logo





کریستینا می خندید

چهار شنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۸ - ۱۴ اکتبر ۲۰۰۹

شهلا آقاپور

aghapour.jpg
در اینروز پاییزی
برگ سرخزرد خیس
باغچه دلم
حسرتی بدوش می کشد
باز کسی می رود
عکس کریستینا
بر دیوار کلیسا می خندید
اوکه نمی خواست بمیرد
گلهای آفتاب گردان تابوتش
زمزمه ی لالایی ابدی سر داده بودند
پشت صندلی ها ی به سوگ
خیره می اندیشیدم
به قایق ناتمامی که ساخته بود
و ترسها ی زندگی
که با حضور ما
داستانش درآن قایق ناتمام
هویت داشت
برای آرامشم
در مجلات محلی
ترانه ندا ی ایرانی می نوشت
گویی دوشنبه پیش بود
در نگاهم بیم بیدادی می دید
هر لحظه دلداریش
حضور کلماتی بود ند که
مرا در مقابل حوادث هستی
صبورتر می کرد
از دلتنگی
بی اختیار
در را باز کردم
قدم هایم جلوتر از پله ها
می رفتند
سوگواری پشت سر بود
نفسی عمیق کشیدم
سمفونی علفهای
خیابان بتهون
چهره های سبز آدمها
آواز قایق زندگی می خواندند
من کنارحوضچه پروانه ها
به اندازه فرسنگها فریاد
گریستم
قایقی از روزنامه ساختم
در ستون تسلیت ها
عکس کریستینا می خندید...

شهلا آقاپور
اکتبر 2009
___________________________
کریستینا نویسنده مجله محلی برلین بود که وقایع اخیرایران
را نیز با علاقه دنبال می کرد و صدای ایرانی ها را به گوش همه میرساند.دوست عزیزی
که سالها هر دوشنبه در کلا س مجسمه ساز ی ام شرکت داشت و شوربختانه بر اثر
سرطان خون در گذشت ، یادش گرامی باد

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد