این اقدامات نه به اشغال پایان می دهد و نه جنگ در غزه را متوقف می کند. اما آنها یک دریچه امید دیپلماتیک می گشاید و تعادل جدیدی را در عرصه بین المللی ایجاد می کنند.
تفسیر: منتشر شده در سپتامبر۲۶،۲۰۲۵
به رسمیت شناختن دولت فلسطین توسط استرالیا، بریتانیا، کانادا و فرانسه لحظه سرنوشتساز درجهت دادن مسیر مسئلۀ فلسطین و سیاستهای منطقهای و جهانی پیرامون آن به شمار میرود.
غرب، پس از دهه ها تردید ودر گیربودن- بین
حمایت لفظی از
راه حل دو کشوری و واقعیت عملی تثبیت اشغالگری سرزمین های فلسطینی توسط اسرائیل– این گام دریچه جدیدی را در چشم انداز سیاسی برای حل مسئله فلسطین باز می کند، منطقه ای که پیش از این با جنگ ها و بحران های متعددی روبروبوده است، به ویژه در
بحبوحه جنگ در غزه،
تخلفات اسرائیل در کرانه باختری، و
تنش ها در امتداد مرزهای لبنان-اسرائیل و سوریه-اسرائیل.
اهمیت به رسمیت شناختن کشور فلسطین کمتر در بعد حقوقی آن است – چون به طور مستقیم توازن قدرت را تغییر نمی دهد – بلکه در پیام سیاسی آن است که به جامعه بین المللی منتقل مینماید. بریتانیا و فرانسه ستون های بنیانگذار نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم و اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل هستند، در حالی که استرالیا و کانادا بخش های جدایی ناپذیر ائتلاف فرا اتلانتیک غرب همی باشند. به رسمیت شناختن آنها نشان می دهد که به اصطلاح اجماع غرب، که برای دهه ها با
موضع ایالات متحده و اسرائیل همسو بود، به تدریج در حال
فرسایش است.
اما، از نظر دیپلماتیک، به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، روایت این کشور را بر روی نقشه سیاسی بین المللی ثبت کرده واصلِ این حقیقت را احیا میسازد که اشغالگری اسرائیل
سرنوشت دائمی نیست و مردم فلسطین حق مسلم
تعیین سرنوشت خود را دارند.
در حالیکه، به رسمیت شناختن، عملیات نظامی اسرائیل در غزه را متوقف نمی کند و
توسعه شهرک سازی در کرانه باختری را نیز متوقف نخواهد کرد، اما این اقدام ، مشروعیت اقدامات اسرائیل در سرزمین فلسطین را در سطح بین المللی تضعیف خواهد کرد. امروز، دولت راست افراطی اسرائیل، خود را مواجهه با یک محیط جهانی به طور فزاینده ای انتقادی و مخالف می بیند. مصونیت دیپلماتیک که اسرائیل برای دهه ها از آن برخوردار بود، دیگر تضمین نمی شود.
به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، همچنین جایگاه
تشکیلات خودگردان فلسطین - با وجود ضعف های ساختاریش- را تقویت خواهد کرد و امکانات گسترده تری برای حضور دیپلماتیک در نهادهای بین المللی ـ چه در سازمان ملل متحد و چه در سازمان های تخصصی بین المللی باز خواهد کرد. این به نوبه خود امکانات تشکیلات فلسطینی (Patestinian Authority, PA) را برای پیگیری تلاش های پاسخگویی قانونی علیه اسرائیل افزایش می دهد؛ البته، هر چند تحقق چنین چشم اندازهایی همچنان به توازن قدرت حاکم در نهادهای بین المللی بستگی خواهد داشت.
در جهان عرب، به رسمیت شناختن فلسطین، به کشورهای که به راه حل دو کشوری متعهد هستند، به ویژه
مصر، اردن و
عربستان سعودی.، پشتوانه اخلاقی و سیاسی بیشتری میدهد. قاهره و امان که مرز مستقیمی با فلسطین دارند و هزینه های انسانی و امنیتی سنگینی را از تداوم اشغال و جنگ جاری در غزه متحمل می شوند، اکنون خواهند توانست، به طور قابل اعتمادی استدلال کنند که موضع اعراب نه منزوی است و نه نادیده گرفته میشود.
در سطح گسترده تر منطقه ای، به رسمیت شناختن بین المللی کشور فلسطین، بار دیگر دیپلماسی را به عنوان عرصه ای معتبر در مناقشه فلسطین و اسرائیل احیا کرده است. این امر همچنین، توانایی حامیان خاورمیانه ای با راه حل های بی فایده یا منحصرا نظامی – همچون جمهوری اسلامی ایران و متحدان غیردولتی آن – با ادعایی که «گویا آنها تنها بازیگرانی هستند که در کنار حق تعیین سرنوشت فلسطینیان قرار دارند» را کم خواهد کرد .
برعکس، به رسمیت شناختن فلسطین موجب ایجاد معضل جدیدی برای برخی از دولت های دوست دار عرب درجهان جنوب پدید می اورد که مسیر
عادی سازی روابط با اسرائیل را نیزطی کرده و روابط تجاری و امنیتی قوی با آن ایجاد نموده اند: چگونه می توان روابط قوی با اسرائیل را، در حالی که به رسمیت شناختن بین المللی فلسطین به عنوان یک کشور تحت اشغال اسرائیل در حال افزایش است، را توجیه کرد؟ این تناقض ممکن است، این کشورها را وادار کند که در گفتمان سیاسی خود بازنگری نمایند، آن چنان که، راه شان به بازگشت کامل از روند عادی سازی منجر نشود.
جای تعجب نیست که واکنش اسرائیل به رسمیت شناختن کشورفلسطین سریع و خشمگین بود. دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این اقدام را
«جایزه ای پوچ برای تروریسم» نامید، و صداهایی از جناح راست افراطی نیز تهدید به اقدامات تلافی جویانه کردند. این خشم منعکس کننده ترس واقعی اسرائیل به رسمیت شناختن دولت فلسطین، که می تواند منجر به تغییرات گسترده تری در محیط بین المللی بشود، به ویژه اگر کشورهای اروپایی دیگری مانند بلژیک و هلند هم به این روند به پیوندند.
موضع آمریکا پیچیده تر بوده است. واشنگتن نه از به رسمیت شناختن استقبال کرده و نه روی خوشی برای پیشرفت آن نشان داد. اما از انتقاد آشکار از متحدان غربی خود که این کار را انجام داده اند، خودداری نمود. این موضع نشان دهنده آگاهی از کاهش توانایی آمریکا برای اعمال وتوی سیاسی بر مواضع بین المللی در مورد مسئله فلسطین است. به نظر می رسد دولت آمریکا بین فشارهای لابی های طرفدار اسرائیل در داخل و واقعیت بین المللی که به تدریج در حال تغییر است، گیر افتاده است.
فراتر از ابعاد منطقه ای و بین المللی، به رسمیت شناختن کشور فلسطین باید در چارچوب تحولات گسترده تر در نظام جهانی، درک شود. جهان شاهد افول نسبی هژمونی ایالات متحده و افزایش صداهایی ازجهان جنوب است که خواستار اصلاح
حکمرانی جهانی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین هستند. به رسمیت شناختن فلسطین توسط غرب نشان می دهد که برخی از مراکز قدرت درجهان شمال - هرچند به آرامی - شروع به حرکت در جهتی می کنند که پاسخگوی خواسته های جنوب است.
این بدان معنا نیست که عدالت قریب الوقوع است، اما نشان می دهد که غرب برای دهه ها به، عنوان «مقدسات سیاسی»، از اسرائیل محافظت می کرد، در حال فرسایش است. مسئله فلسطین دوباره به عنوان یک معیار اخلاقی و سیاسی ظاهر شده است که اعتبار غرب در دفاع از حقوق بشر بر اساس آن سنجیده می شود؛ لحظه ای که با جنگ در اوکراین و بحران های جهانی: انرژی، اقلیمی، و مهاجرت نیز تعریف می شود.
با این حال، به رسمیت شناختن ناکافی باقی خواهد ماند، مگر اینکه اقدامات عملی به دنبال داشته باشد. اسرائیل همچنان به کنترل این زمین، گسترش شهرک ها، و آوارگی سیستماتیک ادامه خواهد داد. بدون فشار معنادار بین المللی که به رسمیت شناختن را به مکانیسم های اجرایی مرتبط کند – مانند
تحریم های اقتصادی،
محدودیت بر تجارت نظامی با اسرائیل، یا حمایت از
مسیرهای عدالت بین المللی –
این خطر باقی خواهد ماند که به رسمیت شناختن بیشتر نمادین باقی بماند تا عملیاتی.
در زمینه عربی، موفقیت این عمل به مسائل زیادی مربوط میشود منجمله: به ظرفیت دولت ها و جوامع مدنی برای بهره برداری از این موقعیت، تقویت مواضع مذاکره کننده فلسطینیان، و بازسازی اجماعی عربی که فلسطین را در قلب اولویت های منطقه ای قرار دهند، - فراتر از اختلافات و جنگ های داخلی که کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا از هم پاشیده اند.
به رسمیت شناختن فلسطین در این هفته نه به اشغال پایان می دهد و نه جنگ ها را متوقف می کند. اما، موجب بازشدن یک پنجره دیپلماتیک و سیاسی، و آورنده امید و موجب برقراری تعادل جدیدی در عرصه بین المللی خواهد بود. وتأیید خواهد کرد که مردم فلسطین وجود دارند و حق انها برای تعیین سرنوشت را نمی توان از بین برد. در عین حال، از دولت های عربی، دولت های جهان جنوب، و جامعه بین المللی می خواهد تا
فراتر از نمادین گرایی به سمت اقدام معنادار حرکت کنند و به سمت یک راه حل عادلانه و جامع مبتنی بر تضمین حقوق مشروع فلسطینی ها، از جمله تشکیل کشور مستقل، حرکت کنند.
از این نظر ، شناخت کشور فلسطین ، شروع گام برداشتن در یک مسیر طولانی و پیچیده است. این ممکن است ثابت کند که حرکتی است که سایر بازیگران بین المللی را وادار به تجدید نظر در مواضع خود و اتخاذ سیاست های عادلانه ترمی نمایند. در خاورمیانه، این امر لایه جدیدی را به شبکه پیچیده تعاملات منطقه ای بین حمایت مجدد فلسطینی ها، تشدید خشم اسرائیل و همراه با انزوایش، واکنش های متفاوت اعراب، و پیش بینی بی پایان آینده ای که هنوز با توازن قدرت و درگیری شکل خواهد گرفت، اضافه می کند.
وبلاگ، برنامه،
خاورمیانه
نوشته
عمرو حمزاوی: مدیر برنامه خاور میانه در اطاق فکری کارنگی
برنامه خاورمیانه در واشنگتن دانش عمیق منطقه ای را با تجزیه و تحلیل مقایسه ای دقیق ترکیب می کند تا توصیه های عمیقا آگاهانه ارائه دهد. ما با تخصص در خلیج فارس، شمال آفریقا، ایران و اسرائیل/فلسطین، مضامین متقاطع تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به دو زبان انگلیسی و عربی بررسی می کنیم.