logo





زنی مستقل: نگاهی به مجموعه اشعار کارول آن دافی

چهار شنبه ۶ آبان ۱۳۸۸ - ۲۸ اکتبر ۲۰۰۹

آزاده دواچی

azade-davachi.jpg
مدرسه فمينيستي: کارول آن دافی از شاعران به نام معاصر زن ، نمایشنانه نویس و برنامه ساز تلویزیونی است که در 23 دسامبر 1955در گلاسکو متولد شد . او در دانشگاه لیورپول به تحصیل فلسفه پرداخته است ؛ همچنین دارنده جایزه های مختلف ادبی است . کارول آن دافی اولین زنی است که موفق به دریافت منسب ملک الشعرای انگلیس شده است . دریافت این لقب به او با مخالفتهای زیادی انجام گرفت ، چرا که رئیس جمهور وقت نگران این مسئله بود که یک زن با تمایلات همجنس گرایانه به این منصب برسد . این مقام پیش از او به کسانی چون تد هیوز و جان بچمن رسیده بود و قتی که او در سال 1999 این منصب را نپذیرفت ؛ این مقام به اندرو مشن رسید. دلیل رد این منصب را آن دافی درگیریهای شخصی ذکر کرد ؛ تا اینکه در نهایت او به عنوان اولین زن در می 2009 مفتخر به دریافت مقام ملک الشعرا شد .
کارول آن دافی در شعرهایش به شیوه روایی تک گویی صحبت می کند . متن شعرهایش و ارتباط او با خواننده نگرشی در خواننده به وجود می آورد که چگونه یک زن در تلاش است تا با نوشتن شعر قدرت و استقلال خود را نشان دهد . بسیاری از منتقدان ، زبان آن دافی را زبانی جامعه ستیز قلمداد کرده اند . او در بیشتر شعرهایش با لحنی تند و خشن به جنگ با سنتهای موجود در قبال جنس خویش پرداخته است و رویکردهای نوی را در شعرش آشکار ساخته است . در بیشتر سطرها ، وی از زنی صحبت می کند که نیاز به مردی ندارد، زنی مستقل و آرمان گرا که تنها و یکه به جدال و کشمکش با جامعه مردسالار برخاسته است . جامعه ستیزی او در شعرهایش ، نمادی از رویکرد او به جامعه مردسالار است . او به جای تصویر زنی ضعیف و کم اراده آن چنان نمایی از خود نشان می دهد که خواننده اگر زن باشد از این حس استقلال لذت می برد . نگاه او به جنسیتش تنها در مسائل جنسی و ضعفهای جنسی زنانه و عشق های موسوم به عشق زنانه منتهی نمی شود او حتی در بسیار ی موارد نشان می دهد که ترجیح داده تا عاشق یک زن دیگری باشد تا عاشق یک مرد .او در بسیاری از شعرهایش از حد تمایلات زنانه فراتر می رود و وارد حیطه خاصی شعری می شود .

کجا پنهان می شوی ؟
در اعماق جنگل
جنگل را به تو خواهم داد
وقتی نیم تنه ات برهنه است
چرا گریه میکنی ؟
از تاریکی می ترسم
سیاهی را به تو خواهم داد
دیگر
برایم مهم نیست

نگاه او به عشق ، به محبت و به تمامی عناصر زنانه بسیار متفاوت است . آن هویتی که او از خودش در شعر نشان می دهد تا پایان محکم و استوار پیش می رود . تناقض میان او و باورها ی میان اجتماعش به عنوان یک زن ، هرگز نتوانسته است خللی در شخصیت ا و یا در پردازش آن به عنوان زنی جسور و مبارزایفا کند .

هوشم را از روی شیشه فوت میکنم

من یک روحم
با نیمی شانس
که میتوانستم همه چیز باشم
اما امروز میخواهم
جهان را عوض کنم
بعضی جاهایش را

آن دافی به شکل پرسوناژ اول شخص در شعرهایش حاضر می شود ، این پرسوناژ عموما زنانه است . در بیشتر سطرهای شعرش کارول ان دافی از به هم زدن قوانین معمول جهان و ساختن دوباره آن روایت می کند ، ساختی که مرجع آن دنیای زنانه است . در این تصویر زنانگی در شعر، به حد کافی ایده آل شده و در عین حال با الگوی شخصی و رایج جامعه خود پیوند می خورد . خود ی که در سطرهای شعری به چشم می خورد آمیخته ای از احساس و تبعیض جنسیتی و دگر گرایی است که تحت تأثیر منِ واقعی شاعر حرکت می کند و در نتیجه به نقطه اوجش می رسد . به کار بردن ساختارهای پیچیده شعری ، کلماتی که به نظر مخاطب خیلی آشنا نیستند و در عین فضای شعری که در شعرهای آن دافی در جریان است ، نگاه و تعصب او را به جامعه مردسالار نشان می دهد . اگر این خود حقیقی را مطابق شعر غنایی صدای حقیقی شاعر در نظر بگیرم که به صورت من در سطرهای شعر به نمایش گذاشته می شود، باید پذیرفت که شاعر این من زنانه را به کار برده تا بر هویت و زن بودن خود تاکید ورزد و نمایه های مستدل خودش را به رخ مخاطبش بکشاند .

یک بار تصادفا چند کیلومتر راه رفتم
که به شهر برسم و آوازی بخوانم
اما آنها
نت هایم را پس زدند
چیزی برای کشتن نمانده است
با رادیو تماس گرفتم
با مردی حرف زدم که داشت
با ستاره ی سینمائی صحبت می کرد
او مکالمه ام را قطع کرد
چاقوی نان بری مان را برداشتم و رفتم بیرون
ناگهان سنگ فرش ها درخشیدند
و من بازوی تو را لمس کردم

جامعه ستیزی و نگاه تلخ شاعر به جامعه اش از مشخصه های بارز شعری وی است ؛ با این حال آن دافی هرگز از بیان کردن حقیقت که ترجیح می دهد خودش باشد ابایی نداشته است . حتی سمبولهایی که او در سطرهای شعر به کار می برد ، سمبولهای زنانه با رویکرد زنانه می باشند که در حیطه شعری با دیدی زنانه به رفتارهای مو جود در جامعه خودش می نگرد . در بیشتر جاها او حتی از به کار بردن سمبلهای هم جنسگرایی استفاده می کند، مثلا در شعر خانم مرواریدهایش را گرم می کند علاقه و عشق خود را به زن خانم خانه نشان می دهد . در شعر هرکس که آن زن بود که نمایه کاملی از نشان دادن هویت زنانه است آن دافی به نقد دیدگاههای رایج در مورد زنان می پردازد :

آنها اغلب صورت مرا شبیه شمایلی لرزان و
غیر واقعی
بر سطح سکه ای می بینند
دستانم هنوز خیس است
وقتی که رخت های شسته را بر طناب می آویزم
گیره های چوبی از دستانم جوانه می زنند
بوی سیب های سوخته را احساس میکنم

در این شعر آن دافی روایت حال مادرش را بیان می کند؛ تکه گمشده ای از خودآگاهی که او را آزار داده است ، آن دافی درعین حال در این شعربرخی از زنان جامعه اش را نیز به باد انتقاد گرفته است و در سطرهای شعرش با واژه هایی مشخص زنانی که از دیدگاه او احمق هستند را نشانه گرفته است . در شعر دیگرش با عنوان نورمن عزیز، آن دافی روایت به برده گرفتن پسری را به تصویر می کشد . ناخود آگاه او که درگیر تضاد با جنس مخالف است این با ر با دید متفاوتی به مردهای جامعه خودش نگاه می کند . به جا ی تصویر کردن عشق پاک ترجیح داده است که خودش را به جای راوی گذاشته و با جابجایی شخصیتها نوع جدیدی از ساختارهای اجتماعی را به تصویر بکشد .

غواصی ساختم
برای گرفتن دانه های مروارید
از پسر روزنامه فروش
من قادرم این کار را انجام دهم

در این شعر هم آن دافی با رویکرد زنانه خودش سنت رایج را شکسته است ؛ اوبر پسر غواص نام می نهد و او را به کشف صدف در آب دعوت می کند ، مروارید و صدف می تواند سمبل زنانگی باشد و شاعر زنانگی را که مرد غواص به دنبال آن است به مروارید تشبیه کرده است ؛ چیزی که آن دافی به عنوان راوی ، غواص را به یافتن آن واداشته است. سمبل گرایی زنانه در بسیاری از شعرهای دیگر آن دافی به چشم می خورد که مهمترین آنها مروارید است . در این شعر احساس شاعر نسبت به غواص به گونه ای شگرف به تصویر کشیده شده است . در این شعراو حرفی برای گفتن با پابلو ندارد و پابلو برایش دوباره شیرجه می زند . نماد مروارید چند بار دیگر هم برای نشان دادن عشق به کار رفته است .

پابلو می گوید :
دوست داری دوباره برایت شیرجه بزنم ؟
میخواهم که شیرجه بزند
فردا باید با رفتگر معامله کنم

به نظر می رسد که نوعی دیالکتیک میان مردسالاری و شخصیت پردازی مرد در شعرهای آن دافی وجود دارد . بسیاری از منتقدان ، شعرهای او را به خاطر ترسیم این نوع دیالکتیک و در واقع ستیزه جویی با شخصیتهای مرد در شعرهایش مورد نکوهش قرار داده اند ؛ اما به نظر می رسد این نوع پردازش شخصیت مرد در شعرهای وی نوعی گریز از سنت شعر غنایی عاشقانه نیز می باشد . در واقع شعرهای غنایی عاشقانه که من در آنها نقش مهمی دارد و این نوع ِعاشقانه ، در شعرهای آن دافی مسیر خود را گم کرده اند .

غیر از نقد جامعه مردسالار و تاختن به رویه های منفی این جامعه و همینطور پردازش شخصیت مستقل زنانه ، آن دافی مشکلات جامعه زنان را نیز در شعرهایش به تصویر می کشد . تجاوز یکی از معضلات رایج جامعه مرد سالار است ، در شعر ی به نام شلیک به ستارگان آن دافی به زیبایی و در عین حال با استفاده از مونولوگ روایی صحنه ای از یک تجاوز را به تصویر می کشد ؛ قربانی این تجاوز هم زن می باشد در عین حال آن دافی بستر روان شعر خود را به نقد این پدیده اختصاص داده است .

پاهای برهنه ات زمین را حس میکنند
و ادرارت از پاچه های شلوار ت قطره قطره سرازی می شود
تا لحظه ای که صدائی می شنوی:
هنوز نه ، یک حقه
در پی رنجی عظیم
یک نفر روی علفها چای مینوشد و پس از آه و ناله های دردناک
دیگری لباس فرمش را می پوشد
بعد تاریخ به کودکان می آموزد
به سوی اسباب بازی هایشان برگردند
جهان در خواب غلتی می زند تا
خاک " ساراازرا " را با بیلچه ی کوچکی بکند

در این شعر آن دافی تجاوز در یک جنگ را به خوبی بیان می کند . شاید بتوان گفت که آن دافی به عنوان راوی شعر با زبان مستحکم خود دنیای زنانه و ظلم و جورهای نظام مردسالار را در جوامع مردسالار نمایان می سازد. او در اشعارش که طبیعتا غنایی هستند روح شعری را به جریان در می آورد و از آن ابزاری برای نقد روابط حاکم میان دو جنس مختلف و آنچه که رواج دارد می سازد ؛ همینطور تصویر سازی تجاوز به عنوان سمبلی برای نقد روابط حاکم مردسالارانه در جامعه به کار رفته است .

از سوی دیگر ، مطابق عقیده فمنیستهای پست مدرن ، زنان زبان را برای بیان رویکردهای زنانه خود به کارمی گیرند؛ آن دافی نیز با زبانی زنانه و در عین حال جامعه ستیز راهش را به عنوان یک شاعر گشوده است . با این حال خودِ جامعه ستیزی که در شعرهای آن دافی ظاهر شده است ، نمادی از آروزهای جمعی می باشد که در تضاد با شخصیت حقیقی شاعر نمی باشد اما این سوال مطرح است که آ یا جامعه ستیزی نشانه ای از جامعه مردسالار است ؟ اگر این طور باشد پس آن دافی در تلاش برای شکستن نرمهای جامعه اش از دیدگاه زنانه خود می باشد. مخاطب قرار دادن مرد به عنوان عامل اصلی ظلم بر جنس زنانه در شعر او مدام تکرار می شود .

در شعر دیگری آن دافی به صورتی کاملا مستقیم جامعه را محکوم می کند و در تلاش است تا برای آنچه که بر او به عنوان یک زن تحمیل شده مبارزه کند . در این شعر زبان به جنگ با جامعه می رود آن دافی تمام تلاشش را به کار می برد تا زبانش را به نفع خودش پیش ببرد و در عین حال همه آن رنجهای دنیای زنانه اش را به تصویر بکشد.

آنها می کوشند نامی به من بدهند
با کلامی مرا درست تعبیر کنند
صدای کودکی ام
انگشت تلخی به دهانم می نهد
طعمی که نمی تواند کمک ام کند
یا تسلی ایم دهد
با آهی سفررا به خاطر می آورم
و همینجا رهایش میکنم

مسئله جنیست و تبعیض آن هم در امتداد این شعر ادامه پیدا می کند ، تصاویر شهوت ، عشق و همه آن چیزهایی را که به نظرش به عنوان یک زن باید بپذیرد را بیان می کند و درعین حال با آن می ستیزد . وی از پردازش به رؤیاهای معمول شعری فاصله می گیرد و در عین حال به این نوع روابط به دیده انتقادی می نگرد. بازگشت او از عشقهای معمول و رایج در جامعه نوعی سرپیچی از قواعد روان جامعه خودش می باشد . در عین حال او ترجیح داده است که دیده اش را به تلخی به عشق باز کند و از آن انتقاد کند . او از زبان موجود علیه هنجارها استفاده می کند و به جنگ با آنها برمی خیزد . از سوی دیگر آن دافی در اشعارش در تلاش است تا برابری جنسیتی را برای مخاطب خود به تصویر بکشد زنان در شعر وی از دیدگاه او همانند مردان هستند می توانند مانند آنها رفتارکنند و حتی به دنبال معشوقی هم برای خود باشند . این نگاه متفاوت او به جنسیت هم نشان گر اراده مستقل و در عین حال هوشیارانه وی می باشد .

خوب همه چیز را سر هم می کرد
مثلا اینکه ، واقعا یک مرد است
بعد که لیاس گلدار نخی اش را در می آورد
در ذهن چهار خانه ی پیراهنی که از آکسفا خریده بود
کاملا یک مرد می شد
مردی که نامش سوزان است

می توان گفت که حضور آ ن دافی به عنوان زنی مستقل و با ماهیتهای حقیقی زنانه ؛ نشان از تسلط او به زبان خودش و در عین حال ماهیت من ِ زنانه است که توانسته استقلا ل خودش را ورای تمامی قواعد حاکم بر زبان و جامعه مردسالار به دست آورد. می توان گفت آنچه که آن دافی اصرار و تاکید بر شناخته شدن شعری اش به عنوان یک زن دارد، عدول از قوانینی است که طی آن زنان تنها به عنوان بخش دومی از جامعه مردسالار شناخته شده اند و در واقع با زبان ، برابری خود را با مردان جامعه به تصویر می کشد . آنچه که از لحاظ فمنیستها در شعرهای آن دافی مهم هستند به تصویر کشیدن مستقل او از زنان می باشد ؛ زنانی بدون مردان که حتی عشقهای واپس زده و قدیمی و هر چیزی را که برایشان وابستگی به همراه آورد را نمی خواهند. اشعار آن دافی گرچه به دلیل تاکید وی بر زنانگی گاهی مورد نقد قرار گرفته اند ؛ اما در بسیاری از شعرهای وی عمق و همدردی او با مسائل مختلف اجتماعی حس می شود ، او همچنین شجاعانه به نقد سیاسی جامعه خودش پرداخته است و از این طریق هویت سیاسی خودش را در اشعارش به اثبات رسانده است . در بسیاری از شعرهایش جدا از شخصیت مستقل زنانه وی در تلاش بوده است تا نگرانیهای شاعرانه اش را از رنجهای روزگا ربیان کند . با تمام موارد ارائه شده می توان گفت که تصویر سازی او از زن قوی و مستقل بوده است و می تواند به عنوان الگویی باشد برای شاعران در جهت پردازش به مسائل زنان در شعر و همینطورمی به عنوان نوعی روش برای بیان ایده ها و آرمانهای زنانه از طریق زبان به کا ررود .

پانويس:
Ann Duffy, Carol. Selected Poems. Penguin Global: London, 2009


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


Bejan Baran
2009-10-29 01:55:58
بسیار بموقع بود. از سبک شسته رفته شما حظ کردم. نیز تسبیح نمونه های شعر او و نکات روشنگرانه در باره هر مفصل به درک خواننده کمک می کند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد