logo




در اين زمينه

اخرین گزارشان در رابطه با اعتصاب غذای زندانیان کرد

دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷ - ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۸

آخرین گزارشات از اعتصاب کنندگان زندان ارومیه
کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد
طبق اخبار دریافتی از زندان ارومیه ،9 تن از فعالین کرد این زندان که متعاقب اعلام اعتصاب و تسلیم درخواست های 6 گانه ی اعتصاب کنندگان به دستور رییس زندان روانه ی سلولهای انفرادی شده بودند،از سلولهای انفرادی مجددا به بندهای عمومی این زندان انتقال یافته اند.پس از انتقال آنان، رییس زندان بار دیگر به منظور مجاب ساختن اعتصاب کنندگان به شکستن اعتصاب غذا به میان زندانیان رفته و با آنان گفتگو کرده است.
مسوول زندان انتقال این 9 تن به بند عمومی را نشانه حسن نیت زندان دانسته و به زندانیان وعده داده است که در صورت شکستن اعتصاب غذا خواستههای 6 گانهاشان را در اختیار مقامات بالاتر قرار خواهد داد.اما زندانیان با امتناع از شکستن اعتصاب، خواهان دیدار هیئتهای بی طرفی از سوی سازمانهای بین المللی حقوق بشر و صلیب سرخ از زندانهای کل کشور شده اند.همچنین اعلام داشتهاند که با اصرار و انرژی بیشتری به اعتصاب نامحدود خود ادامه خواهند داد.
37 زندانی سیاسی و مدنی کرد در زندان ارومیه امروز 35 مین روز اعتصاب خشک خود را سپری میسازند.
بر اساس گزارشات وضعیت جسمانی 9 تن از زندانیانی که به مدت 2 هفته در سلولهای انفرادی نگهداری میشدند به شدت وخیم است و دچار نوعی بیماری پوستی شدهاند.این زندانیان به اقدامات عاجل درمانی نیازمندند اما مسوولین زندان تا بحال از فراهم ساختن مراقبتهای درمانی لازم برای این زندانیان امتناع کرده اند

ادامه قتل های مشکوک در کردستان
فعالان کمیته گزارش دادند،نیمه شب گذشته یک شهروند کرد به نام "دیاکو صالحی" که طی سالیان پیش چندین بار به اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون سیاسی فعال در کردستان دستگیر شده بود در شهر سقز مورد هجوم افراد ناشناسی قرار گرفته ؛وبا ضربات چاقو به قتل رسیده است .
ساعت 12 شب گذشته جسد وی پیدا شده است

بی خبری از سرنوشت یک فعال مدنی
بر اساس گزارشات وارده یک فعال مدنی کرد به نام "یونس بادسار"از 11 بهمن 1386 دستگیر و تاکنون از سرنوشت ایشان هیچگونه اطلاعی به خانواده ایشان داده نشده است.
این فعال مدنی در شهر مریوان دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شده است

نامه ی سر گشاده ی ابولفضل جهاندار از زندان اوين به احمدي نژاد
آقای ابولفضل جهاندار زندانی سیاسی از فعالین کمیته خواسته است که نسبت به انتشار نامه سرگشاده ی خود به آقای احمدی نژاد رییس جمهور اقدام شود.متن نامه سرگشاده ی این زندانی سیاسی به قرار ذیل است:
نامه ی سر گشاده ی ابولفضل جهاندار از زندان اوين به احمدي نژاد
آقاي احمدي نژاد ؛ در مصاحبه با روزنامه لوس انجلس تايمز در پاسخ به اين سوال که آیا در ايران فعالين سياسي تحت فشار مي باشند یا خیر ؛ اين حرفها را ساخته ذهن صهيونيستها و آمريکاييها اعلام نموديد ،من نه صهيونيست هستم ونه آمريکايي ؛ اينجانب ( ابوالفضل جهاندار ) مدير وبلاگ پويلا نيوز ، عضو سابق شوراي عمومي تحکيم وحدت و عضو سابق شوراي مرکزي انجمن اسلامي دانشگاه علامه طباطبايي يکي از صدها زنداني سياسي هستم که بيش از دو سال است که در زندانهاي جمهوري اسلامي به سر ميبرم . من يک ايرانيم ؛ فرزند پدري که دوراني از عمر خود را به عشق آب و خاک ميهنش در جبهه هاي جنگ گذرانده و اکنون با کهولت سن لحظات زندگيش را با ترس و هراس در انتظار دريافت خبري ناگوار ازفرزندش سپري مي کند .
آقاي احمدي نژاد ؛ اظهارات اخير جناب عالي در خصوص آزاديهاي سياسي در ايران اين سوال را در اذهان زندانيان سياسي ايجاد نمود که يا جناب عالي در ايران زندگي نمي کنيد يا برخلاف آموزه هاي همه اديان الهي که مردم را به راستی و صداقت دعوت مي نمايند مي خواهيد حقيقت را فداي مصلحت نموده و با قلب واقعيتهاي موجود در جامعه چهره ای غير واقعي از وضعيت آزاديهاي سياسي در ايران به نمايش بگذاريد .
آقاي احمدي نژاد ؛ اگر چه بارها و بارها توسط جناب عالي و مقامات عالي رتبه قضايي کشور در مصاحبه ها و سخنراني ها محافل داخلي و خارجي وجود زنداني سياسي در کشور تکذيب شده و اين مسايل را ساخته عوامل صهيونيست و آمريکا ذکر نموده ايد به اطلاع شما مي رسانم که فقط در سه ماه اول سال 87 ، در حوزه فعالان دانشجويي 80 مورد احضار به کميته انضباطي دانشگاه ، 10مورد احضاريه به مراجع قضايي ، 7مورد بازداشت ، 37 مورد محروميت از تحصيل ، 6مورد اخراج از دانشگاه ، 5 مورد محاکمه ، 8 مورد محکوميت به زندان ، 6 مورد توقيف نشريات دانشجويي ، 2مورد اخراج از دانشگاه و محروميت از خدمات رفاهي دانشگاه و پلمپ دو انجمن اسلامي دانشگاه هرمزگان و سنندج صورت گرفته است .
در حوزه فعاليتهاي اجتماعي سياسي 155 مورد احضار به دادگاه ، 350 مورد بازداشت ، 180 مورد محکوميت قضايي و در حوزه فعاليتهاي مربوط به روزنامه نگاري ، احضار 7 نفر ، بازداشت 4 نفر و محاکمه 18 نفرو صدور حکم کيفري براي 6نفر و در مورد حوزه زنان ، احضار 3 نفر به دادگاه ، بازداشت 1 نفر و محکوميت قضايي سه نفر بخشي از اقدامات مهرورزانه شما در برخورد با فعالان سياسي دانشجويي و مدني مي باشد و اسامي تمامي افراد فوق موجود است .
در کشوري که نمايندگان مردم در مجلس از مصونيت قانوني برخوردار نبوده و به زندان محکوم مي شوند و مراجع تقليد علماء ديني در سکوت مطلق و حصر خانگي اجازه اظهار نظر ندارند صحبت از آزادي بيان و فضاي باز سياسي مانند دروغ آوريل ( دروغ 13) مي باشد .
شايد در بعضي موارد آزادي بيان وجود داشته باشد ، اما آزادي بعد از بيان هرگز .
آقاي احمدي نژاد ؛ شما که به شدت به مسئله شنود تلفن شهروندان آمريکايي حساس مي باشيد و اين مسئله را ظلم و جفا به مردم آمريکا مي دانيد ، چرا نسبت به شنود خصوصي ترين مکالمات تلفني و بررسي نامه هاي الکترونيکي فعالان سياسي ، دانشجويي ، مدني و بسياري از شهروندان به نام قانون هيچ واکنشي نشان نمي دهيد .
آقاي احمدي نژاد ؛ با توجه به اينکه در مصاحبه اخير با روزنامه لو س انجلس تايمز بيان نموديد که آيين دادرسي در ايران مترقي ترين قانون در جهان مي باشد ، به اطلاع جناب عالي مي رسانم ، اينجانب در دوران بازداشت موقت در بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات بر اثر ضربه وارده از ناحيه مهره کمر آسيب ديدم و علي رغم مراجعات مکرر به پزشک با اين توجيه که ما فقط مسئول زنده نگه داشتن شما هستيم نه درمان شما و براي هر زنداني نمي توانيم هزينه نماييم حدود يک سال از معرفي اينجانب به پزشک متخصص جهت درمان امتناع نمودند و هم اکنون با توجه به کمبود امکانات درماني زندان حدود 2 سال است که از اين عارضه رنج مي برم و روز به روز اوضاع بيماري ام شديدتر مي گردد و علي رغم تأييد اين مسئله توسط پزشکان زندان هيچگونه رسيدگي جدي در اين خصوص لحاظ نمي گردد .
از بدو دستگيري تاکنون با وکيلم ديدار نداشته ام . دادگاه بنده بصورت غير علني ، بدون حضور هيأ ت منصفه و دادگاه دومم بدون حضور وکيل مدافع برگزار شد . ضرب و شتم ، نگهداري در سلول انفرادي ، استفاده از چشم بند ، حدود يک ماه بي خبري و بي اطلاعي خانواده از وضعيت دستگيري اينجانب ، هتک حرمت و توهين ، صدور حکم دادگاه با استناد به اعترافت و اقارير تحت فشار و شکنجه و براساس گزارشهاي نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي و ورود به حريم خصوصي اينجانب ، تفتيش عقايد در حين بازجويي القايي ، از موارد بسيار بارز نقص اصول 23 ، 35 ، 38 ، 39 ، 165 ، 166 ، 168 قانون اساسي کشور و نقص مادۀ 5 ، 7 ، 12 ، 19 و بند 1 مادۀ 20 اعلاميه جهاني حقوق بشر و نقص موارد مختلف حقوق شهروندي مي باشد که از ابتداي دستگيري تا کنون در مورد اينجانب اعمال شده و مسئوليت نقص آشکار موارد قانوني فوق با استناد به اصل 121 قانون اساسي به عهده شما مي باشد .
آقاي احمدي نژاد ؛ يکي از اتهامات پرونده اينجانب که در دادگاه به خاطر آن به پرداخت جريمه نقدي محکوم گرديده ام ، استفاده از ماهواره مي باشد . شايد استفاده از ماهواره و تماشاي برنامه شبکه هاي تلويزيوني خارجي براي شما هيچ هزينه و منع قانوني نداشته باشد ولي براساس مصوبات مجلس استفاده از ماهواره ، جرم و براي متخلفان جريمه مالي در پي دارد .
آقاي احمدي نژاد ؛ با توجه به اينکه قوه قضاييه در مردادماه گذشته از خبر نگاران و سازمانهاي بين المللي جهت بازديد از زندانهاي ايران دعوت نمودند ، اينجانب به عنوان يکي از زندانيان سياسي آماده ديدار با نهادهاي مختلف و ارايه گزارش مي باشم .
لازم به ذکر است اين جانب محض اثبات حقانيت و صحت گفته هاي خود آماده مناظره با جناب عالي و هر مقام قضايي ايران در خضور خبرنگاران دولتي و رسانه هاي آزاد مي باشم.
آقاي احمدي نژاد که مدعي دلسوزي براي جهانيان است و از کار زشت ديگران دلگير و ناراحت، بايد پايبندي خود به شعارهايش را با رفتار خود اثبات نمايد ،از جناب عالي دعوت میکنیم که مسوولیت حرفهایتان را بپذیرید.شعار مهرورزي و عدالت گستري را ابتدا در مرزوبوم کشور خود اجرا نموده و در صورت موفقيت به فکر ارائه آن براي جهانيان باشيد.
به اميد روزي که بشر از آزادي فکر و بيان برخوردار شود ، روزي که معناي هر سخن دوست داشتن باشد و کمترين سرود بوسه بر قفل افسانه اي باشد،روزي که هر انسان براي انسان برادري باشد.
ابوالفضل جهاندار، زندان اوين 26 سپتامبر2008

رونوشت:
1.بانکيمون دبيرمحترم سازمان ملل متحد
2.شوراي حقوق بشر سازمان ملل
3.سازمان ديده بان حقوق بشر
4.سازمان عفو بين الملل
5.کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپاروزنامه هاي لوسانجلس تايمز،نيويورک تايمز،نيوزويک، شبکه هاي ماهواره اي
CNN,NBC,ABC,ABC,CBF,VOA

اعتصاب غذا؛پاسخی مدنی یا سیاسی؟
گفتگو با آقاي برديا هورام از فعالین "کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد

اعتصاب غذا؛پاسخی مدنی یا سیاسی؟

بیش از یک ماه از آغاز اعتصاب غذای زندانیان سیاسی ومدنی کُرد ،در زندانهای ایران می گذرد.متاسفانه در خلال این یک ماه به جای رسیدگی وحل این بحران ، شاهد برخورد شدید تر حاکمیت با زندانیان اعتصاب کننده و تجمعات حمایتی در شهرهای سنندج،مهاباد و مریوان بوده ایم.
با وجود اعلام حمایت سازمان عفو بین الملل و سازمان دفاع بین المللی و بسیاری دیگر از سازمانهای حقوق بشر داخلی و خارجی ،مساله حمایت گسترده از این حرکت جمعی هنوز با اما و اگر هایی همراه بوده است.
درخلال این یک ماه ،شاهد همه ی شایعات بودیم ،جز یک جمله ی انسان دوستانه ،جز نگرانی برای جان این انسان ها که دراعتراض به تداوم وافزایش دستگیری و ازدیاد فشار در کردستان دست به اعتصاب غذایی سراسری زده اند.
برای رفع پاره ای از ابهامات و روشن شدن زوایای پنهان مانده ی این اعتصاب با اقای"بردیا هورام"از فعالین "کمیته حمایت از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و مدنی کرد" گفت و گویی داشتیم.ایشان هم پاسخ سوالات من را دادند.
آقای هورام شما به عنوان عضوی ازکمیته حمایت اززندانیان می توانید درمورد این حرکت یا بهتر بگوییم "این استثای تاریخی "برای ما توضیح دهید،نخستین پرسش ما درباره ی چگونگی شکل گیری این حرکت است؛واین که آیا بنابرادعای شما این حرکت خودجوش است ،یا یک جریان سیاسی وفکری درپشت آن وجود داشته ؛ودرشکل گیری وبه وجودآمدنش نقش داشته است ؟
ما به عنوان جمعی از فعالین مدنی وحقوق بشری سالهاست،که درچهارچوب برخی از نهادهای حقوق بشر برای توسعه جامعه مدنی درمناطق کردنشین فعالیت های مستمری داشته ایم.چه به صورت فردی ،چه به صورت جمعی .
جامعه ی کردستان با تمام سرکوب های که بر آن اعمال می گردد،جامعه یی پویا ست ازلحاظ مدنی وسیاسی ،نشاط وتنوعی که از این جهت در کردستان مشاهده می شود،به راستی در دیگر مناطق ایران وجود ندارد.فعالیت های سیاسی و مبارزات مدنی جهت تامین حقوق کُردها از آغاز پروسه ی مدرنیزاسیون جامعه ی ایران ،پا گرفته است ؛وبه تبع آن حکومتهای پی درپی مرکزی نیز به بهانه یی چون تجزیه طلبی و محارب و...در برابر این جنبش به جای دیالوگ از ابزار سرکوب استفاده کرده اند. هزاران تن از مردم مدنی کردستان بر سر کسب حقوق اولیه ی خود جان باخته اند. و این روند متاسفانه هم چنان ادامه دارد.اعتراضات مدنی هم در کردستان از غنای ویژه ای برخورداراست ؛واز جهتی این امراصلا تازه نیست ،مفاهیمی هم چون مبارزه منفی ونافرمانی مدنی برای مردم کردستان نا آشنا نیستند. مردم کُردستان درطول دوران حیات جمهوری اسلامی ،کوچ کردن از شهرها وتجمعات مسالمت آمیز و اعتراضات خیابانی سراسری واعتصابات بسیار گسترده و...را در حافظه ی خود ثبت کرده اند. تاریخ کردستان سرشار ازاین نوع مبارزات است ؛پس از یک سواین امر اصلا استثنایی تاریخی نیست .
اما مباحثی که امروزه در کردستان حول مبحث حقوق بشر وجود دارد ، به شدت نگران کننده است .سیل احکام اعدام برای فعالین سیاسی وحتا مدنی ودانشجویان کُرد ، حبس های طولانی مدت ،این شبهه راکه این احکام به هیچ وجه حقوقی نیستند، به یقین مبدل ساخته است .حقوق ونهادهای مدنی که بناست وسیله یی برای امنیت شهروندان باشند،درجهت سلب این امنیت عمل می نمایند.در تمام مراحل بازداشت و بازجویی وصدورحکم تبعیضات آشکاری میان این زندانیان و زندانیان غیرکُرد دیده می شود.می توان گفت :که ریشه های اعتصاب غذایی که قریب بیش از یک ماه است ؛ودر8 زندان کشوراتفاق افتاده ؛و دهها زندانی هم زمان آن را اعلام داشته اند. اعتراض به وضعیت بسیاروخیم حقوق بشر در کوردستان است ،به نسبت بسیاری از نقاط ایران .
ما یک روز پیش از اتفاق افتادن اعتصاب غذا،توسط خانواده های زندانیان از جریان آگاه شدیم ؛وبلافاصله در دومین روز اعتصاب اقدام به تشکیل کمیته یی با هدف حمایت از اعتصاب کنندگان غذا وطرح خواسته های آنها نمودیم. کمیته فارغ از مشی سیاسی و مدنی زندانیان یا هر فاکتور دیگری خواسته های 6گانه مطرح شده را محور فعالیت های خود قرار داد؛وافکار عمومی وسازمان های حقوق بشری ومدنی را طی بیانییه ی به حمایت از اعتصاب کنندگان وخواسته هایشان دعوت کرد؛وخوشبختانه طی فرآیندی کاملا خودجوش ،اکنون که یک ماه از این اعتصاب می گذرد،بسیاری از سازمان ها ی مدافع حقوق بشر از آن حمایت کرده اند ؛وهم چنین مطلع شده ایم ،که در بسیاری ازکشورها وحتا شهرستان های کُردنشین کمیته های با این اهداف شکل گرفته اند،که درنوع خود واقعه ی بی نظیر است .
کمیته کاملا مستقل است .طی یک ماه فعالیت های خود اثبات کرده است،که پی گیری خواسته های برحق زندانیان وبرجسته ساختن آنها فارغ از هرنوع گرایش زندانیان اعتصاب کننده ،دغدغه ی اصلی آن بوده است .
بسیاری ازاحزاب های کردی مانندکومله ودمکرات وپژاک از این جریان پشتیبا نی کرده اند،این را چگونه تعریف می کنید؟
ببینید ،بسیاری از دوستان به ویژه طی این چند روز این پرسش را از ما کرده اند، به نظرما --- کمیته حمایت ازاعتصاب غذای زندانیان سیاسی ومدنی کُرد – این که احزاب اپوزیسیون از اعتصاب غذا حمایت نمایند ، در نوع خودبسیار مثبت است ؛هم چنان که اعلام حمایت هرنهاد وسازمان دیگری ،چه سیاسی،چه حقوق بشری، هم چنین نقشی دارد.
اما حمایت یا عدم حمایت سیاسی وتبلیغی احزاب اپوزیسیون به هیچ عنوان نمی تواند،نه محدودیت ،نه هیچ گونه تعهدی برای ما ایجاد نماید. ما هم چنان با تمام قوا به حمایت حقوقی خود از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی ومدنی کُرد ادامه خواهیم داد.
هم چنان که گفتم کمیته تنها وتنها درچهارچوب میثاق های بین المللی واعلامیه های جهانی حقوق بشری ونرمهای کنونی حقوقی به دفاع از خواستهای زندانیان برخواسته است و خود این خواسته های 6 گانه را درجهت تحقق حقوق مسلم هر فرد زندانی می داند.نمونه ای برای دوستان مطرح کردم ،برای شما نیز مطرح می کنم .فرض کنید،یک فعال سیاسی با خطر اعدام مواجه شده است ،فعالین ونهادهای حقوق بشر به شدت معترضند، حزب مطبوع آن فعال سیاسی هم بیانیه ای صادر وبه این حکم اعتراض می نماید .حال پرسش این است ،که آیا این دوموضع می تواند به جای هم دیگر بنشیند؟آیا می توان حمایت فلان جریان را دستاویز قرار داده و حمایت حقوق بشری دست کشید ؛وعرصه را به نفع حاکمیت خالی کرد؟؟؟
قطعا پاسخ منفی ست!؟
گروهی از دوستان این جریان را پرازابهام تعریف کرده اند ؛وپشت پرده این جریان را یک بهره کشی سیاسی وسوءاستفاده سیاسی نام برده اند. نظرشما چیست ؟
اخباری که فعالین از اعتصاب تهیه می نمایند به سختی به دست آورده می شود. شرایط سخت زندان ها،وضعیت امنیتی حاکم برآن ها و... همگی این روند را بسیارمشکل ساخته اند .گهگهاه اخبار بسیار ضدونقیض به دست کمیته می رسد .سیستم اطلاع رسانی کمیته روزهای اول با اشکالاتی اساسی مواجه بود ؛من این را قبول دارم ؛اما با گذشت زمان این مساله حل شد؛وکمیته بالاخره لیست 54 نفر از زندانیان را از زندان های ارومیه و سنندج و سقز وزندان اوین تهیه کرد. این لیست از جهتی یک لیست اولیه بود ،چون اسامی شماری از اعتصاب کنندگان به دست کمیته نرسیده بود ؛اما ازجهتی دیگر بسیاری از ابهامات دیگر که شما از ان صحبت می کنید را برطرف ساخت .چون با انتشار این اسامی امکان تحقیق برای هرنهاد حقوق بشری فراهم شد؛ وکمیته از زمان انتشار این لیست تلاش خود را برای کامل ساختن آن به عمل آورده است.اززمان انتشار این لیست درزندانهای ماکوومهابادومریوان نیز اعتصاب غذا شروع شده است . کمیته امروز لیست جدیدی در اختیار رسانه ها گذاشت که اسامی 84 تن از زندانیانی تا کنون رسما اعلام اعتصاب کرده اند تشکیل در ان قرار دارد.
اما در مورد بخش دوم پرسش تان ،این که کسانی از این جریان به قول شما سوءاستفاده می کنند ،یا خیر، نه از اهمیت اعتصاب غذای سراسری می کاهد،نه ارتباط مشخصی با کار کمیته دارد.از همین جا به نمایندگی از کمیته تمام جریانات سیاسی را دعوت به اتخاذ موضعی متهدانه تر در قبال حفظ جان زندانیان سیاسی ومدنی کُرد می کنم ؛ومصرانه می خواهم درجهت تحقق خواسته های بر حق این زندانیان کوشا باشند.از حاکمیت نیز دعوت میکنم ،تا فاجعه ی انسانی رخ نداده است ،وضعیت را از این سخت تر نسازد؛و با سرعت و بدون هیچ شرطی با زندانیان اعتصاب کننده وارد گفت وگو و دیالوگی سازنده شوند. سازمانهای حقوق بشری نیز باید بحران را درک کرده و در کل اگر نتوانیم جبهه ای متشکل از سازمانهای مدنی و فعالین حقوق بشر برای درخواست از زندانیان و جهت پیشگیری از مخاطرات جانی این عزیزان تشکیل دهیم، متاسفانه روز به روز واضعیت جسمی شان بدتر شده و دیگر فرصتی برای اعلام حمایت باقی نمی ماند.اگراین فاجعه رخ دهد،رسوایی بزرگی برای جامعه حقوق بشری خواهد بود.
کمیته همگان را دعوت به حسن نیت برای حل فوری معضل اعتصاب غذا می نماید.
شما برخوردهای سازمان های اپوزیسیون ایران را با مساله ی اعتصاب غذای سراسری چگونه ارزیابی می نمایید؟
بازهم وارد سیاست شدید ؟!کاش مجبور نبودیم .اما بحث اعتصاب غذا روز به روزپیچیده تر می شود؛واین امر اجتناب ناپذیرشده است .بسیاری از چهره های سرشناس مدنی وفعالین حقوق بشر وزنان و دانشجویی هم در میان اعتصاب غذا کنندگان دیده می شوند؛پس بر ماست که در این مقطع جهت حفظ جان این زندانیان هر حمایتی را مثبت بدانیم .از طرف هرسازمان وحزب ونهاد وفرد ...چه حقوقی چه سیاسی چه مدنی .بسیاری از سازمانهای اپوزیسیون سیاسی از اعتصاب غذا و خواسته های این زندانیان حمایت کرده اند؛ اما انتقاد ما این است ،که برخی از این سازمانها تنها به صدور بیانییه یی اکتفا کرده اند؛ودرعمل برای فشار بر حاکمیت در جهت بر اوردن خواسته های زندانیان اقدامی عملی انجام نداده اند.برخی دیگر نیز حمایت خود را مشروط ساخته اند ،وحتا محافظه کارانه به این مساله نزدیک شده اند.مساله ی ما امروزه بازی های سیاسی روزانه نیست . مساله ی اصلی جان هزاران انسانی ست ،که به اتهام داشتن عقاید مختص به خود و تلاش برای ایجاد تغییر وضع موجود در زندان به سر می برند؛وهستی شان را به مخاطره انداخته اند.ما مصرانه می خواهیم تمامی نیروها برای نجات جان این زندانیان بسیج شوند.این را نه وظیفه ای صرفا سیاسی،بلکه وظیفه ی انسانی ومسوولیتی خطیر می دانیم .
از دیگر سو با شنیدن واژه ی زندانی کُرد،بسیاری از جریانات سراسری نسبت به برخی حواشی اظهار نگرانی می کنند.نظرشخصی من این است ،که با عدم حمایت از زندانیان اتفاقا این حواشی بیشتر می شود؛وعدم اعتماد مردم کردستان به جریانات سراسری نه تنها کاهش نمی یابد؛بلکه افزایش هم می یابد.مردم کردستان هنگامی که می بینند ،کردی در اربیل یا دیار بکر اورا حمایت می کند ؛اما هموطن غیرکُرداونسبت به این مساله ودیگرمسایلی که روزانه گریبانگیرش است موضع مشخصی ندارد ،خوب طبیعی ست ؛بیشتر به سمت آنها کشیده می شود.ما به عنوان فعالین مدنی کردستان به هیچ وجه خواهان گسترش عدم اعتماد نبوده ودرانتظارمداخله فوری جامعه مدنی برای فشار آوردن بر حاکمیت با هدف دیالوگ با زندانیان و حل مساله اعتصاب هستیم.
خبرنگارآژانس ايران خبر



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد