logo





روسیا روشن

انقلابیون مخالف عمل انقلابی ؛ آنارشیست ها .

ازدواج یا انحصاری نمودن مالکیت بر زن ؟.

دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷ - ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۸

تولستوی می گفت که پیش از انقلاب اجتماعی، باید به انقلاب فردی دست زد و برای این که انسان عابد و پرهیز کار شود باید در مقابل همه سازمان های اتوریته و حکمران؛ مخصوصا دولت و کلیسا،سرکشی نماید.
میان دواندیشمند نظریه آنارشیسم درغرب ؛ ویلیام گودوین و آگوستین سوخی،حدود 150سال فاصله است. درمیان آندو،متفکران دیگری چون پاول گودمن،هربرت رید،لئون تولستوی، جرج آورل، و غیره نیزقرارداشتند.
ویلیام گودوین نخستین نظریه پرداز آنارشیست مدرن غرب بحساب می آید.اوبین سالهای 1756-1836 در انگلیس زندگی نمود.گودوین دریک خانواده مذهبی مسیحی بزرگ شد وخودمدتی طلبه وروحانی آن دین بود وتحت تاثیرانقلاب صنعتی وانقلاب فرانسه به رابطه درونی قدرت ومالکیت پی برد.کروپتکین نخستین باراورابعنوان آنارشیسم معرفی نمود.گودوین مخالف هرگونه نظام حاکمیت بود؛ چه دینی،چه سلطنتی چه دمکراسی و چه دیکتاتوری.اونه تنها نخستین نماینده آنارشیسم مدرن بلکه قاطع ترین ودوراندیش ترین تئوریسین آن بود. وی میگفت که درآینده جامعه صنعتی وماشینی،انسان بایدفقط روزی نیم ساعت کارکند. اونه تنها مخالف ازدواج بلکه مخالف غذای مشترک ودسته جمعی بادیگران بودوآنرا ناخوشایندمیدانست.وی ازدواج رامحصول ترس و بزدلی مردها میدانست که میخواهنداز آن طریق به فرم مطلق وزورگویانه حاکمیت برزنان برسند، وچون آنها می ترسند که زنان راازدست بدهند،باکمک ازدواج آنرا کالای انحصاری خودمیکنند.این خواسته آنان ناشی از یک اشتباه رمانتیک از عشق ابدی است. اومیگفت که آزادی ونظم، متضادنیستندبلکه آزادی ونظم اتوریته ی زورگو مخالف همدیگرهستند. گودوین نخستین بار تضاد کاپیتالیسم درباره کار وسرمایه را مطرح نمود بدون اینکه مانند مارکس به مبارزه طبقاتی برسد.برای اورهایی فردمهم بودونه جمع یاطبقه. اومیگفت که تنها دریک جامعه بدون حاکمیت،دولت ،وزورگویی، امکانات هماهنگی وهمکاری عقلگرایی عینی وذهنی وجوددارد.گودوین را به این دلیل اخلاقگرا بحساب می آورند چون درمرکز افکارش،عدالت قراردارد.اونه روی جنبش آنارشیستی قرن 19 بلکه بیشترروی جنبش کارگری انگلیس وادبیات رمانتیک کشورش اثرگذاشت. مخالفت اوبادولت ومالکیت خصوصی به این دلیل بودکه او آندو رامانع شکوفایی عقلگرایی فردی میدانست.وی میگفت که هدف باید یک نظم اجتماعی عقلگرایانه بدون دولت باشد. با این نظر، او نخستین بار به طرح حذف دولت درجامعه انسانی پرداخت.
گودوین تاثیری غیرمستقیم روی جنبش آنارشیستی غرب داشت.نظرات آنارشیستی اورا به این دلیل آنتروپولوگی وانسانشناسانه میدانند چون اوانسان را طبیعتا آزادمیدانست وشرایط خارجی واجتماعی رادلیل نیک وبد شدن او بشمار می آورد.مارکس و آون نیز به مطالعه نظراتش پرداختند.اونابرابری اجتماعی رامعلول صنعتی شدن میدانست وآنرا جنگ اجتماعی نامید.وی میگفت که حاکمان رانبایدباکمک انقلاب مجبورنمود که ازمزایای خودبگذرند چون درانقلاب، شورواحساسات حاکم است ونه عقل ومنطق، و درآن ،خشونت تعیین کننده میشود ونه عدالت.اوهمچون سایرآنارشیستها طرفدارتولید کوچک ومانوفاکتوری است ونه دشمن ماشین. گودوین موجب آغاز فلسفه آنارشیستی گردید.وی بایکی از زنان مبارز و فمینیست زمان خودازدواج کرده بود.ازجمله آثاراو: عدالت سیاسی وتاثیر آن روی اخلاق وسعادت، است. بااین اثراوروی سوسیالیسم اولیه وتخیلی انگلیس؛ازجمله روی نظرات آون اثر گذاشت.گودوین درمخالفت بادمکراسی میگفت که نمایندگان، آلت دست مقررات حزبی هستند تاوجدان آگاه خود و مقاومت ومبارزه صلح آمیزبایدازطریق بحث،انتقاد،وطرح خواسته هاباشد وانقلاب فکری باکمک بحث های آزادونامحدود وحقیقت جو،تضمین کننده سعادت است.اومیگفت بایدباکمک نوشته وسخن واردمیدان مبارزه شد چون باخشونت،حقیقت میدان راترک خواهدکرد.گودوین توصیه میکرد برای اصلاح جامعه ودفاع ازعدالت وحقیقت،هرکس بایدمواظب همسایه وهمکار خودباشد تاآنان دچارخطا نشوند!.
آگوستین سوخی آلمانی،بین سالهای 1942-1892 زندگی نمود. سوخی درشرق آلمان آنزمان ویا لهستان امروزی بدنیا آمد.اوپیش ازجنگ جهانی اول زیرتاثیرنظرات آنارشیستی لنداور بود.وی بعداز خروج ازآلمان تازمان ورودنیروهای فاشیستی فرانکو درسال 1939 دراسپانیا،آنجابودوسپس ازاسپانیا به فرانسه فرارنمود ودرسال 1942 به کشور مکزیک رفت.بدلیل ناآرامیهای آنزمان اوبین سالهای 1965-1962 درکشورهای : هندوراس،جامائیکا،برزیل،شیلی،اوروگوئه،و اتیوپی مشغول فعالیتهای آموزشی وروشنگری آنارشیستی بود وسپس درسال 1984 به شهرمونیخ بازگشت وتازمان مرگ درخدمت "سوسیالیسم دمکراتیک" به کارمطبوعاتی پرداخت. اوغیراز آثاری پیرامون جنگ داخلی اسپانیا،آثاری درباره دولتی کردن: اقتصاد،تعاونیها،صنعت وکشاورزی، واختلافات میان جمهوری خواهان اسپانیا ازخودبجاگذاشت.ازآنجمله : آمریکای لاتین میان ژنرالها وانقلابیون، عبورازاسپانیا در شب، امیدی طویل،احتیاط!آنارشیسم، یک زندگی درخدمت آزادی، انقلاب فلج شده بلشویکها،کارگران و دهقانان چگونه درکشور اوکرائین وروسیه زندگی میکنند؟،فلسفه فکروروح آزاد . سوخی باکمک افشا گریهایش باعث شد که جنبش آنارکوسندیکالیستی اروپا و آمریکا به تقلید ازبلشویکهای روس نپردازند.
نویسنده دیگری که موردتوجه بعضی از مورخین آنارشیسم قرارگرفته است،جرج آورل انگلیسی است که میان سالهای 1950-1903 زندگی نمود. اودرسال 1936 بعنوان یک ژورنالیست چپ به اسپانیا رفته بود. جرج آورل ادعانمود انقلاب اجتماعی اسپانیاازطریق استالینیستهای وفاداربه مسکو وخونریزی هایشان علیه آنارشیستها و تروتسکیستها به شکست کشیده شد. اوتجربیات توتالیتاریسم استالینیستی خود دراسپانیا رابعدها دردوکتاب معروف: مزرعه حیوانت ، و رمان 1984، منتشرنمود. آورل درمقاله ای پیرامون کتاب "ژول ورن"،اثر سویفت،خواهان جامعه ای بدون اجبار،حکمرانی، و دولت، گردید.
ادیب دیگری که مورد توجه آنارشیستها قرارگرفت،لئون تولستوی (1910-1818،نویسنده مشهورروس است.اوتحت تاثیرآثار روسو بود .وگرچه ازخانواده ای مرفه بود درسال 1849 نخستین بار مدرسه ای برای فرزندان کشاورزان نظام مالک الرعیتی تزاری باهزینه خودبراه انداخت. وی بتدریج به نظم اجتماعی حاکم ونقش قدرت دولت وکلیسا شک نمود وازسال 1870 یک اخلاقگرای اجتماعی درزندگی فردی شد.مخالفت اوبا استفادره ازخشونت دراصلاحات اجتماعی موردتوجه مورخین آنارشیستی قرارگرفته است.اوهمچون سایرآنارشیستها دلیل همه بی عدالتی هارا دروجود دولت حاکم وکلیسا میدید و دولت و کلیسای روسیه را مسیحیت سازماندهی شده نامید که انسان راازنظرروحی وجسمی برده خودمیسازند. تولستوی دین دولتی وسازماندهی شده را نوعی کفروشرک نامید.برای او خلاف باکونین وکروپتکین،خدانه تنها برده دارنیست بلکه نیرویی رهایی بخش میباشد. تولستوی می گفت که پیش از انقلاب اجتماعی، باید به انقلاب فردی دست زد و برای این که انسان عابد و پرهیز کار شود باید در مقابل همه سازمان های اتوریته و حکمران؛ مخصوصا دولت و کلیسا،سرکشی نماید. درنظراودولت باکمک مطبوعات ونظام سرمایه داری اش مدافع حاکمیت اقلیت براکثریت بیچاره گان است، و دولت،ماشین قدرت وحاکمیت وحشتناکی است که ازطرف انسانها ساخته شده وعجل جان بشر شده است،وانسانهابایدبجای ترس از بمب وآنارشیستها،ازدولت وحشت داشته باشند که هرلحظه آماده است مردم راقربانی خواسته های بیمارش نماید وآنان راسرکوب نماید.درنظرتولستوی،نظم وامنیت دولتی،نظمی است ظاهری که درآن دزدان و قاتلان فعال هستند. اومالکیت را دزدی و جنگ و صدورحکم اعدام راقتل میدانست. تولستوی همچون کروپکین میگفت که پیشرفت صنعتی میتواند موجب ترقی اجتماعی وآزادی مردم گردد.اوتوصیه میکرد که پیشگامان جامعه بایدمردم راازشرایط خواب و بی خبری که دولتها مردم را درآن نگه داشته اند،بیرون آورند.تولستوی پیش بینی میکردکه آینده اجتماعات بدون دولت خواهد بود.چون تولستوی امیدوایمانی شدیدبه انسان عقلگراداشت،پیش بینی میکرد که انسان میتوانددرآینده خودرانجات دهد.اومانند بعضی ازآنارشیستها مخالف انقلاب سیاسی بود چون برای انقلاب اجتماعی بایدابتدا انقلاب شخصی وفردی صورت گیرد. وی میگفت که جنبش های توده ای وعامیانه و خودجوش معمولا به زورگویی ودیکتاتوری میرسند.اومینویسد که هرفردی که درمقابل دولت سرکشی کند،آگاهی واستقلال خودرا نشان داده است وانسان آزادومستقل میتواندازطریق وحدت باجامعه،اجتماعی باتقوا و سعادتمند بوجودآورد.
هربرت رید، مشهورترین روشنفکرآنارشیست زمان خوددرانگلیس بود.اوازخانواده ای روستایی برخاسته بود و میان سالهای (1968-1893) زندگی نمود.تجربیات تلخ اش درجنگ جهانی اول موجب تنفراواز دولت وجنگ شدند.چون اوعلاقه خاصی به هنروتاریخ داشت،درسال 1931 استادهنردردانشگاه شد.هربرت رید خالق آثادادبی متنوع وزیادی نیزاست.درمرکز تئوریهای هنراونقش آزادی بخش هنروتربیت وجوددارد.هربرت رید درجنبش آنارکوسندیکالیستی غرب،راهی برای نظم اجتماعی دمکراتیک را میدید.ازجمله آثاراو: آنارشیسم وادبیات،فلسفه آنارشیسم،تضادهای آنارشیسم، فرهنگ وانارشیسم،مقالات سیاسی علیه روح زمان، و اگزیستنسیالیسم،آنارشیسم،مارکسیسم، هستند.
پاول گودمن آمریکایی(1972-1911) درنیویورک بدنیاآمد ودردهه 60 جزوروشنفکران آمریکا بودکه علیه جنگ ویتنام،میلیتاریسم و صنعت زده گی آمریکا،وبه طرفداری ازجنبش مردمی پرداخت.اویکی ازخالقان ادبیات مدرن غرب نیزبشمارمی آید. گودمن برای انسانی نمودن جامعه صنعتی و بوروکراتیک،مخالف دولت و سیاست مرکزگرا بود. فعالیت او نه ایدئولوژیک ودگماتیک بلکه عملی و مشخص بود.اومیگفت که تغییرات جامعه باید متکی به فعالیتهایی ازپائین ومردمی باشند. ازجمله آثاراو: بیداری درتضاد یا بیگانگی جوانان درجهان مدیریت شده، نحسی مدرسه،مانیفست آنارشیستی،طبیعت شفابخش،جنون دولت گرایی،و فرم ها وامکانات زندگی جامعه انسانی، هستند.

روسیا روشن
Falsaf@web.de

William Godwin 1756-1836 , Augstin Souchy 1892-1984 , Paul Goodmann 1911-1972 , Herbert Read1893-1968




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد