logo





جوانان نیروی تغییر و تحول در ایران

بخش پنجم

پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۸۸ - ۰۵ نوامبر ۲۰۰۹

علی صمد

alisamad.jpg
هفتم- وضعيت اشتغال و بيكاري در ميان جوانان:

با توجه به آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال1385، "جمعیت ایران به 70 میلیون و495 هزار و 782 نفررسيده است ( 9/ 50 درصد مرد و 1/49 درصد زن). جمعیت ايران در مقايسه با سرشماري عمومي نفوس و مسكن آبان 1375، متوسط رشد سالانه جمعيت معادل 61/1 درصد بوده است. در اين سرشماري 71 درصد در نقاط شهري و 29 درصد در نقاط روستايي ساكن بوده اند. براساس نتایج سرشماری سال 85 جمعیت فعال کشور به 23 میلیون و 466 هزار نفر رسیده است"(1). در خلاصه گزارش تحولات اقتصادي كشور در سال 1386، كه توسط بانك مركزي انتشار يافته، آمده است: " سهم گروه سني كمتر از 15 سال كه عرضه بالقوه جمعيت فعال در دهه هاي بعدي را تشكيل مي دهند، از 5/39 درصد در سال 1375 به 1/25 درصد در سال 1385 كاهش يافت. در مقابل سهم جمعيت 64-15 سال كه پتانسيل عرضه نيروي كارند، در طول دهه 85-1375 از 1/56 درصد به 7/69 درصد افزايش داشت"(2).

آمارهاي داده شده فوق حاكي از اين است كه نیروی کار كشور در بين سال هاي 1380 تا 1385، افزایش داشته است. در اين دوره ما با روند محدود شدن رشد سرمایه‌گذاری و نرخ دو رقمی بیکاری و نيز با کاهش رشد سرمایه‌گذاری به 5/5 درصد در سال 85روبرو بوده ايم. در دوره مربوطه، "بر اساس نتايج طرح آمارگيري از نيروي كار 6/40 درصد جمعيت 10 ساله و بيش تر در كشور، از نظر اقتصادي فعال محسوب مي شوند كه نرخ بيكاري در ميان اين گروه جمعيتي 2/11 درصد بوده كه نرخ بيكاري مردان 0/10 درصد، زنان 9/15 درصد و در نقاط شهري و روستايي به ترتيب 4/13 درصد و 1/7 درصد بوده است. همچنين در سال 1385 نرخ بيكاري جمعيت فعال 24-15 ساله 3/23 درصد بوده است"(3). لازم به توجه است كه فرصت‌های جدید شغلی، ناشی از انجام سرمایه گذاری‌های توليدي و اقتصادی انجام می‌گیرد. حكومت اسلامي ايران عملاً با واردات وسيع در سال هاي اخير بخشی از فرصت‌های بالقوه شغلی را در کشور از بین برده است. با توجه به گزارش بانک مرکزی در سال 1386، "در بين سال هاي 1365 تا 1385، ارزش واردات ایران از 3/9 میلیارد دلار به 26/51 میلیارد دلار افزایش یافته است"(4).

در بسياري از جوامع، جواني به عنوان آخرين مرحله از فرايند يادگيري و آمادگي قبل از ورود به بازار كارمحسوب مي شود. جوانان، قشري همگون و يكدست نيستند بلكه جمعيتي مي باشند كه در درون خود با آداب و رسوم، سنت هاي فرهنگي متنوع و نيز با طبقات اجتماعي مختلف مواجه هستند. چنين وضعيتي باعث شده است كه تفاوت ها و اختلافاتي در درونشان بوجود آيد. البته اين مسئله را مي توان براحتي هم درعرصه عملي و هم درعرصه نظري مشاهده كرد. زندگي روزانه افراد و گروه هاي جوان تا حد زيادي بوسيله تعلقات آنها به يك طبقه اجتماعي خاص يا درك و آگاهي آنها از يك نظام ارزشي، در برخي مواقع، موروثي شكل مي گيرد.

مفهوم بيكاري از جنبه سنتي با موضوع نيروي كار در ارتباط است و افراد بيكار به عنوان بخشي از جامعه، شناخته مي شوند كه در جستجوي كار مي باشند. در ميان اين افراد بسياري از زنان خانه دار، نسل هاي حاشيه اي جوانان در شهرهاي بزرگ، دانشجويان تمام وقت، كار آموزان جوان كه هيچ حقوقي دريافت نمي كنند و بسياري ديگر از افراد، به عنوان جزئي از نيروي بيكار جامعه محسوب مي شوند. البته بايد تاكيد كرد كه طبق قانون موجود در ايران و نيز در سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال1385 (ص128-129 ) اين افراد جوان رسماً به عنوان افراد بيكار به حساب نمي آيند. در آمارهايي كه انتشار يافته است، هيچگونه توجهي به آمار و اطلاعات در مورد جريان اقتصاد غير رسمي، فرعي يا افرادي كه در بازار سياه به اشتغال ناقص مشغول هستند، اشاره نشده است و فقط به ارائه آمار اقتصاد رسمي كشور توجه داده شده است. پديده بيكاري پنهان به تخفيف و تقليل بيكاري آشكار و ملموس كمك مي كند. در ضمن اشتغال ناقص باعث اين مي شود كه طول دوران جواني در جامعه افزايش يابد. بنا به نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1385، "در حال حاضر 25 درصد جوانان کشور که بیشتر در بین سنین 25 تا 34 سال قرار دارند بیکار هستند. رقم بيكاري در ميان جوانان 15 تا 29 سال در حدود 31 درصد و جوانان 20 تا 24 سال در حدود 34 درصد و جوانان بين 25 تا 29 سال در حدود ‌16 درصد مي باشد"(5). چنانكه پيشتر متذكر شديم نرخ بیکاری در کشور در حدود 13 درصد است که به طور حتم این آمار واقعی نیست اما باید متذكر شد، تا زمانی که برنامه هاي دولت در زمینه اشتغال زایی به صورت موقت باشد و شغل پایدار در کشور ایجاد نشود، از جمعیت بیکار کشور چندان درصدي كاسته نخواهد شد. يكي از راه حل هاي اساسي مشكل اشتغال، جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی برای موسسه های بزرگ اقتصادی و حمایت از مراكز كوچك اقتصادی است. در حال حاضر نرخ بيكارى جوانان در ايران بيش از دو برابر بزرگسالان است و سهم بيكاران جوان از كل بيكاران كشور 87 درصد مى‌باشد. در ضمن چنانكه پيشتر متذكر شديم جمعيت فعال و جوياى كار در گروه جوانان در سال 85 نيز رشد داشته و از 7/36 درصد در سال 1375 به 2/41 درصد افزايش يافته است. به عبارت ديگر از هر 100 نفر جوان 15 تا 29 سال، 40 نفر جوياى كار هستند. در نتيجه، برنامه‌ريزى براى كاريابي اين تعداد جمعيت از حساسيت خاصى برخوردار است. نرخ بيكارى در جمعيت جوان 15 تا 29 سال نيز از ساير سنين، بالاتر است و به 7/20 درصد در سال 1385 رسيده است. به عبارت ديگر چندين ميليون نفر از جوانان 15 تا 29 سال بيكارند. نرخ بيكارى جمعيت جوان در سال 1375 حدود 8/14 درصد بوده كه در سال 1385 به 7/20 درصد رسيده است. نرخ بيكارى جوانان در شهرها 8/25 درصد و در روستاها 3/13 درصد است.

بنا به آمار موجود: " در سال 86 یک میلیون جوان ایرانی به دانشگاه ها راه یافتند. به این ترتیب ایران در ۴ سال آینده با یک میلیون نفر تحصیل‌کرده‌ی جوینده‌ی کار مواجه‌ خواهد بود. به اعتقاد آقای زاهدیان، کاهش نرخ بیکاری با توجه به ورود این نسل به بازار کار تنها با ایجاد یک میلیون و دویست هزار شغل در سال ميسر است"(6). بر اساس گزارش توسعه انسانی (HDR) كه یکی از معتبرترین بررسی های اقتصادی و اجتماعی در جهان است که دفتر توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) هرساله آن را منتشر می کند ( اين گزارش در روزنامه سرمايه، شماره 781 ، چهارشنبه،19 تیر، 1387 انتشار يافته است). گزارش مذكور برای سال های 2008- 2007 با عنوان "مبارزه با تغییر شرایط آب و هوایی، همکاری یکپارچه انسانی در دنیای تقسیم شده، ایران را در گروه کشورهای با توسعه انسانی متوسط که دربرگیرنده 85 کشور است، با کسب امتیاز 759/0 در میان 177 کشور جهان در جایگاه 94 قرار داده است. گفتنی است 70 کشور در گروه توسعه انسانی بالا قرار گرفته اند که کشورهای توسعه یافته، تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین، کشورهای نفت خیز خاورمیانه (به غیر از ایران و عراق) و کشور آفریقایی لیبی را شامل می شود"(7).

دسترسي به يك شغل حق هر انسان است و اين امر در صحنه اجتماعي و فرهنگي به انتظارات جمعي پيوند مي خورد. انتظاري كه از دوران كودكي دائماً از طريق تاثير گذاري مدرسه، خانواده، بزرگسالان و وسايل ارتباط جمعي تقويت مي شود. هر جواني با انجام تحصيلات متوسطه و عالي و يا دوره هاي آموزشي اميدوار است كه با ورود به بازار كار به يك جايگاه و هويت اجتماعي جديد برسد. بدست آوردن كار، علاوه بر اهميت اقتصادي آن، به لحاظ فرهنگي نيز از اهميت بالايي برخوردار است. بيكاري، نه تنها موقعيت مادي زندگي جوانان را تحت تاثير قرار مي دهد، بلكه دنياي فرهنگي آنها را نيز متاثر مي سازد. هر جوان بيكار نه تنها خود را از هر گونه در آمد محروم مي بيند، بلكه از هر گونه جامعه پذيري كه از طريق شاغل شدن جلوه مي كند نيز بر كنار مي باشد. در ضمن بيكاري به نوع جديدي از حاشيه اي شدن جوانان منتهي مي گردد. پديده هاي چون ولگردي، بزهكاري، فحشا، خلاف و ... تا حدودي منعكس كننده اشكال جايگزين جامعه پذيري است كه لازمه بيكاري مي باشد.

جواناني كه بواسطه بيكاري از استقلال مالي محروم گشته اند، مجبورند تا به وابستگي خود به كمك هاي مالي خانواده اتكا كنند. اين مسئله باعث مي شود كه برنامه ها و اهدافي از قبيل داشتن مسكن و خانواده تا آينده اي نا معلوم به تاخير بيفتد. اين امر هنگامي باعث سرخوردگي و نا اميدي بيشتر مي شود كه فشار سنگين سنت ها و يا شرايط زندگي نوين و پيشرفته يا هر دو، استقلال مالي جوان را ضروري سازد. بنابر اين جوانان نه تنها خود را در زمينه مادي متاثر از اين مسئله مي بينند، بلكه حتي از لحاظ جنسي و عاطفي نيز خود را محروم مي يابند. در واقع داشتن يك شغل و در آمد مطمئن بويژه در شهرها يكي از ملاك ها ي مهم در انتخاب همسر مي باشد. با اين حساب اشتغال عنصر اساسي در جريان شكل گيري هويت فردي و اجتماعي است. پس بيكاري با تحت تاثير قرار دادن رفتار اجتماعي و فرهنگي جوانان، كل نظام روابط اجتماعي را متاثر مي سازد. كارگران جوان فقير و گروه هاي حاشيه اي جوانان، جوانان كارگر مشتغل، جوانان تحصيل كرده، هر يك از اين گروه هاي مختلف جوانان با مشكلات خاصي در زمينه بيكاري مواجه هستند. پيشتر تاكيد داشتيم كه جوانان يك قشر اجتماعي منفرد و نا همگون را در جامعه تشكيل مي دهند. آگاهي نسبت به آسيب پذيري اين بخش از جمعيت بطور كل، بايد توام با درك و شناخت مشكلات زير گروهاي خاص يا دسته هاي به خصوصي از افراد جوان مانند: دختران، اعضاي اقليت هاي قومي و مذهبي، مهاجرين، اعضاي خانواده هاي فقير، معلولان، افراد كم سواد و بي سواد و جوانان كم سن و سال تر مي باشد. در ضمن دسترسي به آموزش، شغل و فرصت هاي زندگي و همچنين موقعيت نسبي زنان و مردان جوان همگي بستگي به مكاني دارد كه جوانان در آنجا زندگي مي كنند.

طبق آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال1385، "سهم مردان 9/50 و سهم زنان 1/49 درصد از جمعيت كشور است. 4/68 درصد جمعيت در شهرها و 5/31 درصد در روستاها و 1/0 درصد غيرساكن هستند"(8). همه آمارهاي فوق بيان‌كنندهء شكاف عميقي ميان درصد مشاركت اقتصادي زنان و مردان است. بر اساس سرشماري مركز آمار ايران در سال 1385، جمعيت کشور 70 ميليون و 495 هزار نفر با رشد سالا نه 1/6 درصد و 17/5 ميليون خانوار گزارش شده بود که 12/4 ميليون خانوار در شهرها و پنج ميليون خانوار در روستاها زندگي مي کردند. با توجه به تعريفي که در سرشماري سال 1385 آمده است :" کساني که به طور متوسط هفت ساعت در هفته کار مي کنند يعني روزي يكساعت، جزو شاغلا ن محسوب شده اند"(9). اما طبق استانداردهاي جهاني که در ديگر کشورها استفاده مي شود، شاغل کسي است که در هر هفته بين 30 تا 40 ساعت کار کند. معمولاً تعداد ساعات کار کمتر از 30 ساعت در هفته استاندارد مناسبي براي محاسبه آمار بيکاران نخواهد بود. بنابراين تعداد بيکاران در ايران، بسيار وسيعتر از آن چيزي است که به طور رسمي اعلا م مي شود.

در سه دهه گذشته بخش هاي بسياري ديگر از جوانان، از روستاها و شهرهاي كوچك براي يافتن كار و زندگي بهتر به شهرهاي بزرگ كشور مهاجرت كرده اند و در آنجا با بحران اقتصادي، كسادي بازار كار و فرصت هاي شغلي كمي كه وجود دارد، مواجه شده اند. مهاجرت افراد جوان از روستاها به شهرهاي بزرگ، سرعت شهر سازي، وسيع تر و بزرگ شدن شهرها، كاهش چشمگير در ميزان اهميت كشاورزي، اثرات تورمي نفت، گراني، حاشيه اي بودن، درگيري هاي سياسي و اجتماعي و همه و همه اثرات منفي و مخربي بر فرصت هاي شغلي بويژه در ميان نسل جوان مي گذارد. مشكلات اقتصادي و مسائل مربوط به بيكاري به همراه پيامدهايي كه فوقاً به آنها اشاره شد عبارتند از محروميت هاي مادي، فقدان جامعه پذيري عادي و طبيعي، سرخوردگي عاطفي و جنسي از اساسي ترين مواردي است كه نسل جوان را به سمت رفتارهاي خشونت آميز، بزهكاري و فحشا سوق مي دهد. اين آسيب هاي اجتماعي اغلب در ميان جواناني ظاهر مي شود كه به لحاظ تحصيلي كم سواد و بي سواد هستند و در مناطق فقير نشين اطراف شهرهاي بزرگ به دشواري زندگي مي كنند. در اين مناطق از برنامه ها، طرح هاي وسيع و نيز از تامين اجتماعي چندان خبري نيست.

بيكاري را دولت ها اغلب از طريق اصلاحاتي در نظام هاي آموزشي كاهش مي دهند. نظام آموزشي گسترده با دوره هاي آموزشي طولاني تر نه تنها مشكل بيكاري را كاهش نداده است بلكه اين روند باعث ايجاد يك گروه بيكار با تحصيلات بالاتر را موجب گشته است. افزايش سطح مشاركت نسل جوان در نظام آموزشي و در مقابل، كاهش ظرفيت بازار كار براي جذب جوانان به ويژه در بخش رسمي برجسته مي باشد. در نتيجه، اين پديده غير رسمي در بازار كار، با شتاب در حال گسترش است. از دهه دوم انقلاب با گسترش نظام آموزشي شمار روز افزوني از جوانان توانستند در سطوح مختلف و در رشته هاي تخصصي متفاوت به ادامه تحصيل بپردازند. در واقع اين سياست باعث گرديد تا فشار وارده بر بازار كار را با "مشغول" نگه داشتن افراد جوان براي مدت طولاني در فعاليت هايي كه حقوق و مزايايي را دريافت نمي كنند كاهش دهند و از اين طريق به كمرنگ كردن بيكاري جوانان و نيز به تاخير انداختن دوره جواني كمك كنند. البته بايد توجه داشت كه اهميت كار و تحصيل براي طبقات مختلف جوانان در مقايسه با مفهوم كار براي ديگر گروه هاي اجتماعي متفاوت است. در واقع در اين دوران بسياري از افراد جوان كشور كه تحصيلات متوسطه خود را به اتمام رسانده بودند سه راهكار در مقابل خود داشتند؛ آنها مي بايست ميان بيكاري و تن دادن به مشاغل كم در آمد و متفرقه و يا ادامه تحصيل يكي را انتخاب كنند. اين واقعيتي است كه نظام هاي آموزش كنوني ايران به گونه اي هستند كه آموزش هاي دبيرستاني و دانشگاهي، جوانان را براي ورود به بازار كار آماده نمي كنند. برنامه هاي تحصيلي كه در اين سطوح در رشته هايي كه بيشترين دانش آموز را دارند تدريس مي شود، فاقد هر گونه مفاد آموزشي در خصوص اهميت اجتماعي اشتغال مي باشد. كيفيت پايه برنامه هاي آموزشي، هزينه هاي سنگين موسسات خصوصي و ناتواني موسسات عمومي در ارائه اطلاعات لازم به عامه مردم و بويژه نسل جوان در مورد رشته ها، از جمله عواملي هستند كه در حال حاضر دست بدست هم داده است تا تاثير اين برنامه و نهادها را بسيار كم اهميت سازد. هر ساله بين 300 تا 400 هزار نفر از دانشگاه هاي ايران فارغ تحصيل و وارد بازار كار مي شوند. اين افراد تحصيل كرده خواهان مشاغلي هستند كه يافتن آنها دائماً مشكل تر مي شود و يا اينكه عملاً چنين مشاغلي وجود ندارد. عدم تناسب ميان مدارك تحصيلي و فرصت هاي شغلي و عدم تناسب بين عرضه و تقاضا براي نيروي كار و نيز ناتواني نظام هاي آموزشي و فني حرفه اي كشور در بر طرف كردن اين نيازها باعث شده است كه به نحو زيان باري فرصت هاي شغلي جوانان و نيز بطور كلي توسعه متعادل اقتصادي در كشور را تحت تاثير قرار دهد. در حال حاضر بسياري از افراد جوان تحصيل كرده كشور، بيكار هستند. بخشي از آنها براي رهائي از بيكاري مهاجرت به كشورهاي غربي را انتخاب مي كنند و بر طبق آمار و ارقام موجود صندوق بين الملي پول سالانه بين 150 تا 180 هزار تحصيل كرده ايراني از كشور خارج مي شوند. و بسياري ديگر از جوانان اجباراً مشغول به مشاغلي مي شوند كه در چارچوب رشته تحصيلي آنها نمي باشد. و در آخر بخش مهم ديگري از اين جوانان نسبت به قبول شغل هايي كه مرتبط با آموزش ها و خواسته ها و ايده آل هاي آنان نيست، بسيار بي ميلي و نا رضايتي نشان مي دهند. بنابراين بسياري از اين طيف از جوانان، بيكاري و ادامه وابستگي به خانواده هايشان را بر كارهاي نامطلوب ترجيح مي دهند.

پس نهادهاي اجتماعي خاصي چون آموزش و پرورش و آموزش عالي ظاهراً دركاهش بيكاري نتوانسه اند توفيق چنداني داشته باشند. در حالي كه يكي از مهمترين وظايف نظام آموزشي كشور آماده سازي جوانان براي تطبيق با شرايط گوناگون مي باشد. نظام آموزشي بايد به گونه اي اصلاح شود كه برنامه هاي آموزش حرفه اي با نيازهاي متغير بازار كار مطابقت پيدا كند. در واقع تمامي اقدامات ضروري و لازم بايد اتخاذ شود تا احترام به حقوق جوانان در زمينه اشتغال حفظ شود.
_____________________
1- سالنامه آماري كشور 1385، مركز آمار ايران ، تاريخ انتشار آذر 1386 ،ص.91
2- http://www.cbi.ir/showitem/5756.aspx
3- سالنامه آماري كشور 1385، مركز آمار ايران ، تاريخ انتشار آذر 1386 ،ص.129
4- http://www.cbi.ir/
5- 139-141 سالنامه آماري كشور 1385، مركز آمار ايران ، تاريخ انتشار آذر 1386 ،ص.
6- مقاله افزايش نرخ بيكاري در میان دانش آموختگان ایرانی- پنج‌شنبه، 2 آبان 1387- راديو صداي آلمان
7- http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?7680
8- سالنامه آماري كشور 1385، مركز آمار ايران ، تاريخ انتشار آذر 1386 ،ص.91
9- سالنامه آماري كشور 1385، مركز آمار ايران ، تاريخ انتشار آذر 1386 ،ص.127-128
پایان بخش پنجم

ادامه دارد
نویسنده:علی صمد
alisamadpouri@yahoo.fr


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد