حزب نازی، هموارهموضوعی جنجالی بوده است. در جهان آکادمیک آلمانی‌ زبان، این بحث در دهه ۱۹۵۰ با مداخله یورگن هابرماس شدت گرفت ودر سال ۲۰۱۴ با انتشار دفترچه‌های سیاه (Schwarze Hefte) دوباره شعله‌ور شد. این دفترچه‌های تأملات فلسفی، کههایدگر اجازه انتشار آن‌ها را تنها پس از مرگش داده بود، حاوی اظهارات صریح یهودستیزانه (antisemitisch)، نژادپرستانه(rassistisch) و فاشیستی (faschistisch) هستند؛ از جمله اشاره به «دسیسه‌های یهود جهانی» یا تحسین «پیشوا» (Führer) و اراده مردمی (völkischer Wille) نژادپرستانه.

آیا فلسفه می‌تواند محافظی در برابر خطاهای اخلاقی باشد؟

آیا تعهد هایدگر به ناسیونال‌سوسیالیسم در فلسفه او ریشه داشت – یا این فلسفه با چنین گرایش‌هایی در تضاد بود؟ از یکسو، می ‌توان از مفهوم فراموشی هستی (Seinsvergessenheit) هایدگر علیه نازی‌ها استفاده کرد: به‌جای تمرکز تأملی برهستی (Sein)، آن‌ها به شکلی خشن و تهاجمی بر سطحی‌ترین لایه‌های وجود (Existenz) – یعنی انسان‌ها و اشیا به‌عنوانمواد صرف (bloßes Material) – عمل می‌کردند و جهان را با مقولات خام تقسیم می‌کردند. ژاک دریدا از این منظر استدلالمی‌کند که نقد متافیزیکی هایدگر، پارتی‌بازی او برای نازی‌ها را خود نوعی فراموشی هستی (Seinsvergessenheit) آشکارمی‌کند. از سوی دیگر، تئودور آدورنو معتقد است که زبان و فلسفه هایدگر خود تمایلات فاشیستی دارند: مفاهیم او به مثابهفتیش‌هایی بدون بافت (زمینه) (fetischisierte Begriffe)۱۴ عمل می‌کنند که بازتاب را از خود می‌رانند و به اطاعت کورکورانهاز اقتدار (blinder Gehorsam gegenüber Autorität) دعوت می‌کنند. از این منظر، گرایش او به «پیشوا» که با تصاویرآرکائیک (archaische Bilder)۱۵وپیشا‌مدرن علیه مدرنیته (Moderne) مبارزه می‌کرد، امری طبیعی به نظر می‌رسد.

اکثر مفسران بر این باورند که جدا کردن کامل اندیشه هایدگر از اقدامات سیاسی‌اش ساده‌سازی است: یا این دو از یکدیگرسرچشمه می‌گیرند یا در تنشی دوجانبه قرار دارند. صرف نظر از اینکه این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنیم، این جنجال بهمشکلی اساسی‌تر اشاره دارد: پرداختن عمیق به ایده‌ها، کار صبورانه بر مفاهیم و تعهد پرشور به تفکر – هیچ‌کدام تضمینی دربرابر بزرگ‌ترین خطاهای سیاسی و اخلاقی نیست. اگر فلسفه در بهترین حالت ابزاری به ما می‌دهد تا جهان را در تمامپیچیدگی‌اش مورد پرسش قرار دهیم، این ابزار ضامن حقیقت (Wahrheit) یا پاکدامنی (Lauterkeit) نیست. مارتین هایدگر،این غول فلسفه، نمونه‌ای آشکار از این تناقض است.



پانویس‌ها
پانویس‌های پیش درآمد:


۱-

“Die Lehre vom Urteil im Psychologismus: eine kritisch-positive Auseinandersetzung mit dem Psychologismus und eine Interpretation der logischen Probleme ausgehend von der Lehre des Urteils”

(نظریه داوری در روان‌شناخت‌گرایی: یک مواجهه انتقادی- سازنده با روان ‌شناخت‌گرایی و تفسیری ازمسائل منطقی براساس نظریه داوری (حکم) .

روان‌شناخت‌گرایی (Psychologismus) به این معناست که منطق را به فرآیندهای ذهنی یا تجربیات روانی انسان فرو می‌کاهد و قوانین منطقی را نه به‌عنوان قواعدی مستقل و عینی، بلکه به‌عنوان بازتابی از نحوه‌ی کارکرد ذهن انسان می‌بیند.

در دوره ای که، هایدگر تحت تأثیر عمیق اثر ادوارد هوسرل با عنوان «پژوهش‌های منطقی» (1900/1901) قرار داشت. او روان‌شناخت‌گرایی را، که منطق را به فرآیندهای ذهنی و روانی تقلیل می ‌داد، رد می‌ کرد و به ‌دنبال پایه‌ای غیرروان‌شناختی برای منطق بود؛ پایه‌ای که به وضعیت‌های ذهنی فردی وابسته نباشد. این بحث را قدری بیشترباز می کنیم:

در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، روان‌شناخت‌گرایی (Psychologismus) محبوب بود. این دیدگاه می‌گفت منطق چیزی جز انعکاسی از فرآیندهای ذهنی انسان نیست — یعنی قوانین منطقی، مثل قانون عدم تناقض، درست‌اند چون ذهن ما این‌طور فکر می‌کند.

ادموند هوسرل، استاد و راهنمای فلسفی هایدگر، با این دیدگاه به‌شدت مخالفت کرد، به‌ویژه در کتاب “پژوهش‌های منطقی” (1900/1901). او استدلال کرد که منطق نباید به وضعیت ذهنی یا احساسات ما وابسته باشد. مثلاً:

جمله ۲به اضافه ی ۲ که می شود ۴ همیشه درست است، نه به این دلیل که ذهن ما این‌طور فکرمی‌کند، بلکه چون این حقیقتی عینی و مستقل از ذهن ماست.

هایـدگر، که در این دوره به‌شدت تحت تأثیر هوسرل بود، با روان‌شناخت ‌گرایی مخالف شد. اوهم دنبال پایه‌ای غیرروان‌شناختی برای منطق بود — یعنی منطق باید براساس ساختارهای بنیادی فهم وهستی باشد، نه براساس حالت‌های ذهنی و فردی.

برای مثال:

وقتی می‌گوییم “میز هست”، این جمله فقط به این دلیل درست نیست که ما فکر می‌کنیم میز هست؛ بلکه به این دلیل درست است که “بودن” یا “هستی” به‌عنوان یک حقیقت بنیادین، امکان چنین گزاره‌هایی را فراهم می ‌کند.

به‌طور خلاصه: هایدگر می‌خواست منطق را به چیزی بنیادی ‌تر ازذهن فردی پیوند بزند — به ساختار هستی و فهم ما از جهان. این نگاه بعداً در شاهکار او “هستی و زمان” به اوج خودش رسید وسرانجام زمینه ‌ساز چرخش فکری او به‌سمت هستی‌شناسی (Ontology) شد؛ چرخشی که دراثر مشهورش “هستی و زمان” (Sein und Zeit) در سال ۱۹۲۷ به اوج رسید که متاسفانه نیزعلیرغم خواسته وتمایل خود هایدگربرای ادامه دادن وکامل کردن آن، ناتمام باقی ماند.

۲- Geworfenheit: به معنای «پرتاب‌شدگی»، یکی از مفاهیم کلیدی هایدگر که به وضعیت دازاین در جهان اشاره دارد، بدون آنکه خودش این وضعیت را انتخاب کرده باشد.
۳- Sorge: «دل‌مشغولی» یا «مراقبت»، اصطلاحی که هایدگر برای اشاره به نحوه‌ی درگیر بودن دازاین با جهان بهکار می‌برد.

۴- Eigentlichkeit: «اصالت»، اصطلاحی که به نحوه‌ی زیستن دازاین به‌گونه‌ای که با امکانات واقعی خود سازگارباشد، اشاره دارد.

۵- Seinsvergessenheit: «فراموشی هستی»، اصطلاحی که هایدگر برای توصیف غفلت سنت متافیزیکی غرب ازخود پرسش از هستی به کار می‌برد.

۶- ontologische Differenz: «تفاوت وجودشناختی»، تمایزی که هایدگر میان «هستی» (Sein) و «موجود» یاآنچه (Seiendes) هست قائل می‌شود.

۷- Hermeneutik: «هرمنوتیک»، شاخه‌ای از فلسفه که به تفسیر و فهم متن‌ها و پدیده‌ها می‌پردازد؛ گادامر این مفهومرا بسط داد.

۸- Dekonstruktion: «شالوده‌شکنی»، مفهومی که ژاک دریدا بر اساس نقد متافیزیک سنتی هایدگر گسترش داد

۹- درمورد درباره نویسنده میلی هایت:

میلی هایت فیلسوف آمریکایی، در دالاس تگزاس متولد شده است. دارای دکترای فلسفه است و به‌عنوان نویسنده‌ آزاد در برلینزندگی می‌کند.

مقاله میلی هایت ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ درمجله ی فلسفه منتشر شده است با تشکر ازایشان وهمچنین مجله ی معتبر فلسفه در آلمانبرای اجازه ترجمه آن به زبان فارسی

______________________________-


۱۰- اگزیستانسیالیسم (Existenzialismus): جریان فلسفی‌ای که دازاین (Dasein) فردی و مسائل بنیادین وجودی را درمرکزخود قرار می‌دهد. فیلسوفانی مانند ژان-پل سارتر، کارل یاسپرس و مارتین هایدگر از چهره‌های اصلی این جریان‌اند.

۱۱- هرمنوتیک (Hermeneutik): نظریه فهم و تفسیر متون در اینجا هرمنوتیک هایدگر با سنت کلاسیک آن متفاوت است، زیرافهم (Verstehen) را امری بنیادین در در-جهان-بودگی (In-der-Welt-sein) انسان می‌داند.

۱۲- پدیدارشناسی (Phänomenologie): روش پدیدارشناسانه‌ای که ادموند هوسرل بنیان نهاد و تلاش دارد پدیده‌ها راآن‌گونه که در آگاهی (Bewusstsein) ظهور می‌یابند، توصیف کند. هایدگر این روش را در هستی و زمان (Sein und Zeit) به هستی‌شناسی بنیادین (Fundamentalontologie) بسط داد.

۱۳- ساختارشکنی (Dekonstruktion): روشی که ژاک دریدا برای آشکارسازی پیش‌فرض‌های متافیزیکی در متون توسعه داد. دریدا ضمن انتقاد از هایدگر، عناصر کلیدی فلسفه او، به‌ویژه نقد متافیزیک (Kritik der Metaphysik) را به کار می‌گیرد.

۱۴- فتیش‌هایی بدون بافت (fetischisierte Begriffe): آدورنو استدلال می‌کند که اصطلاحاتی مانند دازاین (Dasein) یاهستی-برای-مرگ (Sein-zum-Tode) بدون بافت اجتماعی به‌کار می‌روند و تفکر انتقادی را مسدود می‌کنند.

۱۵- تصاویر آرکائیک (archaische Bilder): هایدگر برای نقد مدرنیته از تصاویر اسطوره‌ای و پیشامدرن بهره می‌برد که ازدید آدورنو گرایشی خطرناک به نوستالژی دارد.

Primärliteratur (Werke von Heidegger)

منابع اولیه

1. Martin Heidegger: Sein und Zeit (1927) – Das Hauptwerk Heideggers, in dem er zentrale Begriffe wie Dasein, Eigentlichkeit und Geworfenheit entwickelt. Relevant für die Frage nach „Eigentlichem“ und „Uneigentlichem“.

2. مارتین هایدگر: هستی و زمان (۱۹۲۷) – ترجمه سیاوش جمادی- مهم‌ترین اثر هایدگر که در آن مفاهیمی چون دازاین،اصالت و پرتاب‌شدگی را بررسی می‌کند. این اثر برای درک مفاهیمی مانند “اصیل” و “غیر اصیل” که در بحث درباره‌یارتباط اندیشه‌ی او با نازیسم مطرح می‌شود، ضروری است.

2. Martin Heidegger: Einführung in die Metaphysik (1935, veröffentlicht 1953) – Enthält die berühmte Formulierung „Das Sein ist nichts anderes als der Wille zur Macht“, was oft in Zusammenhang mit seiner politischen Haltung diskutiert wird.

3. مارتین هایدگر: درآمدی بر مابعدالطبیعه (۱۹۳۵، منتشر شده در ۱۹۵۳) – شامل جمله‌ی معروف «هستی چیزی جز اراده‌یمعطوف به قدرت نیست» که اغلب در بحث درباره‌ی گرایش‌های سیاسی او مطرح می‌شود

3. Martin Heidegger: Schwarze Hefte (Gesamtausgabe, Bände 94–97, veröffentlicht 2014–2022) – Seine privaten Notizen, die antisemitische Äußerungen enthalten und viel zur Kontroverse über seine politische Haltung beigetragen haben.

مارتین هایدگر: دفترهای سیاه (منتشر شده در مجلدات ۹۴–۹۷ از مجموعه‌ی آثار، ۲۰۱۴–۲۰۲۲) – یادداشت‌های شخصی اوکه حاوی اظهارات ضدیهودی هستند و جنجال‌های بسیاری درباره‌ی پیوند اندیشه‌ی او با ایدئولوژی نازی ایجاد کرده‌اند

منابع ثانویه (آثاری درباره‌ی هایدگر)

Sekundärliteratur (über Heidegger)
1. Emmanuel Faye: Heidegger. Die Einführung des Nationalsozialismus in die Philosophie (2005, dt. 2009) – Eine scharfe Kritik, die argumentiert, dass Heideggers Philosophie mit NS-Ideologie durchzogen sei.


4. امانوئل فایه: هایدگر: ورود نازیسم به فلسفه (۲۰۰۵، ترجمه‌ی آلمانی ۲۰۰۹) – نقدی تند که ادعا می‌کند فلسفه‌ی هایدگر باایدئولوژی نازی پیوندی عمیق دارد.

2. Richard Wolin: Heideggers Kinder: Hannah Arendt, Karl Löwith, Hans Jonas und Herbert Marcuse (2001) – Untersucht das Verhältnis von Heidegger zu seinen jüdischen Schülern und deren Reaktion auf seine NS-Vergangenheit.

2. ریچارد وُلین: فرزندان هایدگر: هانا آرنت، کارل لوویت، هانس یوناس و هربرت مارکوزه (۲۰۰۱) – بررسی رابطه‌ی هایدگر باشاگردان یهودی‌اش و واکنش آن‌ها به گذشته‌ی سیاسی او.

3. Peter Trawny: Heidegger und der Mythos der jüdischen Weltverschwörung (2014) – Analysiert die antisemitischen Stellen in den Schwarzen Heften und ihre Bedeutung für Heideggers Denken.

3. پیتر تراونی: هایدگر و افسانه‌ی توطئه‌ی جهانی یهود (۲۰۱۴) – تحلیلی از محتوای ضدیهودی در دفترهای سیاه و تأثیر آن‌هابر فلسفه‌ی هایدگر.

4. Hugo Ott: Martin Heidegger: Unterwegs zu seiner Biographie (1988, dt. 1992) – Eine umfassende Biographie mit Fokus auf Heideggers politische Aktivitäten.

4. هوگو اُت: مارتین هایدگر: در مسیر یک زندگی‌نامه (۱۹۸۸، ترجمه‌ی آلمانی ۱۹۹۲) – زندگینامه‌ای جامع با تمرکز ویژه برفعالیت‌های سیاسی هایدگر.

5. Friedrich-Wilhelm von Herrmann & Francesco Alfieri: Die Wahrheit über die Schwarzen Hefte (2022) – Verteidigung Heideggers gegen die Kritik an seinen antisemitischen Äußerungen.


5. فریدریش ویلهلم فون هرمان و فرانچسکو آلفیری: حقیقت درباره‌ی دفترهای سیاه (۲۰۲۲) – دفاعی از هایدگر در برابرانتقادهایی که به مواضع ضدیهودی او شده است
احمدی، بابک: هایدگر. وتاریخ هستی; نشرمرکز ۱۳۸۱- ۷۰۹ص
احمدی، بابک: هایدگر پرسش بنیادین ; نشرمرکز ۱۳۸۱ -۸۷۶ص

این مقاله قبلاً درمجله ی جهان کتاب چاپ شده است


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد