۱- الان در ۱۴۰۴ هستیم. اما درست یک قرن پیش که میشود سال ۱۳۰۴ یا ۱۹۲۵ میلادی، چه بودیم و چه کردیم و چه شد؟
میان "از ما بهتران" و جماعت خودی و نخودی، بهتازگی رویه زیر دارد عادت میشود. این که به محض بروز پرسش، مرد رندانی خود زرنگ پندار فوری به تلفن همراه مراجعه کنند. زحمت جواب و پاسخ را گردن هوش مصنوعی بیاندازند.
طفلکی ولی آن هوش مصنوعی است که پس از درج نکاتی به عنوان پاسخ، در آخر کار همچنین احتمال زیر را متذکر میشود. این که پاسخ میواند نکات اشتباهی را در بر داشته و از اینرو نیز هنوز به تصحیح نیاز برد.
منتها آدم خرمرد رند و معمولا خودنما که چه بسا در مرز شیادی زندگی کند، بدین صداقت علمی و اعلام عدم قطعیت کاری ندارد. فوری آن پاسخ دریافت کرده را جار زده و با قاطعیتی فریبنده بهنام خود همرسان میکند.
البته اگر از خیر و شرّ هوش مصنوعی دم دستی بگذاریم و بخواهیم یک درجه بهتر پژوهش کرده و موضوع را بکاویم، بدیهی است که سراغ ماشینهای اینترنتی جُستجوگر برویم و با آنها پرسش را در میان بگذاریم. غافل از این که خود این جُستجوگران دنیای مجازی در چارچوب اقتدار سیستم موجود جناح های سیاست رسمی عمل میکنند و اطلاع رسانی شان محدود و مشروط است.
در هر حالت برداشت یاد شده را در بستر یک آزمایش تجربی در دنیای دیجیتال بهدست میآوریم. وقتی از دو منبع اینترنتی "ویکی پدیا" و "ویکی شیعه" از مُهمترین رویدادهای سال ۱۳۰۴ میپرسییم.
اولی میگوید در سال یادشده با پایان سلطنت قاجار و آغاز پادشاهی سلسله پهلوی روبرو هستیم. در آذر ماه مجلس موسسان تشکیل شده و حکومت جدید را اعلام کرده است. بنا بر قاعده عنوان شده در قانون اساسی هم بایستی سلطنت مشروطه شیوۀ کشورداری باشد.
دومی مهمترین رویداد را نخست تغییر تقویم هجری قمری به هجری شمسی میخواند. البته بعد میآورد که حکومت قاجار منقرض شده و رضا خان به قدرت رسیدهاست. همچنین متذکر میشود که در این سال اماکن مقدسی همچون مدینه توسط وهابیون تخریب شدهاست. افزوده بر این با سیاهه بلندی از وفات و زادروز ملایان و فقها در این سال مواجه میگردیم. در حالی که همین سال آل سعود نیز حکومت خود بر عربستان را تاسیس کرده است.
منتها هر دوی این "جُستجوگران" شبکه ارتباط جهانی کاری با تاریخ نُخبگان خود بنیاد ودگراندیشان دلسوز ما ندارند. آنهم در ایرانی که بهقول نیما "مهمانخانه مهمانکش روزش تاریک"است. ایرانی که عادت داشته نخبگان خود را حذف و سپس در نسلهای بعدی بدان افتخار کند.
آری در آن منابع "مطلع ساز" اینترنتی اثری از تلاش تقی ارانی نیست که در همان سال ۱۳۰۴ "فرقه جمهوری انقلابی" را با یاری احمد اسدی و مرتضا علوی پایه گذاری میکند و در واکنش به انقراض حکومت قاجار و برآمد سلطنت پهلوی اول اعلامیه ای افشاگرانه را خطاب به ملت ایران در برلن منتشر ساختهاست.
هنوز شش ماه تا تاجگذاری پهلوی اول وقت بودهاست که ارانی و یاران به دفاع از آرمانهای آزادیخواهی مشروطه و جمهوری ملی برخیزند. ارانی آنجا مردمی را مخاطب قرار داده و به اقدام رهایی بخش ترغیب میکند که بهزعمش "اسیر بدبختی و فلاکت هستند و در چنگال چپاول و غارتگری گیر افتادهاند. آن مردم متشکل از تاجر و کاسب و دهقان و زارع به گدایی مشغولند".
تلاش روشنگرانه ارانی در زمینه سیاست و فرهنگ البته ادامه دارد که دو سال بعد بیانیه و مانیفست "فرقه" را انتشار داده و به زبان فرنگی ترجمه کردهاست. ارانی که سرگذشت جاذبی را بهرغم عمر کوتاه تجربه کرده و به میراث گذاشتهاست.
در این سرگذشت نکات مُهمی برای تاریخ ایران نهفته است که به تحولات نظری و فرهنگیش مربوط میشود. از سفر دانشجو به خارج برای تحصیل و کسب علم تا نقشی که شهر برلن برای بربالیدن نخبگان ما بازی کردهاست.
۲- اگر پاریس قرن نوزده و بیست برای بسیاری از روشنفکران ممالک دیگر، از آلمانی گرفته تا امریکائیان انگلیسی و اسپانیایی زبان، پناهگاه و محل تحول فرهنگی بوده، برلین این نقش را برای ایرانی جماعت بازی کردهاست. شهری که با سازماندهی افرادی مثل حسن تقی زاده که با دعوت آلمانها به برلین آمدهبوده تا برای مبارزه با سلطۀ استعمار انگلیس و تزار روس آن" کمیته ملیون" را تشکیل دهد و آن ایران دوستان تعدادی نشریه آگاه ساز را منتشر سازند. کوشش و تلاشی که باعث بالیدن یکسری نویسنده و نظریه پرداز و هنرمند گشتهاست.
در رابطه با افراد این همایش تاریخساز از جمله نامهایی چون جمالزاده و علوی داستاننویس، ارانی و خلیل ملکی سیاستمدار و علینقی وزیری موسیقیدان را میتوان یادآورشد. کسانی که دانسته یا نادانسته در پی ایجاد یک گُفتمان تحولخواه تلاش کردهاند. طرح و برنامهای که نقطه اتکای خود را بر آگاهی توده مردم و رواج آموزش همگانی در جهت خیر عمومی گذاشته بود.
سال ۱۳۰۴ دو سالی میشود که احمدشاه قاجار در تداوم سفرهای قبلی خود به فرنگ، در پاریس بسر میبرد. اقامتی که در واقع نوعی زیست او در غربت و تبعید هم هست. وقتی از سلطنت هفده ساله خود خلع و چهار سال بعد در حومه پاریس میمیرد.
در هر حالت وی آن که آنچنان که باید و لازم بوده گویا دغدغه بهبودی وضع ایران را هم نداشتهاست. چون موقعی هم گفته بوده که کلم فروشی در سویس را به سلطنت در ایران ترجیح میدهد.
البته این گزینش محل کسب و کار و درآمد فقط از خودشیفتگی و راحت طلبی او بر نمیآمدهاست. همچنین شرح حالش واضح میسازد که احساس مسئولیت در رابطه با آن مملکت نداشتهاست. سرگذشتش معلوم میدارد که مثل اسلافش فقط به سود و نفع خود فکر کردهاست تا سپس بتواند پول و ثروتی را به بیرون کشور منتقل سازد. به طوری که فرزندان و نوادگان تا مدتها تامین مالی باشند.
آن سرگذشت همچنین رویکرد دیگری از او را نهفته دارد. این که وی بر خلاف اجداد سلطانی، خود را شاه بابا و پدر ملت نمیدانسته است. خویشاوند برای او فقط افراد حرمسرا و فرزندان چهار زن خود بودهاست.
البته برای رفاه اینان تلاش مُکفی کرده و در کنار برداشت از خزانه مملکت، گاهی نیز از طریق احتکار غلات به ثروت خود افزوده و از قحطی و گرسنگی رعایا ککش نگزیدهاست. به علت همین نابسامانی شاید بوده که رعیت درد و رنج کشیده برای او لقبهای مضحک کوک کرد. چنان که وی را احمد بیکاره، احمد علاف و احمد بیعرضه نامیده بود.
باری. در مقابل این لاابالیگری شاه مملکت و آن اشرافیت مطیع و بی خاصیت که شخص اول مملکت را وادار به مسئولیت پذیری نمیکرده، فقط دگراندیش و نخبه ایرانی است که گویا در مقابل مملکت احساس وظیفه و مسئولیت میکند.
مخاطب محترم ما کافی است به قیاس تلاش و کوشش و دستاوردهای علمی و معنوی دکتر تقی ارانی با احمدشاه در برلین و پاریس بنشیند. که هر دو زاده تبریز هستند با چهار سال اختلاف زمان. احمد ۱۸۹۸ بهدنیا آمده و تقی در ۱۹۰۲.
۳- اکنون برای آشنایی با کارنامه تقی ارانی باید به شرحیات و پژوهشهایی رجوع کنیم که دو نسل پس از او منتشر ساختهاند. این شرحیات نخست با روایت بزرگ علوی در اثر پنجاه و سه نفر شروع میشود. نویسندهای که از نخستین شاگردان و همیاران ارانی بوده است.
در روایت یاد شده از علوی در مورد ارانی از جمله توصیف زیر را میخوانیم:"... بر فراز آنها قدرت و پشتکار و دلاوری و بی باکی دکتر ارانی پرپر میزد که سعی میکرد این عده(۵۳) را (در زندان) با هم آشنا کند... دکتر ارانی آنی در سلول خود در این چهار سال که در زندان بود آرام ننشست. او بود که به همه ما درس مبارزه داد، او بود که خود نمیترسید و همه ما را تقویت میکرد".
ناگفته روشن است که این گزارش به دورۀ پایانی حیات ارانی مربوط میشود. یعنی آن چهار سال زندان که در فرجام و نیز به خاطر اهمالکاری در درمان و معالجه بیماریش از سوی مسئولان بهطورعمدی سمت مرگ سوق داده شدهاست.
در کنار شرح علوی از پنجاه و سه نفر، همچنین روایت متفاوت انور خامهای هم هست. همین تفاوت که وجودش به تلقیها و برداشتهای مختلف بیشتری اشاره دارد، از چندگونگی برخوردهای بعدی نسبت به زندگانی ارانی خبر میدهد که گاه ارزیابیهای ضد و نقیض و منظور داری را بازتاب میبخشند.
در هر حالت بهجز گزارشهایی که از چند و چون کمیّت و کیفیّت افراد گروه ارانی در زندان پهلوی اول شده، بر سر تلقی و برداشت سیاسی و جهان بینی و بنابراین جهت گیری مبارزاتی وی نیز تفسیر و تاویلهای متفاوتی انتشار یافته است. این نکته اخیر را میشود در اختلافهایی دید که از یکسو در گزارشات افراد و روایتهای رسمی حزب توده و از سوی دیگر در بررسیهای پژوهشگرانی چون باقر مومنی، خسرو شاکری و حمید احمدی درج شدهاست.
البته در سالهای اخیر موجی تحقیقات به زبان انگلیسی در مورد ارانی هم انتشار یافته است. آثاری که به مصداق ضربالمثل معروف "مرغ همسایه غاز است"، ترجمههای فارسی آنها بیشتر از آثار فارسی در مورد مشابه دیده و بررسی گشتهاند. در این میان میتوان بهطور مثال به ترجمهای از علی میرسپاسی با نام "کشف ایران" اشاره داد که چندین و چند معرفی و ارزیابی در مطبوعات و سایتهای اینترنتی به خود دیده است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد