از او آزادی را مگیرید
او اگر ممیز هزار هزار کتاب بود
یا اگر بازجوی هزار هزار نفر گشت
تنها برای کشف حقیقتِ اسلام بود
هیچ کس را بدون ایمان به کفر او مفسد نشناخت
به اعتقاد او
صحنه بینیاز از روشنفکر بود
جامعه نیازمندِ به امر به معروف و نهی از منکر
در ایمانش
- سوگند به خدا و محمد و قرآن میخورد-
کتاب و نویسنده
هر مختار و هر پوینده
آفرینش ابلیس و مفسد فیالارض بود
بهتر که با او تنها خیل برادران باشند
رها از هر قیدی:
کلامِ امام آیین و فرمانشان
فرهنگی، دانشگاهی، دشمن دیرینشان
از او آزادی را مگیرید
شما خود بهتر میدانید
در راهی چنین پرمخاطره
- قلع و قمع هزار هزار ایرانیِ بیایمان
یا بهایی و کلیمی و مسیحی و مسلم پاکباز-
به زعم او
حفظ وجود هر بسیجی
تشویق هر سپاهی و کمیتهای
ضروریتر از هر کاری ست
از او آزادی را مگیرید
با اعتقاد و ایمان او ست
که حتا جبر بر یتیمان و محرومان
یا بر سر کار گماردن اوباشان و جاکشان
امری مقدس ست
و جنگ حیات هشت ساله مییابد
حالا خانهای اگر دارد و ماشینی
و ارزهایی در بانکهای خارجی
یا سهمی از این شرکت و آن کارخانه
از ضرورت حفظ اسلام و ویرانیِ ایران ست
هر موردی بیمایه فطیر ست
از او آزادی را مگیرید
به خواست او و آمرانش
صحنه میبایست خالی میشد
ستاد فرهنگی تشکیل میشد
طبع برادران و ساحت امام
میبایست رونق مییافت
فیلم خودی ساخته میشد
نمایش خودی به صحنه میرفت
روزنامهی خودی منتشر میگشت
ارشاد و فارابی و جهاد دانشگاهی
مهمتر از همه حوزهی تبلیغات اسلامی
تابعالنعل سیاست اسلامی
برنامهی اطلاعات و امنیت اسلامی
همه میبایست آموزش میدیدند
تا او و دیگر برادران به موقع دریابند
وقت انتقاد و از خودی بیرون شدن ست
حکومت اسلام را از مهلکه بیرون آوردن ست
یقین او به ایمانش
دور اندیشیِ آینده را میطلبد
حفظ اسلام
ضرورت بقای نظام ست
حفظ نطام
تداوم امکان چپاول و تجاوز و انکار ست
نمیتوان باز به مشتی آخوند پیر پا بر گور
گفت آری و باز امیدوار به آینده بود
زمانه تغییر کرده ست
قصوری اگر باشد
که البته میبخشید
از غفلت او و برادران و آن همه زینب چادر بر سر
در تشکیل جنبش سیز
مردم مخالفخوانِ آزادیخواه ست
نه این که باز آزادی و استقلال
دموکراسیخواهی
چون اعتراض خودیها
منطبق با قرائتی از اسلام باشد
از او آزادی را مگیرید
اگر چه ایمان او هنوز
سیراب خون و پول و تجاوز نیست
منتظر ست
شنیده است: آسیاب به نوبت میچرخد
و قدرت اسلحه و پول، شرط داشتن نوبت اول ست
او همچنین امیدوار ست
شنیده است: اینقدر ایرانی آزادیخواه میماند
تا باز سهم او از زندان و شکنجه و اعدامها را بسازد
از او آزادی را مگیرید
او از یاد برده بود
شما به خاطر بسپارید
منسوب به کلام امام اولش، علیابن ابیطالب است:
"در عفو لذتی ست که در انتقام نیست"
او را رها کنید
این سوی مرز یا آنسو
چه فرق میکند
همه جا وطن او ست
خیانت به هموطن همیشه با او ست.
* این روزها، خوشبختانه، بسیاری از کسانی که همریشه و همپیوند با بنیادهای حکومت اسلامی بودند، هوشیار و آگاه میشوند و در کنار مردم، رو در روی حکومت جبار اسلامی در درون و بیرون از ایران ایستادهاند. اما، در این میان کسانی هم هستند که به تزویر و به ناگزیری جسم و ظاهرشان با جنبش سبز است اما فکر و هدفشان با حکومت مستبد اسلامی. پس، در این روزها، که جنبش سبز، جنبش آزادیخواهی جوانان برومند ایران، در داخل و بیرون از ایران، مایهی افتخار و سربلندیِ نسلی از روشنفکران ایرانی است که چه در ایران و چه در تبعید هرگز، تحت هیچ شرایطی با حکومت اسلامی و کارگزاران فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ آن، همراه و همرأی نشدند و در تمام سی سال گذشته، به عناوین گوناگون چهرهی پلید نظام اسلامی و گردانندگانش را افشا کردند، باید هوشیارتر از همیشه بود. نباید اجازه داد از تلاش بیدریغ آنان که با قلم و خونشان ریشههای جنبش امروز را به باروری و توانایی رساندند، سواستفاده شود. نباید اجازه داد کسانی به شکلهای گوناگون خللی در این جنبش به وجود آورند و امکان تهدیدها و تزویرهای حکومت اسلامی را باردیگر کارساز کنند. هوشیاری تک تک آزادیخواهان جنبش سبز است که سبب میشود دیگر "توپ و تانگ و تجاوز"، نتوانند سد راه جنبش باشند یا بخشکاندش. پس، هوشیارتر از همیشه، همگام با تک تک کسانی که بدنه و نفس جنبش سبز را برای آزادی ایران و یک نظام مردمآگاهانه میسازند، گامهای استوارمان برمیداریم و بر همرنگ شدن کسانی که به تزویر و به ناگزیر، همراه جنبش سبز شدهاند تا خود را پنهان کنند، آگاهتر از همیشه میمانیم و چندان هم فکر و نیرویمان را معطوف به آنان نمیکنیم.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد