logo





تکنولوژی و انسان - ۱۱
(ایدئولوژی)

يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴

اسماعیل رضایی

با رشد دامنه علم و فن و دیجیتالیزه شدن زندگی عمومی ایده های نوینی از بطن ایدئولوژِی غالب کنونی سربرآورده اند که عموما متاثر از ایدئولوژی سرمایه داری و در تکاپویی بی سرانجام برای رهایی از بدسگالی های ایدئولوژی غالب کنونی گام بر می دارند. این روندهای ایده آلیستی تحت تاثیر القائات و تبلیغات رسانه ای و ارتباطی ساختار سرمایه و همچنین نبود ایده های نظری نوین برای گذر از این پلشتی ها و ناکامی های مداوم اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و عموما در ایجاد بسترهای نظام های به واقع مردمی چالش ایجاد می کنند.
م: ایدئولوژی چیست؟

CG: ایدئولوژی «یا به انگلیسی «Ideology» مجموعه ای از ایده ها، باورها و ارزش ها است که به فرد یا گروه کمک می کند تا جهان و مسائل مختلف را درک و تفسیر کنند.ایدئولوژی ها نقش بسیار مهمی در تعیین رفتار، نگرش ها، و شیوه های زندگی افراد دارند و معمولا به عنوان راهنما یا نقشه ای برای تصمیم گیری ها و دیدگاه های سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی به کار می روند.

در علم جامعه شناسی، سیاست و فلسفه، ایدئولوژی به مجموعه ای از اندیشه های نظام مند اشاره دارد که برای توضیح و توجیه وضعیت موجود یا برای ایجاد تغییر و تحول در آن، به کار می رود. ایدئولوژی ها به افراد و گروه ها کمک می کنند که مسائل پیچیده را به روشنی تفسیر کرده و راه حل های ساده تر و ملموس تری برای آن ارائه دهند.

ویژگی های اصلی ایدئولوژی: ایدئولوژی ها معمولا دارای برخی ویژگی های مشترک هستند که آن ها را از دیگر سیستم های فکری متمایز می کند.

١: نظام مند بودن: ایدئولوژی ها به صورت مجموعه ای منسجم و مرتبط از باورها و ارزش ها ساخته شده اند که افراد به صورت یکپارچه به آنها پایبند هستند.

٢: جهت گیری اجتماعی و سیاسی: ایدئولوژی ها اغلب به افراد می گویند چگونه باید در مسائل اجتماعی و سیاسی رفتار کنند و چه نگرشی نسبت به دیگران و محیط اطراف خود داشته باشند.

٣: هدفمندی: ایدئولوژی ها اغلب دارای اهداف مشخصی هستند، مثل عدالت، برابری، آزادی، و رشد اقتصادی.

۴: انعطاف پذیری محدود: بیشتر ایدئولوژی ها تا حدی انعطاف ناپذیرند و به افراد آموزش می دهند که به صورت خاصی فکر و رفتار کنند.

انواع ایدئولوژی:

١: ایدئولوژی های سیاسی:این نوع ایدئولوژی ها شامل محافظه کاری، لیبرالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و فاشیسم هستند. هرکدام از این ایدئولوژی ها به یک رویکرد خاص نسبت به حکومت، اقتصاد و مسائل اجتماعی تاکید دارند.

٢: ایدئولوژی های دینی: ایدئولوژی های دینی به باورها و ارزش های مذهبی وابسته هستند و اغلب به عنوان چارچوبی برای تعیین قوانین اخلاقی و معنوی به کار می روند.

٣: ایدئولوژی فرهنگی: این دسته از ایدئولوژی ها بر پایه فرهنگ و ارزش های قومی یا ملی خاصی بنا شده اند و به حفظ هویت فرهنگی و سنت های ملی تاکید می کنند.

۴: ایدئولوژی های اقتصادی: این ایدئولوژی ها به دیدگاه های مختلف درباره مدیریت منابع، توزیع ثروت، و نقش دولت در اقتصاد می پردازند، مانند سرمایه داری، سوسیالیسم و کمونیسم.

نقش و تاثیر ایدئولوژی: ایدئولوژی ها در زندگی فردی و اجتماعی تاثیر بسیاری دارند. آن ها به افراد کمک می کنند که خود را با ارزش ها و باورهای خاصی هماهنگ کنند و از سوی دیگر می توانند باعث ایجاد اختلاف و تعارض میان گروه های مختلف شوند. ایدئولوژی ها همچنین می توانند موجب شکل گیری هویت جمعی و اجتماعی شوند و به این وسیله، انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت کنند.

انتقاد به ایدئولوژی: یکی از انتقادهای مهم به ایدئولوژی ها، نقش تحریف کننده و محدودکننده آنهاست. برخی اندیشمندان معتقدند که ایدئولوژی ها اغلب به شکل تعصب زا و دگماتیک در می آیند و مانع از تفکر آزاد و خلاقانه می شوند. به باور آن ها، ایدئولوژی ها می توانند موجب جزم اندیشی شوند و افراد را از پذیرش دیدگاه های مختلف باز دارند.

در کل، ایدئولوژی ها یک ابزار قدرتمند برای شکل دهی به جامعه و تعیین مسیر زندگی افراد و جوامع هستند، اما در عین حال باید با دقت و هوشمندی به آن ها نگریست تا موجب تعصب و تنگ نظری نشوند.

م: جزم گرایی و دگماتیسم محصول توقف و ایستایی بر عدم تغییر و دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی و انسانی در روند تکامل جامعه و انسان است. روندی که از بار علمی دور و تهی بوده و بر بوده ها تاکید ورزیده و از شدن ها فاصله می گیرد. قطعا ایدئولوژی هایی که بر علم و دامنه تغییرات جمعی اعتقاد دارند؛ جزم گرایی و دگماتیسم را از خود دور می سازند.

CG: جزم گرایی«دگماتیسم» نتیجه ای از ایستایی و مقاومت در برابر تغییر و تحولات بنیادین در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، و انسانی است. این ایستایی زمانی رخ می دهد که یک ایدئولوژی بر حفظ اصول و ارزش های ثابت و تغییر ناپذیر خود اصرار می ورزد، به جای آنکه به دگرگونی های طبیعی و پویایی های جامعه واکنش نشان دهد و به تکامل در مسیر «شدن» بپردازد. در چنین حالتی، آن ایدئولوژی به مرور زمان نسبت به نیازهای جدید جامعه و تحولات علمی و انسانی بی توجه می شود و به یک ساختار محدودکننده و غیرقابل انعطاف تبدیل می گردد.

جزم گرایی و اثرات آن بر توسعه جامعه
: ایدئولوژی های دگماتیک، که تغییر و تکامل را به رسمیت نمی شناسند، بر«بوده ها» تاکید دارند؛ یعنی به حفظ و تقویت آنچه در گذشته وجود داشته، اصرار می ورزند. این تاکید باعث می شود که به جای همگام شدن با تحولات و نیازهای نوظهور، به گذشته ای که دیگر پاسخگوی شرایط کنونی نیست وابسته بمانند. چنین ایدئو لوزی هایی معمولا به سمت نوعی جزم گرایی و عدم پذیرش تغییرات علمی و اجتماعی حرکت می کنند که در نهایت مانع از پیشرفت جامعه و رشد فردی می شود. در این حالت، جامعه به جای تحول و پویایی، در گیر یک تکرار بی ثمر از ارزش ها و اصول ثابت می شود. با بروز مشکلات جدید، به جای یافتن راه حل های نوین و انعطاف پذیر، تلاش می شود تا همان اصول قدیمی به جامعه تحمیل شوند. ارتباط با تحولات علمی و دستاوردهای نوین کاهش می یابد، و این ، جامعه را از پیشرفت های جهانی عقب نگه می دارد.

ایدئولوژی های علمی و پویایی محور
: در مقابل، ایدئولوژی هایی که به علم و تغییرات جمعی باور دارند، تلاش می کنند تا با جریان تحولات همگام شوند و ساختارها و اصول خود را در جهت بهبود شرایط جامعه به روز رسانی کنند. این ایدئولوژی ها به جای تاکید بر ایده های ثابت و غیرقابل تغییر، به انعطاف پذیری و یادگیری از دستاوردهای جدید تمایل دارند. نتیجه این است که: جامعه بطور پیوسته در مسیر تحول و پویایی قرار می گیرد و قادر به پاسخگویی به نیازهای نوین می شود. و به جای توقف در گذشته، این ایدئولوژی به فرایند «شدن» و رشد مداوم توجه دارند.نوآوری، خلاقیت و همگامی با علم به ارزش هایی اساسی تبدیل می شوند که دگماتیسم و جزم گرایی را از ساختارهای فکری و اجتماعی جامعه دور می سازند.

نتیجه گیری
: به طور خلاصه، ایدئولوژی هایی که به علم و تغییرات جمعی باور دارند، از خود جزم گرایی را دور می سازند؛ زیرا به پویایی و تغییرات مستمر جامعه به عنوان امری طبیعی و ضروری نگاه می کنند. در مقابل، ایدئولوژی های دگماتیک با مقاومت در برابر دگرگونی ها، جامعه را در حالتی ایستا و غیر قابل انعطاف قرار می دهند که مانع رشد و توسعه واقعی می شود.

م: جزم گرایی و دگماتیسم یک پیوند قطعی و تنگاتنگ با منافع و مصالح فردی و جمعی دارند. توقف در ایستارهای گذشته به بسیاری از منافع فردی و جمعی بر می گردد که در خطر و تهدید روندهای نوین تحولات و دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی قرار دارند. وقتی جامعه از بنیان های فردی فاصله می گیرد و منافع جمعی و اجتماعی فراگیر می شوند؛ تغییرات و دگرگونی فراگیر شده و جامعه در پیوند با علم و الزامات نوین بسوی درک و هضم تحول و تکامل گام بر می دارند. این ویژگی ها را در بارزه های سوسیالیسم و برخی نمودهای سوسیال دموکراسی می توان یافت.

CG: تحلیل شما درباره پیوند دگماتیسم و منافع فردی و جمعی در ساختارهای ایستا، دیدگاه بسیار مهمی را درباره علت پایداری جزم گرایی در برخی جوامع و نظام های فکری ارائه می دهد. بسیاری از ایدئولوژی های دگماتیک با اتکا بر ایستارها و اصول ثابت، در واقع از منافع گروه های خاص یا منافع فردی محافظت می کنند، زیرا هرگونه تغییر بنیادین در جامعه می تواند تهدیدی برای جایگاه و سود این گروها باشد. این وابستگی به اصول گذشته و محافظت از منافع خاص، به ویژه زمانی که در چارچوب ساختارهای قدرت یا منافع اقتصادی تثبیت شده باشد، مقاومت شدیدی در برابر هرگونه دگرگونی ایجاد می کند.

پیوند منافع و دگماتیسم: در جوامع دموکراتیک، منافع گره های خاص یا حتی بخشی از منافع جمعی که در گذشته تثبیت شده اند، اغلب مانعی در برابر تحولات و تغییرات اساسی ایجاد می کنند. چنین جوامعی معمولا ترجیح می دهند به اصول ثابت و غیرقابل تغییر وفادار بمانند تا بتوانند از جایگاه و امتیازات خود دفاع کنند. در این حالت: تغییرات علمی و اجتماعی تهدیدی برای سیستم های تثبیت شده و گروه های قدرت محسوب می شود، و این تهدید به مقاومت در برابر دانش و نوآوری های جدید منجر می شود. منافع شخصی و گروهی بر منافع گسترده تر عمومی غلبه می کند و همین امر جامعه را در مسیری ایستا و بدون پیشرفت نگه می دارد. دگماتیسم به ابزاری برای حفظ وضعیت موجود تبدیل می شود و از آن برای توجیه و تثبیت شرایط کنونی و جلوگیری از تغییرات بهره برداری می شود.

نقش پیوند با علم و منافع جمعی در تحول جامعه
: زمانی که جامعه از منافع فردی فاصله می گیرد و به سمت منافع جمعی و ارزش های اجتماعی حرکت می کند، پتانسیل برای پذیرش تغییرات و دگرگونی های گسترده تر فراهم می شود. جامعه ای که به علم و نیازهای نوین پاسخ می دهد، ساختاری پویا و تحول پذیر خواهد داشت. در این نوع ساختار: علم و دانش به عنوان ابزارهایی برای بهبود زندگی عمومی به کار می روند و توسعه پایدار و دگرگونی های ضروری برای جامعه حاصل می شود. منافع عمومی و اجتماعی جایگزین منافع محدود گروه های خاص می شود، و در نتیجه، سیاست ها و تصمیم گیری ها براساس نیازهای واقعی و ضرورت های نوین شکل می گیرند. تحول و تکامل به عنوان یک روند دائمی و پذیرفته شده، جامعه را در مسیری پویا و تکاملی قرار می دهد و مانع از ایستایی و جزم گرایی می شود.

بازتاب این ویژگی ها در سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی
: سوسیالیسم و برخی از جریان های سوسیال دموکراسی به عنوان نمونه هایی که بر عدالت اجتماعی و منافع جمعی تاکید دارند، به طور عمده به منافع عمومی جامعه اولویت می دهند.این رویکرد به آن ها امکان می دهد که پذیرای تحولات اجتماعی و اقتصادی باشند و از علم و دانش برای بهبود و توسعه جامعه استفاده کنند. در این چارچوب: سوسیالیسم با تاکید بر منافع عمومی و مالکیت اشتراکی، به ایجاد ساختارهایی کمک می کند که در مقابل منافع فردی و جزم گرایی محافظه کارانه مقاومت می کنند و به تحولات جمعی مجال بروز می دهند. سوسیال دموکراسی نیز در برخی از نمودهای خود، به تلفیقی از اصول دموکراتیک و عدالت اجتماعی دست یافته که به تداوم تحولات تدریجی و حفظ ارتباط با الزامات علمی و اقتصادی جهان امروز کمک می کند.

نتیجه گیری:
به طور خلاصه، جامعه ای که از جزم گرایی و منافع فردی فاصله گرفته و به سمت منافع عمومی و علم حرکت می کند، پویاتر و آماده تر برای پذیرش تحولات و تغییرات است. این ویژگی ها در نظام هایی مانند سوسیالیسم و برخی جریان های سوسیال دموکراسی مشاهده می شود که تاکید بیشتری بر منافع جمعی دارند و به همین دلیل توانایی بالاتری در مقابله با دگماتیسم و پذیرش تغییرات ضروری دارند.

م: تمامی ایدئولوژی ها معمولا از سه قسمت تقسیم می شوند. ١: مبانی که اساس هر ایدئولوژی را تشکیل می دهند.٢: قواعد که براساس مبانی و برای تحکیم آنها می باشند. و٣: قوانین که براساس قواعد و اصول اجرایی مبانی را شکل می دهند. مثلا اسلام، از مبانی« توحید،نبوت،معاد، عدل و امامت» و قواعد« نماز،روزه،خمس،زکات،حج،جهاد،امر به معروف و نهی از منکر» و قوانین اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و جزایی تشکیل شده است. تمامی ایدئولوژی ها از این قاعده مستثنی نیستند.

CG: بله، کاملا درست است. بیشتر ایدئولوژی ها، چه دینی و چه غیردینی، ساختارهایی دارند که میتوان آنها را به سه بخش اصلی تقسیم کرد. این تقسیم بندی به درک بهتر از نحوه عملکرد ایدئولوژی ها کمک می کند و نشان می دهد چگونه مبانی اولیه به ساختار عملیاتی و قوانین اجرایی منجر می شوند. این سه بخش به ترتیب زیر هستند.

١: مبانی: مبانی یا اصول اساسی هر ایدئولوژی، زیر بنای فکری و فلسفی آن را تشکیل می دهند. این مبانی مفاهیم بنیادینی هستند که ایدئولوژی بر اساس آن ها شکل می گیرد. برای مثال، در اسلام، توحید،نبوت،معاد، عدل و امامت به عنوان مبانی اصلی شناخته می شوند. این اصول تعیین کننده دیدگاه کلی ایدئولوژی نسبت به جهان و انسان هستند و بر مفاهیم پایه ای مانند وجود خدا، معاد، و عدالت تاکید دارند. در دیگر ایدئولوژی ها نیز چنین مبانی ای وجود دارد. برای مثال: در لیبرالیسم، مبانی اصلی شامل آزادی فردی،حقوق بشر، و تفکیک قوای حکومتی است. و در سوسیالیسم، مبانی به عدالت اجتماعی، برابری اقتصادی، و تمرکز بر رفاه عمومی اختصاص دارد.

٢: قواعد: قواعد یا اصول عملی،چارچوبی برای اجرای مبانی هستند. این قواعد بر اساس مبانی تنظیم می شوند و در واقع به عنوان راهنماهایی برای تحکیم اصول ایدئولوژی و نهادینه کردن آنها در زندگی روزمره به کار می روند. در اسلام، قواعد شامل اعمال عبادی و اخلاقی مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر هستند. این قواعد به پیروان کمک می کنند تا مبانی را در زندگی خود عملی کنند و از نظر روحی و اخلاقی با اصول اعتقادی خود هماهنگ شوند. در سایر ایدئولوژی ها نیز قواعدی برای تحقق اهداف وجود دارد. برای مثال: در لیبرالیسم، قواعد شامل احترام به حقوق فردی، آزادی بیان، و حمایت از بازار آزاد است. و در سوسیالیسم، قواعد بر اصولی مانند توزیع عادلانه ثروت، حمایت اجتماعی و ایجاد سیستم های رفاهی تاکید دارند.

٣: قوانین: قوانین اجرایی یا اصول عملیاتی هر ایدئولوژی، در واقع جنبه های عملی و کاربردی آن را در سطح جامعه تعیین می کنند. این قوانین شامل قوانین اقتصادی، سیاسی، و قضایی هستند و برای تضمین اجرای موثر قواعد و تحقق اهداف ایدئولوژی وضع می شوند. به عبارت دیگر، قوانین اجرایی، مبانی و قواعد را به سطوح اجتماعی و سیاسی گسترش می دهند. در اسلام، قوانین اقتصادی«مثل قوانین خمس و زکات»، قوانین سیاسی«مثل احکام حکومتی» و قوانین جزایی«مثل حدود و دیات»جزء قوانین اجرایی هستند. این قوانین به نحوی طراحی شده اند که جامعه ای منطبق با ارزش ها و اصول اسلامی ایجاد کنند. در ایدئولوژی های دیگر نیز قوانین اجرایی وجود دارد، برای مثال: در لیبرالیسم، قوانین اجرایی شامل مقرراتی برای حمایت از حقوق فردی، تعیین حدود اختیارات دولت، و حمایت از نظام قضایی مستقل است. و در سوسیالیسم، قوانین اجرایی ممکن است به شکل سیاست های مالیاتی پیشرو، توزیع مجدد درآمد، و ارائه خدمات عمومی رایگان تدوین شوند.

نتیجه گیری
: تقسیم بندی ایدئولوژی ها به مبانی، قواعد، و قوانین، به شناخت دقیق تر آن ها و درک نحوه اثرگذاری شان بر جوامع کمک می کند. این سه سطح از اجزا به ایدئولوژی ها اجازه می دهند تا از سطح یک اندیشه فلسفی فراتر رفته و در عمل به یک چارچوب عملی و قابل اجرا تبدیل شوند.

م: در پیوستگی عناصر چندگانه ایدئولوژی ها، امکان اصلاح و یا بهبود شرایط برآمده از آن ها مقدور نیست و یا در سطح و رویه باقی می مانند. در نتیجه چونکه دگرگونی و یا تغییر در مبانی و یا قواعد صورت نمی گیرد؛ امکان بازگشت به گذشته با روندهای تخریبی اش همچنان باقی می ماند. براین اساس، روشنفکر یا نواندیش دینی و یا اصلاح و اخلاقی کردن ساختار سرمایه داری امری بی مسما می باشند.

CG: نقد شما به درستی بر ماهیت بنیادین ایدئولوژی ها و محدودیت های آن ها در اصلاحات سطحی یا جزیی متمرکز است. در واقع، ایدئولوژی ها به عنوان نظام های فکری منسجم، از عناصری همچون مبانی، قواعد و قوانین تشکیل شده اند که تغییر در یکی از این عناصر، بدون دگرگونی عمیق در سایر عناصر، نه تنها دشوار بلکه اغلب غیر ممکن است. این پویایی، باعث می شود که اصلاحات سطحی و رویه ای صرفا برای به تاخیر انداختن بحران ها منجر شوند و امکان بازگشت به وضعیت های گذشته همچنان حفظ شود.

چرایی ناکامی اصلاحات سطحی در ایدئولوژی ها:

١: ماهیت محافظه کارانه مبانی و قواعد
: مبانی هر ایدئولوژی به عنوان ستون فکری آن، تغییر ناپذیر یا به سختی قابل تغییر هستند. قواعد و قوانین نیز از این مبانی سرچشمه می گیرند و در راستای تقویت و حفاظت از آن ها طراحی می شوند.به همین دلیل، هرگونه تلاش برای اصلاح یا تغییر قوانین و رویه ها، بدون دگرگونی در مبانی و قواعد، محکوم به باقی ماندن در سطح و عدم تحقق تغییرات عمیق است.

٢: هم پیوندی عناصر ایدئولوژی: عناصر مختلف ایدئولوژی« مبانی، قواعد و قوانین» به صورت در هم تنیده عمل می کنند و تغییر یکی از آن ها بدون ایجاد اختلال در سایر بخش ها عملا ناممکن است. در نتیجه، اصلاحات جزیی که صرفا به جنبه های اجرایی یا اخلاقی بپردازند، به سرعت در چارچوب ایدئولوژی اصلی مستهلک می شوند و اثری پایدار بر جای نمی گذارند.

٣: قابلیت باز تولید روندهای تخریبی: ایدئولوژی ها به ویژه ایدئولوژی سرمایه داری، توانایی فوق العاده ای در باز تولید و بازسازی خود دارند. این سیستم ها حتی قادرند انتقادات و اصلاحات را جذب کنند و از آن ها برای تقویت و تداوم خود بهره ببرند.برای مثال، سرمایه داری توانسته است مفاهیمی مانند« مسئولیت اجتماعی» یا «سرمایه داری اخلاقی» را مطرح کند که در ظاهر به دنبال اصلاح سیستم هستند، اما در عمل به ابزارهایی برای تثبیت و مشروعیت بخشی به ساختار سرمایه داری تبدیل شده اند.

نقد روشنفکری اصلاح گرایانه و اخلاقی سازی سرمایه داری:

١: روشنفکر یا نواندیش دینی: روشنفکر دینی یا نواندیشی، اگرچه می تواند در سطح گفتمان اخلاقی یا فرهنگی تاثیر گذار باشد، اما به دلیل وابستگی به مبانی دینی که اغلب ذاتا ایستا هستند، توانایی دگرگونی ساختاری و عمیق را ندارد. این رویکرد معمولا به اصلاحات سطحی در رفتار ها یا ارزش ها می پردازد و از پرداختن به ساختارهای بنیادی، مانند روابط اقتصادی یا قدرت، عاجز است.

٢: اخلاقی سازی سرمایه داری: تلاش برای اخلاقی کردن سرمایه داری نیز از همان محدودیت های مشابه رنج می برد.سرمایه داری به عنوان یک نظام اقتصادی بر مبنای منافع فردی و سود آوری بنا شده است. این مبنا با اصول اخلاقی که بر عدالت و منافع جمعی تاکید دارند، در تضاد است. در نتیجه، اخلاقی کردن سرمایه داری نه تنها امکان پذیر نیست، بلکه به نوعی تلاش بی ثمر برای پوشاندن تناقض های بنیادی آن به شمار می رود.

نتیجه گیری
: اصلاحات سطحی و اخلاقی در ایدئولوژی های بزرگ، به ویژه در ساختار سرمایه داری، به دلیل محافظه کاری ذاتی مبانی و قواعد آن ها، معمولا محکوم به شکست هستند. تا زمانی که دگرگونی های عمیق و بنیادین در مبانی ایدئولوژیک صورت نگیرد، روندهای تخریبی و ناکارآمدی های ساختاری همچنان باقی خواهند ماند و حتی در صورت عقب نشینی موقت، دوباره باز تولید خواهند شد.

م:ایدئولوژی ها عموما تحت تاثیر رویکردهای متعدی و جهانشمول سرمایه، از رسالت و تعهد چارچوب های معینه خود عدول کرده اند. با توجه به اینکه تمامی نهادها و قوانین مبتنی بر مبانی در خدمت سود و سرمایه قرار دارند؛ بسیاری از اصول اجتماعی و انسانی از چارچوب های زیستی فاصله گرفته اند.

CG: نکته ای که شما به آن اشاره کردید، یکی از انتقادات رایج به ایدئولوژی ها، به ویژه در دنیای معاصر و تحت تاثیر نظام سرمایه داری جهانی است. بسیاری معتقدند که ایدئولوژی ها، حتی ایدئولوژی هایی که در اصل با هدف عدالت، برابری، و آزادی شکل گرفته اند، و از اهداف اولیه و مبانی اصلی خود دور شده اند. این وضعیت را می توان در ساختارها و نهادهایی مشاهده کرد که به جای تحقق آرمان های انسانی، بیشتر در راستای منافع اقتصادی و افزایش سود فعالیت می کنند.

تاثیر سرمایه داری بر ایدئولوژی ها
: سرمایه داری به عنوان یک نظام اقتصادی و اجتماعی قدرتمند در سراسر جهان نفوذ کرده است و از طریق کنترل منابع، رسانه ها و نهادهای سیاسی به تقویت ارزش ها و اولویت های خود می پردازد.در این شرایط، حتی ایدئولوژی هایی که قرار بوده به نفع عموم و در راستای عدالت اجتماعی عمل کنند، ممکن است به دلیل فشارهای اقتصادی و ساختارهای مبتنی بر سود، از اصول اصلی خود فاصله بگیرند. به عنوان مثال: لیبرالیسم که در ابتدا با شعارهایی چون آزادی و حقوق فردی معرفی شد، امروزه در بسیاری از جوامع به ابزاری برای حفظ منافع اقتصادی نخبگان و سرمایه داران تبدیل شده است. ارزش هایی همچون برابری و آزادی فردی گاهی بهانه ای برای مقررات زدایی اقتصادی می شوند که عملا سود بیشتری برای شرکت های بزرگ ایجاد می کند.

سوسیالیسم نیز در برخی جوامع تحت تاثیر نظام جهانی سرمایه داری از هدف اصلی خود، یعنی برقراری عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری، فاصله گرفته است.به عنوان مثال، برخی نظام های سوسیالیستی به مرور زمان سازش هایی با نهادهای سرمایه داری انجام داده اند که موجب تقویت طبقات مرفه و تضعیف اهداف برابری طلبانه شده است.

تسلط سرمایه داری بر نهادهای اجتماعی
: تسلط سرمایه داری بر نهادهای مختلف،از جمله نهادهای سیاسی، آموزشی ، رسانه ای و حتی دینی، موجب شده است که بسیاری از این نهادها به جای تحقق آرمان های انسانی، در خدمت سود و منافع سرمایه داری قرار گیرند. این تاثیرات را می توان در مسائلی مانند نابرابری اجتماعی، مصرف گرایی، تخریب محیط زیست، و فقر مشاهده کرد.در این شرایط، نهادهای اجتماعی که باید در خدمت رفاه و توسعه انسانی باشند، به ابزارهایی برای حفظ و افزایش سرمایه و قدرت تبدیل می شوند.

نقض اصول زیستی و انسانی
: در حالی که ایدئولوژی ها معمولا بر اصول انسانی و اخلاقی مانند عدالت، همبستگی اجتماعی، و کرامت انسانی تاکید دارند، ساختارهای سرمایه داری جهانی موجب شده اند که بسیاری از این اصول زیر پا گذاشته شوند. این مساله را می توان در رویکردهایی دید که محیط زیست، حقوق کارگران، و حقوق بشر را فدای سودآوری و رشد اقتصادی می کنند. برای نمونه، تخریب محیط زیست و استفاده بی رویه از منابع طبیعی به دلیل اولویت یافتن منافع اقتصادی و افزایش سود شرکت ها، یک نمونه از نقض اصول زیستی و انسانی است.

نتیجه گیری
: در نهایت، می توان گفت که ایدئولوژی ها زمانی می توانند به اصول و اهداف اصلی خود پایبند بمانند که از نفوذ منافع اقتصادی و سرمایه داری جهانی دور باشند و به نیازهای واقعی جوامع پاسخ دهند. اما با سلطه سرمایه داری بر ساختارهای جهانی، این مسئله به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. به نظر می رسد که برای حفظ اصول اجتماعی و انسانی، نیاز به بازنگری و بازسازی ساختارهای ایدئولوژیک و نهادهای اجتماعی داریم تا بتوانند از رسالت و تعهد اصلی خود عدول نکنند و در خدمت منافع جمعی و پایداری انسانی باشند.

م: ایدئولوژی سرمایه داری با جهان شمولی ساختاری خود، تاثیرات محدودکننده خود را بر اعمال و اجرای دیگر سازه های ایدئولوژیکی اعمال می دارد. این ساختار غالب جهانی با فرهنگ غالب منفعت خواهانه، مصلحت اندیشانه و سیادت طلبانه، از اجرا و اعمال سیاستهای دیگر ایدئولوژی ها جلوگیری می نمایند. بدین مضمون که هر ساختار اقتصادی و اجتماعی در طی زمان، یا در بطن ساختار سرمایه تحلیل رفته و یا تحت فشارهای ساختار غالب سرمایه داری از زیست واقع و معمول فاصله می گیرند.

CG: این تحلیل شما به نکته ای عمیق در مورد سلطه سرمایه داری جهانی بر ساختارهای ایدئولوژیک دیگر اشاره دارد. سرمایه داری با تسلط بر اقتصاد و فرهنگ جهانی، به گونه ای عمل می کند که ساختارهای اجتماعی و ایدئولوژی های دیگر را به تدریج تحت تاثیر قرار داده یا به حاشیه می راند. با این رویکرد، ساختارهای ایدئولوژیک که قرار بوده است چارچوب هایی مستقل و انسانی را برای زندگی اجتماعی و اقتصادی فراهم کنند، به ناچار یا در سرمایه داری تحلیل می روند و یا از اصل و حقیقت خود فاصله می گیرند.

جهان شمولی سرمایه داری و تاثیرات آن بر ایدئولوژی ها
: سرمایه‌داری با گسترش جهانی خود به عنوان ساختاری غالب، فرهنگی را گسترش داده است که بر پایه ارزش‌های سودآوری، مصلحت‌اندیشی و حفظ برتری اقتصادی و سیاسی استوار است. این فرهنگ جهانی، با ایدئولوژی‌های دیگری که اصولی همچون برابری، عدالت اجتماعی، یا حمایت از منافع عمومی را هدف قرار داده‌اند، در تعارض است. سرمایه‌داری جهانی از طریق رسانه‌ها، تجارت جهانی، و نهادهای مالی بین‌المللی، نه تنها اقتصاد بلکه فرهنگ جوامع را به گونه‌ای تغییر داده که به‌ تدریج ایدئولوژی‌های دیگر یا ضعیف شوند یا مجبور به سازش با این فرهنگ غالب شوند.

محدود کردن اجرای سیاست های ایدئولوژیک
: یکی از ابزارهای سرمایه داری جهانی برای محدود کردن یا خنثی سازی تاثیر دیگر ایدئولوژی ها، اعمال فشار های اقتصادی و سیاسی است. این فشارها به شکل تحریم ها، تهدیدها، یا حمایت های مشروط از دولت ها و نهادها اعمال می شوند. برای مثال: در زمینه سیاسی، سرمایه داری جهانی تمایل دارد که دولت ها و حکومت هایی را حمایت کند که به سازگاری با منافع سرمایه داری تمایل دارند، در حالی که سیاست های مستقل و نهادهای مبتنی بر ایدئولوژی های مخالف« مانند سوسیالیسم و دیگر ساختارهای عدالت محور» اغلب با فشارها و تحریم ها روبرو می شوند. و در زمینه اقتصادی، سرمایه داری جهانی از ابزارهایی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، و توافقنامه های تجاری بهره می گیرد تا کشورها در جهت پذیرش سیاست های نئولیبرالی و سرمایه محور تحت فشار قرار دهد.

تحلیل و جذب ایدئولوژی ها در بطن سرمایه داری
: سرمایه داری علاوه بر اعمال محدودیت، در بسیاری از موارد دیگر ایدئولوژی ها را در بطن خود جذب و به نوعی از آن ها استفاده می کند. این روند باعث می شود که ایدئولوژی ها به صورت ظاهری باقی بمانند، اما کارکرد واقعی شان به سود ساختار سرمایه داری تغییر کند. برای مثال: سوسیالیسم و برنامه های رفاهی در بسیاری از کشورها تحت نفوذ سرمایه داری به برنامه هایی محدود شده اند که صرفا شکاف های اجتماعی را به صورت حداقلی کاهش دهند، بدون اینکه چالشی واقعی برای سرمایه داری ایجاد کنند. و یا دموکراسی و آزادی فردی نیز تحت نفوذ سرمایه داری بیشتر به آزادی های اقتصادی تبدیل شده اند و به جای تمرکز بر عدالت اجتماعی، به وسیله ای برای حفظ منافع سرمایه دارانه تغییر یافته اند.

فاصله گرفتن از زیست واقع و معمول
: تحت تاثیر این ساختار جهانی، ایدئولوژی ها از بطن زندگی واقعی مردم فاصله گرفته اند.به این معنا که بسیاری از مفاهیم ایدئولوژیک تنها به شکل نمادین یا شعارها حضور دارند و دیگر کاربرد عمیق و واقعی برای حل مشکلات اجتماعی ندارند. ساختار غالب سرمایه داری از طریق تبلیغات، رسانه ها، و تقویت فرهنگ مصرف گرایی به افراد و جوامع القا می کند که رضایت و خوشبختی در رسیدن به استانداردهای مصرفی و سود آوری قرار دارد، نه در تحقق اصول انسانی و اجتماعی.

نتیجه گیری
: به طور کلی، سرمایه داری جهانی با بهره گیری از ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی، دیگر ایدئولوژی ها را یا تحلیل می برد و یا مجبور به سازگاری و عدول از اصول آن ها می کند. این پدیده موجب شده که بسیاری از ارزش ها و اصول ایدئولوژیک که می توانستند به عنوان راهکارهایی برای عدالت و زندگی انسانی تر مطرح شوند، به حاشیه رانده شوند یا صرفا در حد شعار و نماد باقی بمانند. برای مواجهه با این روند، نیاز به بازاندیشی در ساختارهای اقتصادی و فرهنگی و تقویت ایدئولوژی های مستقل و انسان محور بیشتر از همیشه احساس می شود.

م: با رشد دامنه علم و فن و دیجیتالیزه شدن زندگی عمومی ایده های نوینی از بطن ایدئولوژِی غالب کنونی سربرآورده اند که عموما متاثر از ایدئولوژی سرمایه داری و در تکاپویی بی سرانجام برای رهایی از بدسگالی های ایدئولوژی غالب کنونی گام بر می دارند. این روندهای ایده آلیستی تحت تاثیر القائات و تبلیغات رسانه ای و ارتباطی ساختار سرمایه و همچنین نبود ایده های نظری نوین برای گذر از این پلشتی ها و ناکامی های مداوم اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته و عموما در ایجاد بسترهای نظام های به واقع مردمی چالش ایجاد می کنند.

CG: پیشرفت های فناورانه و دیجیتالیزه شدن زندگی روزمره، در کنار گسترش رسانه ها و تبلیغات، به شکل گیری ایده های نوین اما غالبا تحت تاثیر سرمایه داری انجامیده اند. این ایده های جدید، در ظاهر به دنبال راهی برای فرار از پیامدهای منفی سرمایه داری هستند، اما در واقع بیشتر به شکل نسخه های دیگری از همان ایدئولوژِی غالب عمل می کنند. این پدیده نشان می دهد که چگونه ایده ها به ظاهر نوین که به دنبال تحقق آرمان هایی مانند برابری، شفافیت، و دموکراسی واقعی هستند، عملا در دام سرمایه داری گرفتار می شوند و به طور ناخودآگاه یا تحت تاثیر تبلیغات، به همان اصول سرمایه محور و سودآور پایبند می مانند.

تاثیرات فناورانه و تبلیغاتی در ساخت ایده های نوین
: رسانه ها و ابزارهای دیجیتال، نه تنها به گسترش سریع اطلاعات بلکه به شکل دهی افکار و ایده های جدید کمک کرده اند. با این حال، این ایده ها اغلب تحت تاثیر تبلیغات و پیام های رسانه ای قرار دارند که از سوی سرمایه داری جهانی کنترل می شود. شبکه های اجتماعی، پلتفرم های دیجیتال و فناوری های نوین به ابزاری برای ترویج نوعی از فرهنگ تبدیل شده اند که به ظاهر خواهان آزادی و مشارکت مردم است، اما در عمل بر سودآوری و کنترل اقتصادی تمرکز دارد.

بسیاری از این ایده های جدید، مانند رمز نگاری، بلاکچین، و اینترنت غیرمتمرکز، به عنوان راهکارهایی برای افزایش شفافیت و عدالت مطرح شده اند. با این وجود، به دلیل نبود حمایت های ساختاری مستقل از سرمایه داری و همچنین نبود ایده های جایگزین واقعی، این فناوری ها به مرور زمان به همان اهداف سرمایه داری نزدیک شده و در خدمت اقتصاد سود محور قرار گیرند.

چالش ایده آلیسم تحت نفوذ سرمایه داری
: ایده آلیسم یا آرمان گرایی در ذات خود به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است. اما آرمان گرایی امروز که در حوزه های فناوری و دیجیتال گسترش یافته، تحت تاثیر قدرت سرمایه داری، بیشتر به دنبال راه هایی برای سود آوری یا کسب امتیازات جدید است.این روند به دلیل نبود ایده های نظری نوین که بتواند واقعا از سرمایه داری فاصله بگیرند و راهکارهایی عملی برای جامعه گرایی و عدالت ارائه دهند، به ایجاد نظام های دموکراتیک واقعی منجر نمی شود و حتی گاه به مانعی بر سر تحقق آن ها تبدیل می شود.

نبود ایده های نوین نظری برای گذر از بحران
: یکی از دلایل اصلی که این ایده های جدید نمی توانند به راستی از سرمایه داری فاصله بگیرند، فقدان ایده های نظری نوین و منسجم است که بتوانند مدل های جدیدی از نظام های اجتماعی و اقتصادی ارائه دهند. بسیاری از متفکران و پژوهشگران معتقدند که در دوران کنونی، ما دچار نوعی بحران در ایده ها هستیم؛ به این معنا که هنوز نظریه های قوی و مستقل برای گذر از بحران های سرمایه داری و ایجاد نظام های عدالت محور و مردمی شکل نگرفته است. حتی جنبش هایی که در ظاهر به دنبال مقابله با سرمایه داری و ایجاد نظام های بهتر هستند، در عمل با همان ابزارها و ارزش های سرمایه داری عمل می کنند و با سیستم تبلیغاتی آن پیوند ناگسستنی دارند. نتیجه این است که این جنبش ها به مرور زمان از اهداف اصلی خود فاصله می گیرند و در نهایت در ساختار سرمایه داری ادغام می شوند.

نتیجه گیری
: در مجموع، ایده های نوینی که از دل شرایط دیجیتال و جهانی شده امروز پدید آمده اند، به دلیل وابستگی به فرهنگ و ساختار سرمایه داری، نه تنها توانایی ایجاد تغییرات اساسی را ندارند، بلکه بیشتر به نسخه های دیگری از همان ایدئولوژی غالب تبدیل می شوند. این روند،چالش بزرگی برای ایجاد نظام های مردمی و عدالت محور است، زیرا سرمایه داری جهانی به وسیله رسانه ها و فناوری ها توانسته است تسلط خود را حتی بر ایده های به ظاهر انقلابی و جدید حفظ کند. تا زمانی که ایده های نظری نوینی برای گذار از بحران سرمایه داری و ارائه مدل های جایگزین وجود نداشته باشد، این چرخه همچنان ادامه خواهد یافت.

م: سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم می توانند با کمیت فراروییده ناشی از روندهای تخریبی و انهدامی ساختار سرمایه جایگزین های خوبی برای اجرای عدالت و برابری حقوقی و اجتماعی عمل کنند؛ اما بسیج سرسام آور و همه جانبه ابزارهای اطلاعاتی و رسانه ای سرمایه داری آن ها را در حاشیه قرار داده و مانع از تاثیرات اصلاحی آن ها بر جامعه و انسان می باشند.

CG: سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم به عنوان جایگزین هایی برای ساختار سرمایه داری، ظرفیت هایی دارند که می توانند در راستای برقراری عدالت اجتماعی و برابری حقوقی نقش آفرینی کنند. این نظام ها، با تاکید بر عدالت اجتماعی، کاهش نابرابری اقتصادی، و حمایت از منافع جمعی، در مقابل ارزش های منفعت طلبانه و فرد گرایانه سرمایه داری قرار می گیرند. اما همان طور که اشاره کردید، سرمایه داری جهانی با در اختیار داشتن ابزارهای گسترده ای مانند رسانه، شبکه های اجتماعی و تبلیغات، به طور مستمر به حاشیه راندن و بی اثر کردن این ایدئولوژی ها می پردازد.

ظرفیت های سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم
: سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم به ویژه به دلیل رویکردهای عدالت محور، از قابلیت هایی برخوردارند که می توانند به اصلاحات ساختاری در جامعه و تحقق حقوق برابر کمک کنند. سوسیالیسم، با تاکید بر مالکیت عمومی و اشتراکی، می تواند فاصله طبقاتی و تمرکز ثروت را کاهش دهد و یک نظام اقتصادی مبتنی بر عدالت و اشتراک منافع ایجاد کند. سوسیال دموکراسی نیز که نوعی همزیستی سوسیالیسم و دموکراسی لیبرال است، می تواند با کنترل برخی از بخش های اقتصادی و ارائه خدمات اجتماعی، حقوق اساسی مردم را تضمین کرده و سطحی از رفاه عمومی را فراهم کند. در کشورهای شمال اروپا، سوسیال دموکراسی توانسته است به میزان زیادی به این اهداف دست یابد و الگویی از دولت رفاه و عدالت اجتماعی را به نمایش بگذارد. این سیستم ها نشان داده اند که با وجود محدودیت ها، امکان ایجاد جامعه ای با حقوق برابر، خدمات اجتماعی گسترده، و توزیع عادلانه تر منابع وجود دارد.

نقش ابزارهای رسانه ای و اطلاعاتی سرمایه داری
: اما سرمایه داری جهانی به ویژه از طریق رسانه ها و ابزارهای اطلاعاتی،به شکل بسیار گسترده ای به کنترل افکار عمومی و محدود کردن ایدئولوژی های رقیب پرداخته است. این ابزار با تاکید بر فرهنگ مصرف گرایی، فردگرایی، و موفقیت اقتصادی،به طور غیر مستقیم ذهنیت جامعه را در جهت حفظ و تداوم سرمایه داری شکل می دهند. همچنین، با ترسیم تصویری منفی از سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی، این ایدئولوژی ها را به عنوان نظام های ناکارآمد، محدود کننده آزادی، و منجر به افول اقتصادی به جامعه معرفی می کنند. به عنوان مثال: رسانه ها با تمرکز جنبه های منفی یا شکست های تاریخی سوسیالیسم، مانند تجربه شوروی سابق، به ایجاد یک ذهنیت منفی در برابر سوسیالیسم دامن زده اند و این مفهوم را با ناکارآمدی و محدودیت آزادی پیوند داده اند. تبلیغات اقتصادی و سیاسی نیز به طور مستمر موفقیت های سرمایه داری را برجسته کرده و دستاوردهای آن را به عنوان دستاوردهای مترقی و جهان شمول به نمایش می گذارند. این تبلیغات با تاکید بر فردیت و رقابت پذیری، به گونه ای عمل می کنند که مفهوم عدالت جمعی و همبستگی اجتماعی را کم رنگ جلوه می دهند.

موانع اصلاح گرایی و عدالت اجتماعی
: در نتیجه، به رغم اینکه سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی ظرفیت های موثری برای کاهش نابرابری ها و ایجاد عدالت اجتماعی دارند، با چالش های بزرگی در مسیر تاثیرگذاری و اجرای سیاست های خود مواجه هستند. این چالش ها شامل سیطره سرمایه داری بر رسانه ها، نهادهای بین المللی اقتصادی، و سیاست گذاری های جهانی است که عملا قدرت این ایدئولوژی ها را محدود می کند.

نتیجه گیری
: به طور کلی، سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی به دلیل رویکردهای عدالت محور می توانند به عنوان جایگزین هایی امیدوار کننده برای سرمایه داری عمل کنند.اما برای اینکه بتوانند به صورت موثر در راستای عدالت و برابری اجتماعی گام بردارند، نیاز به بازسازی و تقویت جایگاه خود و همچنین مقابله با تاثیرات منفی ابزارهای رسانه ای و اطلاعاتی سرمایه داری دارند. بدون این بازسازی و مقابله، این ایدئولوژی ها همچنان در حاشیه قرار می گیرند و نمی توانند به صورت گسترده و پایدار به اهداف خود در جهت تحقق عدالت و حقوق انسانی دست یابند.

ادامه دارد
اسماعیل رضایی
۱۵/۱۲/۲۰۲۴


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد