" آه اگرآزادی سرود ی می خوا ند
کوچک / کوچک تر ....."
(شاملو)
از آنجائی که پدیده " شعر " یک مقوله زبانی و نوعی نگرش انسانی در فرآیند هستی و بازتابی از حس زیبائی شناسانه انسان در گذر زیستن و تجربه هایی در بستر " اندیشه و خیال" به حساب می آید. خود به خود دارای مفاهیمی از جنس نگاه سیاسی – اجتماعی در روند آغازهای بشری ست . لذا، بی آنکه بخواهیم در تقسیم بندیهای " شعر متعهد " و " شعر برای شعر" قرار بگیریم. باید به" موتاسیون" نگاه و زبان هنرمندانه ای که رنجها و شادی های آدمی را به تصویر می کشند، بیندیشیم. چرا که شعر در همه سرزمین های بشری، به ویژه در سرزمین و روزگار اینجا و اکنون، یک رویکرد فرهنگی ست، که دستمایه های آن، نمی تواند جدا از" حس مشترک " و " پرواز مشترک " مردم زمانه خود باشد. بنابراین، آنچه که شاعر یا هر صاحب هنر دیگری که از سفره جامعه به سود نگرش و نشانی باورهای خود و دیگران بدست می آورد، بی گمان چه به لحاظ ساختاری و چه در چشم انداز جریان های مفهومی، به سمت مخاطبان زمانه اش عرضه می گردد، که خود فرصت پیوندی ست میان جهان عینی و دنیای ذهنی، که از برآمد آن می توان به اهمیت کارکرد "شعر" در ابعاد " سیاسی – اجتماعی " آن دست یافت. چرا که غایت هنر و ادبیات در واپسین تحلیل، برمی گردد به رسیدن به سرچشمه های عواطف و آموزه های انسانی، که با "صورت بندی" دیگر از دنیای روزمرگی ها فاصله می گیرد و با شفافیتی هر چه تمام و با بهره گیری از آرایه های زبانی مخاطب را به "دنیای دیگر" و خلوتی ناخواسته می کشاند. درچنین شرایطی ست که روح آدمی در فضای "خرد جمعی" زیبائی واژه را در کنار آزادی و عدالت را در فضای اجتماعی طلب می کند، به عبارت دیگر: از هنر و ادبیات، سکویی می یابد برای بیان درون فرهنگی خود و زنده کردن آرمان های اجتماعی اش .
آنچه که امروزه، در فضای روزگار ما، از تأثیرپذیری شعر در پیوند با نگره های سیاسی – اجتماعی مراد می شود، همانا حضور شاعر و "عمل شاعرانگی" در پیوند با مخاطبان و اهل نظر است، چرا که دنیای پیچیده و سیال شعر، یک ابزار روانی و روحی در جهت همزبانی با خاستگاه آدمی در بسیاری ازعرصه های فرهنگی مردم سالارانه است که به طریق اولی، خود دارای رنگ و بوی هم اندیشی های مدنی و باورهای آزادی خواهی با دیگران است.
پشتوانه شعر ایران از گذشته های دور تا به امروز، به ویژه از عصر مشروطیت به بعد به ما می گوید، که دنیای واژه ها در همه ابعاد آن، یک فرصت بزرگ انسانی برای بیان خواسته های عاطفی و فکری مردم این سرزمین بوده است. بنابراین مقوله شعر در روزگار ما پابه پای دیگر هنرها، در بازتاب وقایع، و نمایش خاستگاه های انسانی، به گونه ها و ژانرهای مختلف در دهه های اخیرحضوری جدی داشته و دارد. از سوی دیگر شعر امروز - در بخش هایی نیز متعلق به باورهای سیاسی و مطالبات اجتماعی مردمی آرمانخواه است. بنابراین چشم انداز حرکت های اجتماعی در همنوائی با ادبیات، به ویژه شعر امروز ایران، یک ضرورت تاریخی به حساب می آید.
نظرات خوانندگان:
م.سحر 2009-10-16 22:46:33
|
بی اغراق و بدون رو در بایستی من نفهمیدم نویسنده این مطلب چه می خواسته بگوید. اگر کسی فهمیده است لطف کند به اینجانب و این حرف ها را برایم معنا کند
mim.sahar@yahoo.com
ممنون می شوم |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد