logo





روضه‌خوان به مثابه‌ی بازیگر تئاتر آیینی

بخش دوم

سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵

س. سیفی

وجه مشترک تعزیه و روضه از آن‌جا برمی‌خیزد که هر دو رسمی آیینی را پیش روی مخاطب می‌گذارند. رسمی که قرار است مخاطب را بگریاند و تأثر او را برانگیزد. اما در این گریه و تأثر راه و رسم حق‌طلبی حسین را در طرفداری از عدالت ارج می‌گذارند. روضه همچنین نمایشی تک‌نفره است که ضمن آن روضه‌خوان در نقشی از روایتگر داستان و قصه ظاهر می‌گردد. ناگفته نماند که روایتهای روضه را از قبل نوشته‌اند و روضه‌خوان هم خوانش خود را از همین روایتهای داستانی یا تاریخی به دست می‌دهد.

اما روضه‌خوانان امروزی چندان هم خود را مقید به همان متن اصلی داستان نمی‌بینند. چنان‌که هر جا که لازم باشد به فرآوری داستان و قصه نیز روی می‌آورند و سلیقه‌ی شخصی خود را نیز در همین راه به کار می‌گیرند. همین فرآوری متن و مضمون داستان شرایطی را پیش می‌آورد تا روایت‌های نوتری نیز از همان متن قدیمی و اصلی ارائه شود.

در ضمن، روضه‌خوان در همین فرآوری متن و موضوع داستان است که حوادث جدیدی را نیز به متن روایت می‌افزاید. چون شاخ و بال دادن به درونمایه‌ی قصه برای روضه‌خوانان اصل شمرده می‌شود.

در همین راستا گفتنی است آنان چنانی به روایت داستان آیینی خویش می‌پردازند که گویا همه‌ی این حوادث را زمانی پیش از این به تماشا نشسته‌اند. گاهی نیز پای "راوی" را به میان می‌کشند و از قول او گزارش خود را بیان می‌کنند. روضه‌خوانان در واقع سخن خود را بر زبان راوی می‌نشانند تا در پذیرش آن هیچ شک و شبهه‌ای برای شنونده باقی نگذارند. چنان‌که در روایت از حوادث کربلا خیلی راحت می‌گویند: راوی می‌گوید دیدم. اما روضه‌خوانان امروزی در کجا به چنین راویانی دسترسی داشته‌اند، هم‌چنان مجهول باقی می‌ماند.

در روایت‌های روضه‌خوانان هرگز نمی‌توان درون ساختار داستان رابطه‌ای علت و معلولی پیدا کرد. باور به غیب و دنیایی دیگر و هم‌چنین جانیابی جهان پیرامون نیز در این راه تسهیل‌گری لازم به عمل می‌آورد. اما مخاطب باید چنین غیب و دنیای دیگر را بپذیرد تا باور به حوادث داستان هم در ذهنش جای بگیرد.

گفته شد که روضه‌خوانی بر خلاف تعزیه نمایشی تک‌نفره است. چون گردانندگان تعزیه نمایشی گروهی را به پیش می‌برند. در این نمایش گروهی، هر یک از بازیگران نقشمایه‌ای از یک قدیس مذهبی یا جنایتکار و شریری لامذهب را پیش روی بیننده می‌گذارند. بیننده‌ی تعزیه هم در نهایت رفتار جنایتکاران را می‌نکوهد تا هنجارهای تمامی قدیسان داستان را پاس بدارد. متن تعزیه را نیز از قبل به شعر نوشته‌اند و بازیگر، چنین متن منظومی را ضمن اجرای آوازگونه‌ی خود برای تماشاگران می‌خواند. همچنین متن تعزیه را با نمونه‌هایی از موسیقی آیینی به هم می‌آمیزند تا درد و رنج بیشتری را در تماشاگران خود برانگیزند.

تفاوت دیگر روضه با تعزیه از آن‌جا پا می‌گیرد که متن روضه را به نثر می‌نویسند. اما برای روشنگری از روایت روضه، نمونه‌هایی از شعر شاعران پیشین را نیز در متن آن می‌گنجانند. پس از نوشتن روضةالشهدا از سوی کاشفی، ده‌ها کتاب دیگر نیز به تقلید از او نوشته‌اند. تمامی این کتاب‌ها بدون استثنا منبع خاصی برای روضه‌خوانی شمرده می‌شوند. اما روضه‌خوانان بسیاری از رؤیای خودشان را نیز به متن داستان‌های چنین کتاب‌هایی می‌افزایند.

تفاوت دیگر کار روضه‌خوان با بازیگر تعزیه به آنجا برمیگردد که روضه‌خوان نمایش تکنفره‌ی خود را بالای منبر برای تماشاچی به اجرا می‌گذارد. اما بازیگرانِ تعزیه یا شبیه‌خوانان، نمایش دادن در صحنه را برای خویش برمی‌گزینند. سپس بازیگران تعزیه در همین صحنه‌ی اختصاصی به حرکت در می‌آیند و به هر سویی جولان می‌دهند. گفتنی است که گاهی اوقات از تعزیه‌های متحرک نیز استفاده به عمل می‌آورند. بازیگران این نوع از تعزیه ضمن پیاده‌روی و حرکت در کوی و برزن نمایش خود را به اجرا می‌گذارند.

همچنین در تعزیه استفاده‌ی از اسب یا سایر حیوانات را امری مجاز دانسته‌اند. بنا به تصریح دفتر خاطرات اعتمادالسلطنه در تعزیه‌های تکیه دولت حتا فیل را نیز به محل تعزیه می‌آوردند. چنان‌که اعتمادالسلطنه در پاره‌ای موارد از یورش فیل به تماشاچیان نیز سخن می‌گوید. به طور طبیعی در حمله‌های این‌چنینی از فیل، شماری از مردم نیز جان می‌باختند.

در دوره‌ی ناصرالدین شاه تعزیه تنها به نمایش‌های عزاداری اختصاص نداشت. چنان‌که گردانندگان کار تعزیه در ایام برگزاری جشن‌های مذهبی نیز نمایش‌هایی از خنده و شوخی را به اجرا می‌گذاشتند. اعتماد‌السطنه ضمن بازتاب چنین موضوعی در دفتر خاطراتش یادآور می‌شود که ملیجک دوم همواره در این خصوص مبتکرانه عمل میکرد. پدیده‌ای که خشم اعتمادالسلطنه را برمی‌انگیخت. چون مشرب اعتقادی خود را در حمایت حسین و واقعه‌ی کربلا با چنین رفتاری در تضاد می‌دید. به نظر می‌رسد که گردانندگان چنین تعزیه‌هایی، نمایش مضحک خود را اغلب مواقع از همان پیس‌های کمدی اروپاییان الگو می‌گرفتند.

اعتمادالسلطنه نیز همانند شاه و اطرافیانش مشارکت در برگزاری روضه را فریضه‌ای دینی برای خویش به حساب می‌آورد. در دوره‌ی ناصرالدین شاه برگزاری روضه‌خوانی‌ها در ایام محرم تا صبح دوام می‌آ‌ورد. بسیاری از مردان سیاسی دربار ناصرالدین شاه نیز لازم می‌دانستند تا هر شب از چهل هیات روضه‌خوانی بازدید به عمل آورند. پیداست که چنین رویکردی به ارج و قرب روضه‌خوانان نیز می‌افزود و آنان در قصه‌پردازی خود از حسین و حوادث کربلا چیزی کم نمی‌گذاشتند.

گفته شد که هنر نمایش روضه‌خوان هنری فردی است که در منبر و مسجد به نمایش در می‌آید. در این نمایش، موسیقی کلام او پایین و بالا می‌شود تا هر چه بیشتر شنونده‌ی خود را به هیجان بیاورد. پایین رفتن موسیقی کلامِ روضه‌خوان گاهی به حدی است که شنیدن آن برای مخاطب امری ناممکن می‌نماید. اما بالا گرفتن موسیقی این کلام تا به آن‌جا پیش می‌رود که مخاطبان مجلس همگی آرامش خود را از دست میدهند. انگار می‌خواهند از جای برخیزند تا جنایتکار و شریری را بر جایش بنشانند.

مستندات صوتی و تصویری بر جای مانده از مرتضا مطهری همگی بر چنین واقعیت غیر قابل انکاری صحه می‌گذارند. علی شریعتی نیز هرچند روضه‌خوان نبود از همین شیوه‌های نمایشی در مقابل تریبون سود می‌برد. او نیز گاهی چنان فریاد برمی‌آورد که انگار قصد داشت تا سخنش را به همه‌ی مردمان کره‌ی زمین بشنواند.

مردم کوچه و بازار روضه‌خوان را از شکل ظاهر و لباسش می‌شناسند. چنانکه روضه‌خوانان به نمونه‌هایی از عبا، عمامه و نعلین شناخته می‌شوند. در عین حال، بزرگیِ عمامه روضه‌خوان وجاهت بیشتری را از او در بین عوام‌الناس برمی‌انگیزد. ریش روضه‌خوانان نیز شناسه‌ای دقیق و درست برای ایشان فراهم می‌بیند. روضه‌خوانان از سویی دویدن در کوی و برزن را هرگز برنمی‌تابند و در راه رفتن، آهسته و به نرمی گام برمی‌دارند. هم‌چنان که از غذا خوردن و نوشیدن نوشابه نیز در گذرهای مردم پرهیز دارند. راه رفتن با زنان را هم در خیابان و کوچه تاب نمی‌آورند.

روضه‌خوانان پای روضه‌خوانی و ذکر مصیبت همکارانشان نیز می‌نشینند. در چنین مواقعی ادای گریستن را در می‌آورند؛ بدون آن‌که گریه‌ا‌ی در کار باشد. به همین منظور کف دست راستشان را بالای دو چشم حایل می‌کنند تا تظاهر به گریستن ایشان از دیگران پنهان باقی بماند. انگار دارند می‌گریند؛ ولی در حقیقت ادای گریستن را درمی‌آورند. گاهی اوقات توده‌های عادی مردم هم از همین رفتار متظاهرانه‌ی روضه‌خوانان تقلید به عمل می‌آورند.

روضه‌خوانان در بالای منبر شیوه‌های دیگری را از عزاداری نیز به اجرا می‌گذارند. در نمونه‌ای از همین رفتارها است که عمامه‌ی خود را کمی بالاتر می‌برند و با کف دست راست محکم بر پیشانی خویش می‌کوبند. نمایشی که ضمن اجرای آن گریه‌ی حاضران نیز فزونی می‌گیرد. گاهی نیز روضه‌خوانان به جای کوبیدن بر پیشانی خویش بر دستهی منبر می‌کوبند که صدای آن هیجان مردم را در گریستن شدت می‌بخشد. روضه‌خوانان در سینه زدن هم هرگز بر سینه‌های خویش نمی‌کوبند. بلکه دست راستشان را آهسته بالا می‌برند و آن را تا مقابل سینهی خویش پایین می‌آورند.

باوری بین روضه‌خوانان پا گرفته است که گویا تقلید صرف از هنجارهای مردم میتواند به وجاهت ایشان آسیب برساند. در نتیجه تلاش می‌ورزند تا در مکان‌های عمومی با نزاکت بیشتری رسم‌های عزاداری را به جا بیاورند. به عبارتی روشن، در همه جا برای توده‌های عوام نقش بازی می‌کنند. بسیاری از مردم هم به تقلید از ایشان تنها نقشمایه‌ای از گریستن یا سینه زدن را به پیش می‌برند.

روضه‌خوانان برای نشستن در مسجد هم جایگاهی ویژه را برای خویش سامان می‌بخشند تا همیشه ممتاز باشند و هرگز با مردم عادی نیامیزند. همان مردمی که از دید ایشان عوام به حساب می‌آیند. با همین رویکرد اختصاصی است که بر نزاکت اخلاقی و وجاهت دینی خویش بین توده‌های مردم پای می‌فشارند.

به طور کلی نمایشهای تئاتری روضه‌خوانان در دو سامانهی‌ فن بیان و حرکات بدنی جای می‌گیرند. اما آنان از همین حرکات بدنی و فن بیان خویش در راستای تأثیر‌گذاری هدفمند پربیننده سود می‌برند. همچنین روضه‌خوان در بیان عبارتهای خویش، نمایشی متفاوت از کشش حروف را به کار می‌گیرد. حروف واژه‌ها گاهی اوقات همان یکب‌ار بر زبان می‌آید. اما گاهی همین حروف واژه‌ها انگار دارند به تناوب تکرار می‌شوند تا ارتعاشی مکرر و ماندگار در گوش شنونده بیافرینند. روضه‌خوان هم‌چنین عبارت‌های سخنرانی خود را هم با رویکردی از هارمونی و موسیقی واژه با آوازی زیر (پایین) یا بم (بالا) بر زبان می‌راند.

گاهی اوقات او چنانی به نرمی و آرامی سخن می‌گوید که انگار بخواهد نجابت و نزاکت خود را در سخن گفتن برای مخاطب به نمایش بگذارد. اما سخن گفتن آرام و ملایم او چندان پایدار باقی نمی‌ماند تا آن‌جا که خیلی زود سخن گفتن او به فریادهای سهمگین بدل می‌شود. در سخن گفتنِ ملایم روضه‌خوان، بسیاری از مسجدی‌ها خیلی زود به خواب می‌روند. گویا کسی برای ایشان لالایی می‌خواند. اما فریادهای بلند او همه را از چرت زدن بازمیدارد و از خوابی شیرین می‌پراند.

پانتومیم روضه‌خوانان را بر بالای منبر هرگز نباید امری نادیده گرفت. آنان به طور مداوم به چپ و راست می‌نگرند و از حرکات بالا تنه‌ی خویش جهت تأثیر‌گذاری بر توده‌های مردم حاضر در مسجد، سود می‌برند. در واقع بینندگانِ خودشان را در چنین نمایشی از روضه به داوری می‌طلبند. اما کار سخنرانی یا آواز‌خوانی روضه‌خوان، اجرایی یک‌سویه و تک‌نفره است. چنان‌که هرگز برای مخاطب این حق را در نظر نگرفته‌اند که از گفته‌هایش انتقاد به عمل آورد. گویا خداوندی در آسمان بخواهد گفته‌هایش را یک‌سویه به بندگان خویش بشنواند. همین کار یک‌سویه و خودمانی، زندگی اجتماعی روضه‌خوان را نیز پر می‌کند. او هرگز در جایی خود را پاسخگو نمی‌بیند.

روضه‌خوان موقع روضه‌خوانی برای خلق هیجان در شنونده‌ی خویش گردنش را بالا می‌کشد و دستان خود را نیز به چپ و راست مجلس می‌گرداند. به گونه‌ای که دستانش را بدون خستگی به هر سویی نشانه می‌رود. گویا می‌خواهد ضمن بازسازی، صحنه‌ای از سخنرانی‌های هیتلر یا هر دیکتاتور دیگری را به اجرا بگذارد. در این موقع دهان روضه‌خوان چنان باز می‌ماند که انگار می‌خواهد تریبون مجلس یا چیزی همانند آن را ببلعد. چنان‌که چارلی چاپلین نیز در عصر جدید نمونه‌ی گویایی از اجرای آن را به نمایش می‌گذارد.

ادامه دارد


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد