هیچکس گمان نداشت، این!
کیمیای عشق را ببین:
کیمیای نور را که خاک خسته را،
صبح و سبزه می کند،
کیمیا و ِسحر صبح را نگاه کن.
جای بذر مرگ وبرگ خونی ِ خزان،
کیمیای عشق،
صبح و
سبزه آفریده است:
خنده های کودکان و باغ و مدرسه
کیمیای عشق سرخ را ببین!
هیچ کس گمان نداشت این.
از: بوی جوی مولیان
*********
پرسش ۲
این نه اگرمعجزه ست
پاسختان چیست؟
در نَفَـس ِ اژدها چگونه شکفته ست،
این همه یاس ِ سپید و نسترن ِ سرخ؟
از: آیینه ای برای صداها
گزینش: جهان آزاد
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد