طرح ۲۰ بندی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، وعده صلح میدهد. اما بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با محتوای اصلی آن مخالفت میکند. و حماس چه واکنشی نشان خواهد داد؟
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵
معامله ترامپ درباره غزه شامل بیست بند است و برای هر طرف چیزی در آن گنجانده شده است. طبق این طرح، اسرائیل گروگانهای حماس را آزاد خواهد کرد و با خلع سلاح حماس، این گروه از نظر نظامی از میدان خارج میشود و در اداره نوار غزه نیز دیگر نقشی نخواهد داشت.
فلسطینیها یک آتشبس دائمی به دست میآورند؛ یعنی پایان قطعی حمله اسرائیل و عقبنشینی تدریجی ارتش اسرائیل. همچنین ۲۵۰ فلسطینی محکوم به حبس ابد در زندانهای اسرائیل و ۱۸۰۰ نفر دیگر که در جریان حمله به غزه دستگیر شدند، آزاد خواهند شد. کمکهای بشردوستانه بار دیگر بهطور کامل تحت نظارت سازمان ملل از سر گرفته میشود. و مهمترین چشمانداز برای فلسطینیها در بند نوزدهم این طرح آمده است: پس از اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین، این روند باید به تشکیل یک دولت فلسطینی منجر شود که حق تعیین سرنوشت را به آنها بازگرداند.
آنچه تازه است، بینالمللی شدن نوار غزه است. یک «شورای صلح» با ریاست افتخاری رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، و نخستوزیر پیشین بریتانیا، تونی بلر، قرار است بر ادارهای متشکل از تکنوکراتهای فلسطینی نظارت کند، تا زمانی که این اداره به تشکیلات خودگردان اصلاحشده واگذار شود. کشورهای عربی و اسلامی قرار است نیروهایی در غزه مستقر کرده و پلیس جدیدی تشکیل دهند.
حماس هنوز موافقت نکرده است
این خلاصه طرح است. حال پرسش این است که ارزش آن چقدر است؟ تا این لحظه حماس هنوز با این توافق موافقت نکرده است. در این توافق بندهایی وجود دارد که به نفع حماس است؛ مانند پایان حمله اسرائیل و عقبنشینی تدریجی ارتش اسرائیل، و البته چشمانداز تشکیل یک دولت فلسطینی. اما خلع سلاح حماس و کنار گذاشتن آن از قدرت در غزه، مسألهای بسیار سنگین و دشوار برای این جنبش است.
ترامپ تهدید کرده است که اگر حماس این توافق را امضا نکند، به نتانیاهو چراغ سبز خواهد داد تا هر کاری بخواهد انجام دهد. این میتواند شامل اخراج فلسطینیها هم باشد. بسیاری از چیزها بستگی به این دارد که آیا حماس به این روند بینالمللی شدن غزه اعتماد خواهد کرد یا نه.
پرسش این است که آیا حماس میتواند این موضوع را چنین عرضه کند که نیروهای عربی و اسلامی که قرار است در غزه مستقر شوند، برای فلسطینیها سپری در برابر اشغالگری باشند؟ یا باید نگران این باشد که اشغالگری صرفاً تحت پوشش و نشانههای دیگری ادامه خواهد یافت؟ اینها ملاحظاتی هستند که تصمیم حماس را شکل خواهند داد. آنچه مسلم است این است که حماس میتواند مدعی باشد با حمله خونین ۷ اکتبر، مسأله فلسطین را به صدر دستور کار بینالمللی بازگردانده است.
اما نباید دچار توهم شد: اگر حماس خلع سلاح شود، معنای واقعی آن چیست؟ حماس بر جنگ نامتقارن تکیه دارد و سلاحهای سنگین در اختیار ندارد، بلکه فقط سلاحهای سبک دارد که بهراحتی قابل پنهان کردن هستند.
حتی اگر فرض کنیم که حماس بهعنوان یک سازمان واقعاً از میدان خارج شود، در صورتی که اشغال اسرائیل ادامه یابد، همواره مقاومت فلسطینی شکل خواهد گرفت، چه با نام حماس و چه در قالب سازمانی جدید. این را خود حماس هم میداند.
تنها چند ساعت پس از اعلام این توافق روشن شد که برداشتها از آن کاملاً متفاوت است. در بیانیه مشترکی که از سوی کشورهایی صادر شد که ممکن است نیرو به غزه اعزام کنند، عربستان سعودی، اردن، امارات متحده عربی، اندونزی، پاکستان، قطر، ترکیه و مصر از این طرح استقبال کردند. آنها تأکید کردند که طبق توافق، فلسطینیها نباید از نوار غزه اخراج شوند و ارتش اسرائیل باید بهطور کامل از غزه عقبنشینی کند.
آنها بر این نکته اصرار دارند که این روند باید به تشکیل یک دولت فلسطینی همراه با کرانه باختری و اورشلیم شرقی منجر شود، تا به گفته بیانیه آنها «صلحی عادلانه تحقق یابد». آنها میدانند که در چارچوب این توافق فضای مانور خاص خود را هم دارند. مثلاً میتوانند از استقرار نیروهایشان در نزدیکی نیروهای اسرائیلی خودداری کنند و به این ترتیب فشار بر نتانیاهو را برای عقبنشینی افزایش دهند.
در مقابل، نتانیاهو برای افکار عمومی داخلی کاملاً لحن دیگری به کار برد. او جشن گرفت که حماس از میان برداشته میشود، اما تأکید کرد که قصد ندارد کنترل امنیتی اسرائیل بر نوار غزه را کنار بگذارد. او گفت هیچگاه با تشکیل یک دولت فلسطینی موافقت نکرده و همچنان بهشدت با چنین ساختاری بهعنوان نتیجه این روند مخالف است. او همچنین گفت هیچ قصدی ندارد نیروهای اسرائیلی را کاملاً از غزه بیرون بکشد. او بهروشنی گفت: «چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد.» تمام این سخنان با متن و روح توافق در تضاد است.
احساس برتری
بسیاری از امور به این بستگی دارد که بینالمللی شدن غزه در عمل چگونه پیش خواهد رفت. نتانیاهو مثل همیشه احساس میکند در موقعیت قویتر است. او فکر میکند در نهایت میتواند هر کاری بخواهد انجام دهد ــ بیتوجه به آنچه امضا کرده است. او همین فوریه گذشته در آخرین آتشبس نشان داد که آماده است بهطور یکجانبه آن را نقض کند.
اینکه درست ترامپ و نخستوزیر پیشین بریتانیا، تونی بلر، سرپرستی بینالمللی شدن غزه را برعهده گرفتهاند، در جهان عرب اعتماد چندانی برنمیانگیزد. اما آنها باید با این واقعیت کنار بیایند. بلر در جهان عرب بهعنوان یک جنایتکار جنگی شناخته میشود، زیرا همراه با رئیسجمهور وقت آمریکا، جرج بوش، جنگ عراق را آغاز کرد؛ آن هم با بهانههای دروغین درباره سلاحهای کشتار جمعی عراق که هرگز وجود نداشتند. این کارنامه چندان مناسبی نیست.
برای نتانیاهو، که خود را در موقعیت قویتر میبیند، این سند توافق چیزی جز کاغذ نیست. او باور دارد که در نهایت میتواند هر کاری دلش بخواهد انجام دهد. اما شاید این بار دچار اشتباه محاسبه شود. زیرا دوران گذشته که قدرتهای قدیمی، نمایندگیشده توسط ترامپ و بلر، میتوانستند منطقه را صرفاً به همراه نتانیاهو مطابق میل خود شکل دهند، گذشته است. بدون درگیر کردن قدرتهای منطقهای، این کار موفق نخواهد شد. و آنها نیز دستور کار خاص خود را دارند.
توازن قوا در سطح بینالمللی هم تغییر کرده است. جهان امروز به شکلی متفاوت به غزه و اشغال نوار غزه نگاه میکند. باید دید این امر چه تأثیری بر بینالمللیسازی مدیریت و امنیت نوار غزه خواهد داشت. اگر این توافق عملی شود، بیشک پویایی خاص خود را پدید خواهد آورد.
به نقل از سایت روزنامه تاتس Taz