logo




در اين زمينه

شورای مرکزی حزب چپ ایران

پس‌لرزه‌های جنگ ۱۲ روزه، بن‌بست مذاکرات اتمی
و تهدید جنگ و تحریم بیشتر!

دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸ سپتامبر ۲۰۲۵

new/hezbe-chpe-iran-logo2.jpg
جنگ ۱۲ روزه اوضاع جمهوری اسلامی را نابسامان‌تر از پیش و ناتوانی آن را آشکارتر، ادعاهای پوشالی آن را در هم ریخته و موقعیت «فرمانده» آن خامنه‌ای را، بیش از پیش تضعیف کرده‌است؛ ترس و تردید در تصمیم‌گیری را در درون حکومت دامنه بخشیده‌است. بیش از دو ماه از آتش‌بس گذشته‌است، اما سران رژیم هنوز نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، گامی در جهت حل مشکلاتی که به این جنگ منجر شد، بردارند. برعکس، اختلافات در صفوف آن‌ها در مورد ادامه‌ی گفت‌وگو بر سر برنامه‌ی هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم، تغییر در سیاست منطقه‌ای بالا گرفته‌است. کشور ما بدون تصمیم قطعی در مورد پایان دادن به برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی و حل اختلاف‌ها بر سر آن، هم‌چنین کنار گذاشتن سیاست منطقه‌ای تنش‌زا و مخرب جمهوری اسلامی، قادر نخواهد بود از وضعیت فعلی گذر کرده و از چرخه‌ی درگیری نظامی و جنگ بیرون بیاید. از این رو، تاثیرات جنگ اخیر و سیاست‌های منجر به آن، هم‌چنان موضوع روز جامعه‌ی ماست:

۱- پس‌لرزه‌های جنگ

تجاوز اسرائیل و آمریکا شوکی بود که به جامعه ما وارد آمد. امروز هم با وجود پایان یافتن موقت جنگ، تاثیرات سیاسی، اقتصادی و روانی آن در همه‌ی عرصە‌ها باقی مانده و همه‌چیز در حالت تعلیق است. شرایط کشور و جامعه نسبت بە قبل از جنگ از هر لحاظ بدتر و فشار بە مردم شدیدتر شدە‌است؛ بحران آب و برق در سراسر کشور هم‌چنان پابرجاست. شرائط زندگی برای اکثریت قاطع مردم خصوصا در زمینە‌ی معیشت، هر روز وخیم‌تر می‌شود. اعتراضات نسبت بە بدی وضعیت معیشت، گرانی، تورم، هم‌چنین در موسسات تولیدی، خاصە در صنعت نفت در هفتە‌های اخیر حالت همە روزە بە خود گرفتە‌است. مشکل مسکن، به یک معضل لاینحل عمومی تبدیل شده‌است. بیکاری دامنه‌ی وسیع‌تری یافته‌است. قدرت خرید مردم هر روز کم‌تر و کم‌تر می‌شود و کالاهای مورد نیاز روزمره‌ی به‌تدریج از سفره‌ی آن‌ها رخت برمی‌بندند. سرعت گرانی به حدی است که بنا به گزارش مرکز آمار ایران قیمت نان و غلات در طول یک ماه ۱۶.۶ درصد افزایش داشته و میزان تورم ماهانه‌ی گوشت قرمز ۵/۸ درصد بوده‌است. این در حالی است که حداقل دستمزد کارگران کمتر از خط فقر است. دستمزدها هیچ تناسبی با تورم بالای ۴۰ درصد و گرانی‌های مداوم ندارد. بازنشستگان و معلمان و دیگر گروه‌های مزد و حقوق‌بگیر هر ماه بخشی از قدرت خرید خود را از دست می‌دهند. این‌ها طبعا همگی از تبعات جنگ نیستند، اما از آن و از سیاست‌هائی که کشور را به جنگ و فلاکت کشانده‌اند، متاثرند. جنگ بر دامنه‌ی فلاکت عمومی افزوده و در عرض مدت کوتاهی خرابی و تلفات انسانی و مالی فراوانی را بر جای گذاشته‌است. خطر جنگی دیگر، تهدیدی مضاعف بر افزایش مشکلات روزمره‌ی مردم است. این مجموعه امکان فروپاشی از درون را افزایش داده و ناامنی و حتی شورش‌های شهری را محتمل ساخته‌است.

۲- راه حل کدام است؟

بدون تردید برای برون‌رفت کشور از وضعیت فعلی، نیاز به تغییر اساسی و بنیادی در سیاست‌ها و سپردن اداره امور کشور به دست منتخبان مردم است. در لحظه کنونی منافع مردم ایران در این است که حکومت را در زمینه‌ی پایبندی به تعهدات بین‌المللی از جمله در مورد پروتکل الحاقی و حل اختلاف بر سر برنامه‌ی هسته‌ای از طریق گفت و گو و دیپلماسی، زیر فشار قرار دهند. اگر فشار مردم بر رژیم افزون گردد، این احتمال وجود دارد‌که حکومتگران مجبور شوند تا زمانی که ابهام‌ها و مسائل مورد اختلاف در مورد برنامه‌ی هسته‌ای برطرف شده‌باشند، داوطلبانه غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کنند و در عین حال، برای عادی سازی مناسبات خود با دیگر کشورها قدمی بردارند. اعلام تعلیق غنی‌سازی اورانیوم و توقف یکجانبه‌ی آن، می‌تواند گامی برای گشایش چنین مسیری باشد. جمهوری اسلامی تاکنون با چنین رویکردی بیگانه بوده‌است و وضعیت کنونی نیز، نتیجه‌ی سیاست‌های ماجراجویانه‌ی آن طی ۴۶ سال گذشته است. اصرار بر ادامه‌ی غنی سازی اورانیوم، طی بیش از دو دهه‌ی گذشته، برای مردم ایران جز از دست دادن میلیاردها دلار سرمایه‌ی مادی و به خطر افتادن امنیت کشور و نابودی زیر ساخت های آن حاصلی نداشته‌است.

۳- چرا خطر جنگ هم‌چنان جدی است!

همه‌ی طرف‌های درگیر فعلا ادامه‌ی وضعیت «نه جنگ، نه صلح» را برگزیده‌اند. جمهوری اسلامی اراده‌ای برای برون‌رفت از این وضعیت ندارد. همین هم، اوضاع را غیرقابل پیش‌بینی‌تر می‌کند. از طرف دیگر، تجاوز به خاک ایران در بحبوحه‌ی مذاکرات قبلی نیز به اعتماد حداقلی بین طرفین لطمه زده‌است. شواهد حاکی است که آمریکا تعجیلی در توافق با جمهوری اسلامی ندارد و منتظر به ثمر نشستن اقدام اروپا در مورد فعال کردن مکانیسم ماشه‌است. فشار اروپا به جمهوری اسلامی برای گفت‌وگو با آمریکا، در عمل، معنائی جز پذیرش شروط ترامپ ندارد، اما در سطح رهبری جمهوری اسلامی هم اراده‌ای برای توافق با آمریکا وجود ندارد.

غنی‌سازی هم‌چنان موضوع اصلی مورد اختلاف باقی مانده‌است. کم‌تر کسی در جمهوری اسلامی جسارت اعتراف به شکست این سیاست ویرانگر و بازگشت از آن را دارد. اگر چه روشن است که بعد از این جنگ، دیگر ادامه‌ی غنی سازی و پنهانکاری در مورد پروژه‌ی هسته‌ای که اساسا فاقد ارزش اقتصادی برای کشور است، عملی نخواهد بود. «متحدان» شرقی رژیم، روسیه و چین هم، در اساس اختلافی با کشورهای اروپائی و آمریکا در رابطه با احراز شفافیت در مورد برنامه‌ی هسته‌ای ایران ندارند.

شرائطی که جمهوری اسلامی در آن گرفتار است و شتابی که حوادث به خود گرفته‌اند، جائی برای مانور بر سر چگونگی مذاکره باقی نگذاشته‌است. اکنون رژیم مجبور به تصمیم‌گیری است. اما همه‌ی شواهد حاکی از آن است که سردمداران حکومت، از ابعاد فاجعه‌ای که در شرف تکوین است، درک روشن و مشترک و اراده‌ای برای تصمیم‌گیری ندارند. حتی اگر کسانی تصمیم هم گرفته‌باشند، جسارت اعلام آن را ندارند. سردرگمی کامل بر سیاست خارجی رژیم سایه افکنده‌است. ملایم‌ترین درخواست‌ها برای تغییر در صفوف حکومت، هم‌چنان با هجوم جریانات مخالف داخلی مواجه می‌شود. تاکید بر تغییر در سیاست‌های تاکنونی خیانت تلقی می‌شود. علیرغم این که در درون دژیم هم کم نیستند کسانی که اعتراف می‌کنند که بدون توافق، درگیری نظامی منتفی نیست، با این وجود اقدام جدی برای آن صورت نگرفته است.

۴- فعال شدن مکانیسم ماشه، تشدید اختلاف‌ها

اکنون اقدام سه کشور اروپائی برای فعال کردن مکانیسم ماشه، بعد از بی‌حاصل ماندن دیدارها با جمهوری اسلامی برای توافق بر سر شروط تمدید آن، بر بغرنجی شرایط افزوده‌است. هدف از فعال شدن مکانیسم ماشه بازگرداندن تحریم‌های مندرج در شش قطعنامه‌ی سازمان ملل که قبل از توافق برجام تصویب شده‌ و با امضای برجام متوقف شده‌اند، همچنین قرار گرفتن مجدد برنامه‌ی هسته ای ایران زیر ماده ۴۱ فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است. اروپائی‌ها برای تعلیق شش ماهه‌ی این مکانیسم سه شرط گذاشته‌اند که شامل آغاز مذاکره با آمریکا، همکاری با آژانس انرژی اتمی و روشن شدن وضعیت اورانیوم غنی‌شده‌ی ۶۰ درصدی ایران است. در مقابل اما خامنه‌ای بار دیگر اختلاف با آمریکا را «حل نشدنی» اعلام کرده‌است. هر چند برخی از کارگزاران رژیم هم‌چنان از توافق خامنه‌ای با مذاکره‌ی غیر مستقیم با آمریکا صحبت می‌کنند، اما چنین توافقی رسما اعلام نشده و عملا در هاله‌ی از ابهام قرار دارد.

فعال شدن مکانیسم ماشه علاوه بر گسترش ابعاد تحریم‌ها، خطر مداخله‌ی قدرت‌های بزرگ از جمله آمریکا در ایران را بیشتر خواهد کرد. ما غنی سازی اورانیوم را غیر سودمند، پرهزینە و از عوامل عمدە تحریم‌ها و از موانع توسعە، رفاە عمومی، گسترش فقر و بهانە‌ی جنگ و تجاوز در کشور می‌دانیم و بە همین جهت، مخالف ادامە‌ی آن هستیم.

۵- چشم‌انداز محتمل

از آتش بس سوم تیرماه تاکنون، از سوی حکومت هیچ گام جدی برای برون رفت از این شرائط برداشته‌نشده‌است. استیصال و درماندگی در سروسامان دادن بە اوضاع در همە‌ی موارد به‌طرز آشکاری بیشتر شده‌است، راس حکومت بین سازش و ستیز سرگردان است و بە دوشقە‌ی طرفدار سازش و مقاومت بە هر قیمتی، تقسیم شدە‌است. برای بخش بزرگی از حامیان این رژیم ادامه‌ی مسیر تاکنونی عملا قدم گذاشتن در راه فروپاشی نظام است. بخشی دیگر، به دنبال ماجراجوئی و جنگ است. در عین حال، درخواست تغییر در صفوف اصلاح طلبان و در بخش‌هائی از اصولگرایان بیشتر شده‌است. هر روز که می‌گذرد، بر تعداد کسانی که تصور می‌کنند نمی‌توان به راه رفته ادامه داد، افزودە می شود.

حکومتگران با سیاست‌های ویرانگر و تفکرات واپسگرایانە خود طی چهل و هفت سال گذشته، کشور را از بحرانی به بحرانی دیگر کشانده‌اند و هم‌چنان برادامه‌ی این راه اصرار دارند و کشور را با خود به سوی پرتگاه می‌برند. تا زمانی کە فشار تحریم‌ها و فشارهای خارجی بر سر مردم ما برقرار است، هم‌چنان کە تجربە ۴۶ سال گذشتە نشان دادە‌است، هیچ کدام از بحران‌های فلج کنندە و ویرانگر کنونی قابل رفع نیست. برای فراهم کردن زمینە‌های رفع بحران‌ها و مخاطرات در نهایت باید مردم این رژیم را از اریکە‌ی قدرت بە زیر کشانند؛ اما این امر نافی فشار بە حکومت برای عقب نشینی از سیاست‌های داخلی و خارجی آن نیست. پیداست بدون حضور و مبارزە سازمان‌یافتە و گسترده‌ی مردم و حضور آلترناتیو دموکراتیک و مترقی نیرومند، نە رژیم بطور خود‌‌بە‌خودی کنار می‌رود و نە بە تغییر در سیاست‌های خود تن می‌دهد.

۶- جنگ و بازتاب آن در صفوف اپوزیسیون

مجموعه‌ی شرایط کشور در غیاب یک اپوزیسیون دموکرات و نیرومند زمینه‌ی فروپاشی و خطر بروز شورش‌های کور و ناامنی را بسیار بالا برده است. هر اتفاق غیر قابل پیش‌بینی می‌تواند شکاف عمیق در بالا را چنان باز کند که اداره‌ی کشور از دست حاکمان خارج شود. هم‌چنین برخی از نیروهای اپوزیسیون را به سوی استفاده از جنگ برای تغییر ٰرژیم ترغیب کند.

بدون شک، جنگ اخیر ضربه‌ی مهلکی بر اقتدار جمهوری اسلامی و به خصوص رهبر آن خامنه‌ای وارد آورد. ناکارآمدی نظام بعد از این جنگ آشکارتر شد و روند فروپاشی درونی آن را تسریع نمود و پایان دادن به جمهوری اسلامی را برجسته کرد. از همین رو نیز، تلاش‌ها برای تشکیل «شوراهای گذار» و دعوت از همه‌ی نیروهای اپوزیسیون ایرانی داخل و خارج برای گذار از جمهوری اسلامی افزون‌تر‌ شدند. حتی بیانیه‌ها‌ئی از سوی فعالان مدنی، هم‌چنین از درون جمهوری اسلامی برای رفراندوم و انتخاب مجلس موسسان برای تعیین تکلیف با این نظام منتشر شدند. اصلاح طلبان خواستار تغییر پارادایم‌ها در جمهوری اسلامی گشته و تعلیق غنی سازی را خواستار شدند، همه‌ی این بیانیه‌ها و درخواست‌ها نشانه‌ی بی‌چشم‌اندازی ادامه‌ی وضعیت فعلی در کشور و ضرورت تدارک برای گذار به یک نظام دموکراتیک و سکولار در ایران هستند.

جنگ اخیر، هم‌چنین، برخی شکاف‌ها در درون اپوزیسیون را عمیق‌تر ساخت. در مواجهه با این جنگ گروه‌بندی‌های زیر واضح‌تر شدند:

الف:
نیروهائی که با شعار «نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی» علیه تجاوز اسرائیل و آمریکا به ایران موضع گرفتند. از جمله این نیروها فعالان جنبش‌های اجتماعی، مدنی و صنفی و جریان‌های چپ و دموکرات جمهوریخواه، بودند که هم تجاوز خارجی را محکوم کردند، هم بر مبارزه برای رهائی از جنگ‌طلبان داخلی تاکید کردند، که با سیاست‌های ویرانگر خود کشور را به جنگ کشانده و در معرض خطر فروپاشی قرار داده‌اند.

ب:
در سوی دیگر جریاناتی هستند که فعالانه از حمله نظامی اسرائیل دفاع کرده، آمادگی خود را برای همراهی با آن اعلام نمودند. جنگ این نیروها را به جنب و جوش آورد و علنی‌تر به صحنه کشاند. به‌خصوص سلطنت طلبان که در اروپا و آمریکا با پرچم اسرائیل تظاهرات کردند. کنفرانس «مونیخ۲»ی رضا پهلوی و برنامه‌ی بیعت با او، اعلام «دفترچه‌ی دوران اضطراری»، اوج این نمایش بود.

ج:
نیروهای دیگری نیز در مورد تجاوز اسرائیل و آمریکا به خاک ایران و نقض قوانین بین‌المللی سکوت کردند و در مورد آن موضعی نگرفتند، فقط به جمهوری اسلامی و جنگ طلبان داخلی حمله کردند برخی نیروهای چپ و ملی و قومی در این طیف قرار داشتند.

د:
و بالاخره گروه‌بندی‌ موسوم به «محور مقاومت» در اساس هم‌سو با سیاست خارجی جمهوری اسلامی، علیه تجاوز اسرائیل و آمریکا موضع‌گیری کردند.

اختلاف و شکاف بر سر دخالت خارجی در امور داخلی ایران قبلا هم در صفوف اپوزیسیون وجود داشت، اما در جریان این جنگ واضح‌تر شد و می‌تواند در همسوئی‌ها و ائتلاف‌های آتی تاثیر داشته‌ باشد.

حزب چپ ایران بر این باور است که جامعه‌ی ما امروز به اپوزیسیونی نیاز دارد که نگاه به آینده داشته‌باشد؛ در عین مخالفت صریح با جنگ و تجاوز دولت‌های دیگر و دخالت آن‌ها در امور داخلی ایران، طرح و برنامه برای برکناری جمهوری اسلامی و بنیان جامعه‌ی آزاد و عادلانه برای فردای ایران را پیگیری کند. مشکل بزرگ امروز، خلاء حضور اپوزیسیون متحد و مورد اعتماد مردم برای تغییر وضعیت کنونی و مقابله با جنگ و جنگ افروزان است. وظیفه‌ی ما به عنوان یک حزب چپ هم‌چنین، علاوه بر دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان، تحکیم ائتلاف‌های مترقی موجود در میان نیروهای چپ، جمهوریخواه، گسترش آن‌ها، تلاش برای دامن زدن به گفتگو در جهت شکل دادن به هماهنگی و همکاری با نیروهای دموکرات و جمهوریخواه حول اصول دموکراسی و دعوت گسترده برای پایان دادن به حکومت و استقرار جمهوری سکولار دموکرات در ایران است. اپوزیسیون متشکل و هماهنگ می‌تواند با اتکا به جنبش‌های مردمی در کشور و همراهی با‌ آن‌ها، در جهت پایان دادن به جمهوری اسلامی گام بردارد.

شورای مرکزی حزب چپ ایران

۱۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۷ سپتامبر ۲۰۲۵




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد