سه سال از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ و آغاز جنبش پیشرو «زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی» میگذرد. این جنبش ابتدا با اطلاع رسانی دو زن جوانِ روزنامهنگار و شجاع به نامهای الهه محمدی و نیلوفر حامدی دربارهی کشته شدن یک زن جوان کُرد به نام ژینا امینی که با ضرب و شتم توسط گشت ارشاد دستگیر شده و جمجمهاش آسیب دیده بود و در بیمارستان کسری تهران جان باخت، تجمعهایی در جلوی بیمارستان شکل گرفت. سپس خاکسپاری او در گورستان آیچی در سقز کردستان در ۲۶ شهریور اعتراضها را به اوج خود رساند و به سراسر ایران گسترانیده شد.
زنان مبارز با سوزاندن روسریهای خود در آتش، علیه تحمیل حجاب اجباری و برای برخورداری از حق کنترل بر بدن خود، علیه هرگونه تبعیض، نابرابری و مرد-پدرسالاری، علیه نظام ستمگر و جنایتکار جمهوری اسلامی ایران و برای رهایی و دستیابی به آزادی به پا خاستند و چندین ماه خیابانها را به تصرف خود درآوردند و جنبشی عظیم را به راه انداختند، اما با سرکوبهای وحشیانهی حاکمیت روبرو شدند و تعداد زیادی از معترضان شجاع و بیباک را کشتند، تعداد زیادی از زنان و جوانان را کور و مجروح کردند و چندین هزار معترض را بازداشت کردند. بسیاری از این مبارزان و خانوادههایشان همچنان تحت فشارهای شدید حاکمیت هستند و تعدادی از آنها را به اعدام محکوم کرده یا اعدام کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای استقرارش، سرکوب علیه زنان را به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه آغاز کرد و زنان شجاع و مبارز ما از همان زمان علیه این نظام سرکوبگر، ارتجاعی و مرد-پدرسالار شجاعانه ایستاده و نسبت به عملکرد آن توهمی نداشتهاند.
این نظام فاشیستی، سرکوبها را به اقلیتها و سرکوب ملیتها در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان و بلوچستان کشاند و سپس سرکوب فعالان سیاسی را به قساوت بارترین شکل ممکن انجام داد. مرداد و شهریور سیوهفتین سالگرد کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیز هست. مسئولان جنایتکار جمهوری اسلامی ایران با همدستی همدیگر نزدیک به پنج هزار زندانی سیاسی را در کمتر از دو ماه در پشت درهای بسته با چند پرسش عقیدتی به دار کشیدند و در گورهای جمعی خاوران و دیگر گورهای بینام و نشان، بدون اطلاع خانواده ها سر به نیست کردند. جوانهای عاشق و مبارزی که برای دستیابی به آزادی، برابری و عدالت اجتماعی تا پای جان ایستادند تا جوانهای امروز بتوانند در دنیایی انسانی و عادلانه زندگی کنند.
این روزها نیز در شرایط بسیار خطرناک و سرنوشت سازی بسر میبریم. از یک سو سایهی جنگ و بمباران توسط رژیم جنایتکار اسرائیل با همدستی قدرتهای بزرگ آمریکا و اروپایی که تنها به فکر کسب سود و قدرت بیشتر خود هستند، بر سر مردم ایران به شدت سنگینی میکند. از سوی دیگر حاکمیت فاسد، سودمحور و جنایتکار اسلامی ایران به دلیل شکستهای پیاپی از جامعه جهانی و اعتراضهای مداوم مردم و به دلیل بحرانهای عمیق ساختاری که گریبانش را به شدت گرفته است، از وحشت گستردهتر شدن جنبشهای اعتراضی و تحقق انقلابی رهایی بخش، دایرهی زندگی را به اشکال مختلف بر مردم تنگ و تنگتر کرده و بر سرکوبها و احکام سنگین و اعدام افزوده است. هماکنون نیز سه زن مبارز؛ شریفه محمدی، وریشه مرادی و پخشان عزیزی و نزدیک به شصت زندانی سیاسی دیگر زیر خطر اعدام قرار دادند و حمله به خانههای فعالان سیاسی و عقیدتی در سراسر ایران، حتی در زندانها بیشتر شده است. هم اکنون خبر رسید که بابک شهبازی را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل، سحرگاه امروز چهارشنبه در زندان قزل حصار کرج اعدام کردند.
در خبرها آمده است که چند روز گذشته نیروهای گارد زندان به بند زنان سیاسی در زندان قرچک حمله کردند و قصد داشتند که زنان مبارز را از اتاقهایشان خارج کنند تا بتوانند زندان را تفتیش کنند، اما با مقاومت جانانهی زنان زندانی روبرو شدند و نتوانستند، اما بلافاصله تماسهای زندانیان را قطع کرده و آنان را تهدید کردند که ملاقاتها نیز لغو خواهد شد. همین زنان شجاع، دیروز در سومین سالگرد ژینا امینی و هشتاد و ششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با سر دادن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی - ژن، ژیان، ئازادی»، «نه به اعدام» و تا «تا لغو حکم اعدام، ایستادهایم تا پایان»، طناب دار را آتش زدند و سرود «خون ارغوانها» و «سراومد زمستون» را خواندند.
ما، مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، از صمیم قلب به خانوادهی بابک شهباری تسلیت میگوییم و همدردشان هستیم. بی تردید مسئولان تمام این جنایتها باید در دادگاههای مردمی در ایران محاکمه و مجازات شوند. ما به تمام مبارزان راه آزادی و برابری و عدالت اجتماعی درود میفرستیم و یاد ژینا امینی و تمامی جانهای جوان و عاشق که در خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی – ژن، ژیان، ئازادی» کشته شدند را گرامی میداریم. ما از خانوادههای دادخواه و از تمام انسانهایی که خواهان آزادی، برابری، دموکراسی و دنیایی عادلانه و بدون تبعیض هستند، مصرانه میخواهیم که در برابر این همه سرکوب، جنایت، تبعیض و بیعدالتی سکوت نکنند و با همراهی جنبشهای مستقل و مردمی جلوی این نظام دیکتاتوری، فاسد، مرد- پدرسالار و فاشیستی بایستند تا با همت و تلاش با همدیگر بتوانیم دنیایی انسانی و عادلانه بسازیم و در برابری و صلح و شادی زندگی کنیم.
از شما دادخواهان میخواهیم که برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوید:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت. ما اعتقاد عمیق داریم که ساختار سراپا فاسد، تمامیتخواه و دیکتاتوری مذهبی – ارتجاعی و غیر دموکراتیک حکومت اسلامی ایران باید در هم شکسته شود و طرحی نو در اندازیم.
مادران پارک لاله ایران
بیست و ششم شهریور ۱۴۰۴
www.mpliran.net
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد