از آنجایی که بخشی از زنان زندانی به جرم قتل همسر و با حکم اعدام در زندانهای ایران به سر میبرند، پرداختن به فاجعه کودک-همسری(کودک آزاری) به ویژه در مورد دختران، بخشی از مبارزه علیه خشونت نهادینه شده در قوانین جمهوری اسلامی میباشد. نقض حقوق کودکان در ایران جدا از روابط ناعادلانه اقتصادی-اجتماعی و سنت پوسیده پدرسالارانه نمیباشد. «زنانه شدن فقر، گسترش خشونت، خیانت، طلاق، افسردگی، ترک تحصیل، انزوای اجتماعی و فرار از خانه، پیامدهای مستقیم کودک همسری هستند.»
مقدمه
کودک همسری به ازدواج رسمی یا غیررسمی فردی زیر سن ۱۸ سال اشاره دارد. این پدیده نقض فاحش حقوق بنیادین کودکان، از جمله حق سلامت، آموزش، و مصونیت از خشونت محسوب میشود و حتی سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد آن را به عنوان یک مانع اصلی در راه توسعه پایدار و برابری جنسیتی قلمداد کردهاند. این پدیده به عنوان یکی از چالشهای مهم حقوق کودکان در سطح جهان مطرح است. این نوشتار به بررسی تاریخی کودک همسری در ادیان و تمدنهای مختلف میپردازد و کشورهایی که هنوز در قوانین خود کودک همسری را به رسمیت میشناسند، مورد بررسی قرار می دهد. با تمرکز بر ایران، تاریخچه کودک همسری از دوره صفویه تا معاصر، قوانین فعلی و آمارهای مربوطه مورد تحلیل قرار میگیرد. همچنین، پراکندگی جغرافیایی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی کودکان آسیب دیده و پیامدهای شدید روانی-اجتماعی کە دامنگیر قربانیان میشود، مورد بررسی قرار میگیرد.
ردپای تاریخچه کودک همسری در ادیان
کودک همسری پدیدهای قدیمی و جهانی است. در تمدنهای یونان، روم، مصر باستان و بین النهرین، ازدواج دختران در آستانه بلوغ جنسی برای ایجاد اتحادهای سیاسی، اقتصادی و حفظ خلوص نژادی رایج بود. در ادیان و مذاهب از جمله یهودیت در متون مقدس یهودی، ازدواج دختران پس از بلوغ (۱۲ سالگی) مجاز شمرده شده است. در مذهب مسیحیت اگرچه کتاب مقدس صراحتا سن ازدواج را تعیین نکرده، اما کلیسای کاتولیک در گذشته ازدواج در سنین پایین را برای اشراف تایید میکرد. در اروپای قرون وسطی ازدواج دختران اشرافی در سنین پایین برای تحکیم پیمانهای بین خاندانها نیز مرسوم بود. امروزه اکثر شاخههای مسیحیت با قوانین مدنی کشورها در زمینه سن قانونی ازدواج همسو هستند. اگرچه فقه اسلامی، سن ازدواج را به طور مشخص تعیین نکرده است اما بلوغ جنسی (که معمولاً ۹ سال قمری برای دختران در نظر گرفته میشود) به عنوان معیار حداقلی برای توانایی ازدواج تفسیر شده است. این تفسیر سنتی، پایه شرعی برای قوانینی شده که به ازدواج کودکان مشروعیت میبخشد.
تاریخچه کودک همسری در ایران
تاریخ ایران شاهد نمونههای متعددی از ازدواج کودکان، عمدتاً با انگیزههای سیاسی و اقتصادی بوده است. دو مورد برجستە که در منابع تاریخی به آنها اشاره شده است: فروش دختران قوچان و ازدواج دختران در ازای پرداخت مالیات در نتیجەی حکم نادری (منسوب به دوران نادر شاه)است. فروش دختران قوچان که در کتاب افسانه نجمآبادی با عنوان «حکایت دختران قوچان: از یادرفتههای انقلاب مشروطیت» به تفصیل بررسی شده به ماجرای فروش دختران ایل بوچاقچی در قوچان به مالکان ترکمن در ازای بدهی مالیاتی در اواخر دوره قاجار اشاره دارد. این رویداد نمادی از رفتار بردە وار با زنان و کودکان به عنوان کالا در ساختار اجتماعی-اقتصادی آن دوران است. در رابطە با حکم نادری مطابق منابع تاریخی از جمله کتاب عالمآرای نادری اذعان کردەاند، نادرشاه افشار برای تأمین هزینه لشکرکشیهای خود، مالیاتهای سنگینی بر مردم تحمیل میکرد. بر اساس تحقیقات، در مواردی که رعایا توانایی پرداخت مالیات (مالیات نقدی یا کالا) را نداشتند، مأموران حکومتی مجاز بودند دختران آنان را به عنوان کنیز یا برای ازدواج در ازای پرداخت بدهی مالیاتی ضبط کنند. این عمل اگرچه ممکن است به عنوان یک قانون مدون در تمام قلمرو نادرشاه اعمال نمیشد، اما به عنوان یک سند از خشونت نظام مند و کالایی کردن بدن زنان و کودکان در آن برهه تاریخی ثبت شده است.
در دورەی پهلوی، با تصویب قانون مدنی در سال ۱۳۰۷، برای اولین بار سن قانونی ازدواج برای دختران ١٥ سال و برای پسران ١٨ سال تعیین شد. در سال ۱۳۱۳، قانون حمایت خانواده تصویب شد که بر اساس آن، ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال منوط به اجازه دادگاه شد. این قوانین اگرچه گامی به جلو بودند، اما همچنان امکان ازدواج در سنین پایین را با اجازه دادگاه فراهم میکردند. بە علاوە در بسیاری از مناطق ایران ثبت قانونی ازدواج الزامی برای بە رسمیت شناختن ازدواج تلقی نمی شد و این امکان وجود داشت کە خانوادەها تنها بە سنت های رایج بر اساس فقه اسلامی بدون ثبت رسمی عقد طبق قانون اکتفا کنند.
پس از سرکار آمدن جمهوری اسلامی، قانون حمایت خانواده پیشین لغو شد و قوانین ازدواج بر اساس فقه امامیه بازنگری شد کە صراحتا گامی بە عقب تلقی می شود. بر أساس قانون مدنی فعلی، مطابق ماده ۱۰۴۱ ، سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال شمسی و برای پسران ۱۵ سال شمسی است. با این حال، تبصره این ماده با فراهم کردن امکان ازدواج در سنین پایینتر اذعان می کند: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح است». این تبصره، زمینهساز اصلی تداوم کودک همسری در ایران بوده است. تشخیص "مصلحت" اغلب به صورت فرمایشی و بدون در نظر گرفتن شرایط اساسی و تعیین کننده(جسمانی و روحی) کودک صورت میگیرد.
نرخ کودک همسری در سطح جهانی
بر أساس آمارهای یونیسف، روند ازدواج کودکان در سراسر جهان رو بە کاهش است و در طول یک دهەی گذشتە ١٥ درصد کاهش یافتە است. امروزە، اگرچه این پدیده به صورت پراکنده در سطح جهان وجود دارد، اما بیشترین میزان آن در کشورهای درگیر جنگ، به ویژه در مناطق فقیر جهان دیده میشود. بر اساس گزارشهای یونیسف آفریقا (نیجر، چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، مالی و موزامبیک) دارای بالاترین نرخ ازدواج کودکان در جهان هستند. آسیای جنوبی (بنگلادش، هند، نپال و پاکستان) از کانونهای اصلی این پدیده محسوب میشوند. در بنگلادش، حدود ۵۹٪ از زنان سنین ۲۴-۲۰ ساله ، پیش از ۱۸ سالگی ازدواج کردهاند. آمریکای لاتین و کارائیب (کشورهایی مانند جمهوری دومینیکن، نیکاراگوئه و هندوراس) نرخ بالایی دارند. در خاورمیانه ( یمن، عراق، سوریه و ایران) نیز از جمله کشورهایی هستند که کودک همسری در آنها به میزان قابل توجهی وجود دارد.
آمار و وضعیت کنونی کودک همسری در ایران
ارائه آمار دقیق به دلیل عدم شفافیت رسمی در آمارهای ارائە شدە توسط دولت دشوار است. اما بر اساس دادههای پراکنده مرکز آمار ایران و گزارشهای سازمانهای مردم نهاد و بر طبق سرشماری ۱۳۹۵، بیش از ۴۰۰,۰۰۰ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله و ۳۷,۰۰۰ دختر زیر ۱۰ سال در ایران همسر داشتهاند. سالانه دهها هزار ازدواج زیر سن ۱۸ سال در کشور به ثبت میرسد. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۹، حدود ۳۱,۰۰۰ ازدواج برای دختران زیر ۱۵ سال به ثبت رسیده است. این عدد در سالهای مختلف نوسان دارد اما نشاندهنده تداوم این پدیده است. آنچه شایان اهمیت است بالاتر بودن نرخ کودک همسری در میان دختران بە نسبت پسران میباشد.
پراکندگی جغرافیایی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی
استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، خوزستان و هرمزگان دارای بالاترین نرخ ازدواج کودکان هستند. این پدیده در مناطق حاشیهای، روستایی و عشایری و میان خانوادههای با سطوح تحصیلی و درآمدی پایین، شایعتر است. عوامل اصلی این رفتار غیر انسانی در مورد کودکان دختر شامل فقر فرهنگی و اقتصادی، نگرشهای سنتی مردسالارانه، ناامنی اقتصادی و در برخی موارد تلاش برای فرار از مشکلاتی چون انگ اجتماعی یا حل و فصل اختلافات خانوادگی است.
پیامدهای کودک همسری
علاوە بر پیامدهای مخرب جسمی، زایمان های منجر بە مرگ و حاملگی های پر خطر، یکی از دردناکترین پیامدهای کودک همسری، خشونت خانگی و همانطور کە در مقالات پیشین بە اختصار بە آن اشارە شد، وقوع قتل همسر توسط قربانیان کودک همسری است. فشارهای ناشی از زندگی زناشویی در سنین پایین، فقدان بلوغ عاطفی و روانی، تجربه خشونت خانگی (از جمله خشونت جنسی، فیزیکی و روانی)، اجبار و احساس درماندگی میتواند زمینە ساز بروز خشونت و حتی قتل باشند. در حقیقت یک کودک فاقد مهارتهای حل تعارض و کنترل خشم در یک رابطه بزرگسالانه قرار میگیرد. در بسیار از این ازدواج ها تفاوت سنی بالایی بین مرد و دختر وجود دارد. از آنجاییکه این دختران در یک رابطه قدرت نابرابر و همراه با خشونت مستمر قرار می گیرند و از هیچگونه حمایت قانونی برخوردار نیستند، قتل ممکن است تنها راه فرار و دفاع از خود در مقابل خشونت در نظر آنها باشد. بە ویژە کە قربانیان با افکاری چون از دست دادن دوران کودکی، محرومیت از تحصیل و عدم ارتباط با دوستان دست و پنجە نرم می کنند. این تغییرات غیر طبیعی در زندگی کودک بە خودی خود زمینە ساز افسردگی و اختلال در پایداری روانی می شود. متأسفانه آمار رسمی و شفافی از تعداد دقیق کودک-همسرانی که مرتکب قتل همسر شدهاند یا در حال حاضر در زندان های ایران به سر میبرند، در دسترس نمیباشد. گزارشهای پراکنده رسانهای و فعالان حقوق بشر از وجود دهها مورد از این دست حکایت دارد. طبق تحقیقات سازمان حقوق بشر ایران در بازەی سالهای ٢٠١٠ تا ٢٠٢٤، اتهام ٦٩ درصد از زنانی کە بە اعدام محکوم شدەاند قتل شریک زندگی شان می باشد. در این میان هشت زن قربانی کودک همسری بودە و دو تن از آنان در هنگام وقوع قتل زیر ١٨سال بودەاند. این در حالی است کە بیشتر قربانیان فاجعه کودک همسری ناشناس باقی می مانند. این افراد اغلب تحت عنوان قاتل و بدون در نظر گرفتن پیش زمینە هایی چون سابقەی آزارهای جسمی و جنسی در کودکی، مورد محاکمه قرار میگیرند. مواردی از اعدام این زنان نیز گزارش شده است، از جمله زینب سکاکوند لکران که در سن ۱۷ سالگی به ازدواج اجباری درآمده و پس از سالها آزار، همسرش را به قتل رساند و در نهایت در سال ١٣٩٧ اعدام شد. گلی کوەکن از جملە زندانیانی است کە از سال ١٣٩٧ بە اتهام شراکت در قتل همسرش در زندان بە سر میبرد. او در زمان وقوع قتل ١٨ سال داشت.
بنابراین، کودک همسری یک آسیب اجتماعی با ریشههای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی عمیق در جامعه می باشد. در ایران، علاوه بر وجود تبصرههای قانونی که امکان ازدواج کودکان را فراهم میکند، فقر مزمن خانواده به تداوم این معضل دامن زده است. پیامدهای ویرانگر این آسیب اجتماعی چند بعدی میباشد، محرومیت از آموزش گرفته تا مرگ در هنگام زایمان و حتی وقوع جرائم شدیدی مانند قتل را شامل میشود. بدلیل عدم تکامل جسمانی، احتمال مرگ برای مادر و نوزاد در حین وضع حمل بسیار بالا میباشد. برای جلو گیری از این خشونت علیه کودکان، می باید با اصلاح قوانین و افزایش سن ازدواج به ۱۸ سال بدون هیچگونه استثنایی، اجرای برنامههای آگاهیبخش در تمام مناطق ایران، مبارزه با فقر و حمایت قانونی از دختران و زنان قربانی این رسم پوسیده، گامهای جدی برای محافظت از کودکان و نوجوانان در برابر این پدیده برداشته شود.
منابع:
1. UNICEF. (2021). Child Marriage: Latest trends and future prospects.
2. Najmabadi, A. (1998). The Story of the Daughters of Quchan: Gender and National Memory in Iranian History.
3. Center for Human Rights in Iran. (2020). Child Marriage in Iran.
4. Statistical Center of Iran. (2016). National Population and Housing Census.
5. Amanollah, M. (2018). A Historical Analysis of Child Marriage in Safavid and Qajar Iran. Journal of Middle Eastern Studies.
.6Annual Reports of the Iranian Judiciary (Selected Years).
7.
https://www.dw.com/fa-ir/
لغو فوری تمام احکام مجازات اعدام در ایران
«اعدام هرگز، هیچگاه و برای هیچگاه»
فعالان علیه مجازات اعدام
مهر ۱۴۰۴