در دل پاریس، در آرامستان پرلاشز، جایی که زمان در سکوت درختانش مکث میکند، خاکستر انسانی شریف، پدری مهربان، و رفیقی فادار و مبارزی سرسخت را به امانت خواهیم سپرد: ایرج حیدری.
او تنها پدر نبود؛ صدایی آرام از خرد، انسانی ریشهدار در شرافت، و دوستی بود که میشد به نگاهش تکیه زد. عمری زیست بیهیاهو، اما پرشور؛ در ستایش انسان، در احترام به کرامت، در پیوند با حقیقت.
ایرج، رفیقی مبارز بود—رفیق راهی روشن. نگاهش روشنگر، قلبش پناه، و سکوتش سرشار از سخاوتی بود که بیادعا میبخشید. او با مرام زیست، با عزت رفت، و اکنون، با خاک یکی میشود؛ نه برای فراموشی، که برای جاودانگی.
خاکسترش را به زمین خواهیم سپرد، اما یادش را در دل، در کلام، در راهی که از او آموختیم، زنده نگاه خواهیم داشت. چرا که برخی انسانها هرگز نمیمیرند؛ تنها از شکل حضورشان کاسته میشود و به نور تبدیل میشوند.
ایرج عزیز، بدرود… اما نه برای همیشه. تو با ما میمانی؛ در مهربانی، در آگاهی، در ایستادگی و مبارزه.
خانواده حیدری، دوستان، رفقا و باران
شنبه ساعت ۱۴ تاریخ ۱۰ می ۲۰۲۵
مترو گامبتا مقابل در پرلاشز
Metro: Gambetta
Per Lachaise
Samedi a’ 14h
10 May 2025