logo





در دانشگاه شهید بهشتی چه خبر است؟

يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۷ سپتامبر ۲۰۲۵

س. حمیدی



در تاریخ چهارشنبه پنجم شهریور ماه جنازه‌ی دختری از دانشجویان دوره‌ی فوق دکترای دانشگاه شهید بهشتی مقابل خوابگاه پیدا شد. چنین حادثه‌ای همه را حیرت‌زده کرد. خبرنامه‌ی دانشجویی امیرکبیر هم خیلی زود به انعکاس این خبر مبادرت ورزید. اما روز بعد تمامی رسانه‌های دولتی متن همسانی را از این واقعه انتشار دادند. این متن همسان واقعیتی دروغین را در دیدرس همگان می گذاشت که گویا او خودکشی کرده‌است. موضوعی که دوستان و آشنایانش در دانشگاه هرگز آن را برنمی‌تابند. مشارکت او در جنبش دانشجویی شرایطی را آماده می‌کند تا بدون استثنا همگی مرگ او را به پای نهادهای امنیتی حکومت بنویسند. گویا افراد این نهادهای امنیتی سرآخر به سوژه‌ی خویش در اتاق خوابگاه دست یافته‌بودند تا او را از پنجره‌ی اتاق به بیرون از ساختمان پرتاب نمایند.

گفتنی است که نیروهای امنیتی در این واقعه‌ی غیر انسانی محل قتل این دانشجو را درون فضایی از خوابگاه دانشگاه انتخاب کرده‌اند تا هرچه بیشتر و بهتر بتوانند در محیط دانشگاه ترس و وحشت ایجاد کنند. پلیس هم در الگویی از رییس زپرتی دانشگاه شهید بهشتی پایش را از چنین ماجرایی کنار کشید. موضوعی که از همدلی و همراهی ایشان با نهادهای امنیتی حکایت دارد. چنان‌که تاکنون هیچ سرنخ روشنی را از علت وقوع این ماجرا رسانهای ننموده‌اند تا به خودکشی او تأکید گردد. تا جایی که مثل همیشه انگیزه‌ی این حادثه را هم امری "شخصی و عاطفی" اعلام کرده‌اند.

اما امنیتی کردن فضای دانشگاه شهید بهشتی در همین جا پایان نمی‌پذیرد. چون بنا به دستور محمودرضا آقامیری رئیس دانشگاه دو ساختمان از ساختمان‌های خوابگاه این دانشگاه را برای سکنای شبانه‌روزی مدیران آن تخلیه نموده‌اند. درنتیجه رئیس و بسیاری از مدیران کادر اداری و پژوهشی دانشگاه هرگز از درب ورودی آن خارج نمی‌شوند. گویا با همین ترفند قصد دارند تا از اقدام تروریستی دشمنان خویش بگریزد. اکنون فضای این ساختمان‌ها را به صورت سوییته‌ایی مستقل از هم درآورده‌اند و هر کدام از سوییت‌ها نیز به یکی از همین مدیران یا استادان نورچشمی اختصاص می‌یابد. اما چنین اقدام غیر متعارفی اعتراض بسیاری از دانشجویان را برانگیخته‌است. چون به جای افزایش ظرفیت خوابگاه‌های دانشجویی، از ظرفیت آن کاسته‌اند. جدای از این، گروهی از مدیران دانشگاه که همگی دستورهای امنیتی نظام را به پیش می‌برند، به منظور اجرای راهکارهای نامردمی خویش توده‌های دانشجویان را پناه جان خود گرفته‌اند. پیداست که استادان عادی و کادر اداری غیر امنیتی دانشگاه هم هرگز نخواهند توانست از آسیب‌های جانی چنین راهکاری در امان باقی بمانند.

اما ایجاد خوابگاه‌های امنیتی برای رئیس و مدیران دانشگاه شهید بهشتی شرایطی را پیش آورده‌است تا نیروهای امنیتی بیشتری را به کادر حفاظت آن بیفزایند. این نیروهای بیشتر، همگی از سپاه و وزارت اطلاعات حکومت راهی دانشگاه می‌گردند تا به قول خودشان بتوانند امنیت مدیران بالادستی آن را تضمین نمایند. حتا به بسیج دانشجویی و بسیج استادان دانشگاه نیز مأموریت‌های ویژه‌ای داده‌اند تا هرچه بیشتر و بهتر به شکار دانشجویان و استادان مخالف نظام بپردازند. چنان‌که حفاظت دانشگاه همه روزه شمار بیشتری از استادان و دانشجویان را فرامی‌خواند و از تهدید و اخطارهای کتبی و شفاهی به ایشان چیزی فرونمی‌گذارد. گفتنی است که همانند همه‌ی نهادهای دولتی، مدیر حفاظت دانشگاه را وزارت اطلاعات برمی‌گزیند. سپس رئیس دانشگاه هم برای گم کردن رد امنیتی او حکمی برایش صادر می‌کند. چنین رسمی را در همه‌ی وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی به پیش می‌برند. سپاه نیز بخش‌هایی از سیاست امنیتی خود را به واسطه‌ی بسیج دانشجویی در دانشگاه عملیاتی می کند.

روی آوردن مدیران دانشگاه به مخفیگاه امنیتی، حقه‌ای است که فرآیند آن را از رفتار ناصواب رهبر جمهوری اسلامی الگو گرفته‌اند. گفته می‌شود چنین ترفندی را اکنون بسیاری از مدیران نظامی، قضایی و انتظامی به کار میگیرند. حتا وزاتخانه‌های حکومت هم نمونه‌هایی از آن را به اجرا می‌گذارند. با همین رویکرد است که بسیاری از مدیران بالادستی حکومت محل کارشان را ترک کرده‌اند و روزگار خود را در مکانی نیمه مخفی به سر می‌آورند. گفتنی است که تمامی جلسات اداری و سازمانی این مدیران در همین مکان‌های نیمه مخفی برگزار می‌شود. گویا با همین ترفند خواهند توانست از تیررس دشمنان داخلی یا خارجی خویش در امان باقی بمانند. چون ترس از اسرائیل و عوامل داخلی آن همانند سایه‌ای مخوف ایشان را تعقیب می‌کند.

دانشگاه شهید بهشتی ۲۱ دانشکده دارد. جدای از این دانشکده‌ها، سه پردیس هم در ساختار آموزشی آن به فعالیت اشتغال دارند. همچنین قریب ده پژوهشکده‌ی عریض و طویل نیز در فضای آموزشی آن راه انداخته‌اند. یکی از همین پژوهشکده‌ها را "پژوهشکده‌ی مطالعات بنیادین علم و فناوری" می‌نامند. آن وقت جمیله‌سادات علم‌الهدا را بر کرسی ریاست همین پژوهشکده نشانده‌اند. او که دکترای افتخاری خود را در رشته‌ی تعلیم و تربیت از دانشگاه تربیت مدرس دریافت نموده‌است به خود حق می‌دهد تا در گردش کار هر نهادی دخالت به عمل آورد. چون نام همسرش ابراهیم رئیسی پشتوانه‌ای روشن برای دخالت‌هایی از این نوع فراهم می‌بیند. او جدای از ابراهیم رئیسی، از عنوان امام جمعه‌ای پدرش نیز برای عملیاتی کردن چنین دخالت‌هایی سود می‌برد. چنان‌که شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم نظام هم از دخالت‌های او چیزی کم نمی‌آورند. او حتا این گونه دخالت‌ها را در ساختار اداری و آموزشی وزارت آموزش و پرورش هم گسترش داده‌است.

جمیله‌ی علم‌الهدا اکنون استاد رسمی دانشگاه شهید بهشتی است. سوای از این، او را به عنوان استاد نمونه‌ی بسیجی نیز انتخاب نموده‌اند. با همین نگاه است که فعالیت‌های ایذایی بسیج دانشگاه شهید بهشتی اغلب مواقع با هدایت او صورت می‌پذیرد. این آزار و اذیت تنها شامل حال دانشجویان دانشگاه نمی‌شود بلکه بسیاری از استادان دانشگاه نیز به سهم خود از آسیب‌های اداری او سهم می‌برند. چون تنها تأیید جمیله‌سادات علم‌الهدا می‌تواند به تحصیل دانشجویان یا تدریس استادان در این دانشگاه صحه بگذارد. با همین دیدگاه است که در گزینش استادان دانشگاه نیز حرف اول و آخر را او می‌زند. پیداست تنها کسانی می‌توانند مجوز تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را پیدا کنند که بتوانند از صافی اطلاعاتی و امنیتی جمیله‌سادات علم‌الهدا بگذرند.

امنیتی کردن فضای آموزشی دانشگاه شهید بهشتی شرایطی را مهیا کرده است تا استادان از تدریس در آن بگریزند. درآمدزایی بخش خصوصی جاذبه‌ای را در دل این استادان فراهم می‌بیند تا همگی راه دستیابی به کار آزاد را در پیش بگیرند. چنان کاری که در فضای آن هیچ نام و نشانی از حفاظت و گزینش و دیگر نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی در کار نباشد. گروه‌های پرشماری از همین استادان هم طی سال گذشته برای همیشه راه مهاجرت از کشور را برگزیدند تا آرامش خود را در گوشه‌ای از آن‌سوی دریاها به دست بیاورند. دانشجویان نیز با سختی‌های بیشتری همان راه استادانشان را تعقیب می‌کنند. چون صدها نفر از دانشجویان برای همیشه قید تحصیل را زدند و به کسب و کاری هرچند موقت روی آوردند. آنان نیز همانند میلیون‌ها نفر ایرانی راه‌های فرار از کشور را دوره می‌کنند تا شاید جان خود را از دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی وارهانند.

خوب بود آمار درست و دقیقی از شمار دانشجویان ترک تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی انتشار می‌یافت تا هیچ بهانه‌ای برای تکذیب این مدعا باقی نماند. متأسفانه از استادان اخراجی یا ترک شغل داده‌ی این دانشگاه نیز آمار درست و دقیقی در دست نیست. اما همان مستندات اندک و خودمانی همه حکایت از آن دارند که دانشجو و استاد همگی از فضای امنیتی دانشگاه می‌گریزند تا در جایی مطمئن از داخل یا خارج کشور پناه بگیرند. چون مخفیگاه‌های مدیران بالادستی دانشگاه، فضایی از امنیت و زیست اجتماعی برای ایشان باقی نگذاشته است.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد