logo





عملکرد بیماری عفونی در این دوره چرخش!

سه شنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۵ ژانويه ۲۰۲۲

بهزاد كریمی

behzad-karimi.jpg
جهان روند شکل‌گیری تعادل تازه‌ میان کشورها را در مسیری پر آشوب و در سمت توازنی نوین طی می‌کند. چرخشی که اگر ناروشنی‌هایش بسیارند، پهن بودن واقعیتی چترگونه‌ بر بالای سر این روند جاری اما امری مسلم است. این واقعیت که، نظم‌های تک محوری و دو پایه‌ای‌ فروریخته طول قرن بیستمی و شبه نظم‌های ناپایدار بعدی سه دهه اخیر، با رخت بربستن به دیروز پیوسته‌اند و جهان جدید، نیازمند آن سان نظمی است که بتواند همزیستی چند قطب رقیب و نیمه قطب‌ متشکل از قدرت‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی متعدد را در خود جا دهد. انحصار قدرت جهانی، شانسی برای بازسازی ندارد و چشم انداز، همانا بلوک‌بندی‌ها، اتحادهای ناحیه‌ای و فراقاره‌ای و سربرآورده‌های منطقه‌ای است.

این روند برای چپ جهانی با هر تعلق ملی در شاخه‌های متشکله‌اش، بدل به آزمونگه دیگری شده است. نشستن سر این امتحان که تا چه میزان معنی چرخش تاریخی حاضر را دریابد تا بتواند در قبال تحولات و رخدادها بنحو درست تعیین جایگاه کند و هر شاخه ملی از آن نیز خود را در سطحی از عمل فرابرویاند که قادر باشد در کشور متبوع خویش انتخاب ایستگاه عمل خود را به فرجام برساند. اصل مسئله، هم ذهن تکانی‌ها از رسوبات هر نوع قطبی نگری است و هم درک چیستی صحنه نزاع سلطه‌ها در جهان امروز. وگرنه، هم ضرورت مخالفت با سلطه‌گری‌ها چون هر وقت دیگر معتبر است و هم مبارزه‌ چپ با هر نوع بهره‌کشی و برتری‌جویی‌ سیاسی و اقتصادی، کماکان حق است و دارای حقانیت.

هم از اینرو، موضوع نه "آمریکا پرستی" ادعایی و این خوش خیالی که گویا آمریکا به عنوان صاحب هنوز بیشترین قدرت از سلطه‌طلبی‌هایش‌ دست کشیده است، بلکه در اینست که دریابیم "ینگه دنیا" دیگر نمی‌تواند در دنیا همچون معلم دیکته عمل کند. اگر این درک باشد، نه ذهن تحلیلی و نه عمل میدانی مقهور "قدرقدرتی" آن نمی‌شود، جهان قدرت را توطئه گرایانه از دریچه "شیطان بزرگ" نمی‌نگرد و لذا از آویزان شدن به حریف‌های آن می‌پرهیزد. به تبع از این نیز موضوع در چپ ایرانی، نه دست کشیدن آن از مخالفت با سیاست‌های زورگویانه آمریکا یا هر قدرت دیگر، بلکه عملکرد تداوم بیماری آمریکا ستیزی همچون آئین در بخشی از آنست که بیماری مزمن را در دوره عفونی‌اش می‌گذراند.

حزب چپ ایران(فدائیان خلق) سه روز پیش در رابطه با سفر رئیسی به روسیه و سفری از هر نظر پرسش برانگیز، که مدام بر نیاز ایران به مناسباتی متوازن با غرب و شرق بر پایه مناسبات سازنده متقابل تاکید دارد، با صدور اعلامیه‌ای خاطر نشان می‌کند که نباید به بازیچه شدن کشور در دست روسیه تن داد. این هشدار اما آمریکا ستیزان را خوش نیامده و برآشفته‌ ‌کرده است. سروصداهایی مشابه آن هیاهوهای راه ‌افتاده در زمانی که، حزب ما پیرامون ناروشن بودن مفاد قرار داد ٢۵ ساله با چین سئوالاتی را پیش کشیده بود. ملاک اگر نه نیت‌ها که عمل باشد، آنگاه پرسیدنی است منشاء این برآشفتگی‌ها جز هیستری آمریکا ستیزی چیست و بهره بردار این هیاهو کیست مگر جمهوری اسلامی؟

تغییرات جاری با ذهن قطبی نگر نمی‌خواند و چون عملاً قادر به دریافت چند و چون این دگرگونی‌ها نیست، با برنتابیدن واقعیت به مقابله دون کیشوتی با آن بر می‌آید. بخشی از آمریکاستیزهای ما که همواره در اسارت قطب گرایی‌اند، هم اکنون در جستجوی اقطاب تازه‌ در مقابله‌جویی با یانکی هستند. چین "منحرف" تا زمان موجودیت شوروی، از اینرو برای‌شان کعبه شده که رقابت بین آمریکا و چین از محورهای اصلی تحولات ژئو اکونومیک و ژئو پلتیک جهانی شده است. روسیه نیز - و نه دیگر شوروی! - به این دلیل که، دوباره به عنوان ابر قدرت قد می‌کشد. کوشش‌ها برای مترقی جلوه دادن تقابل روسیه و چین با آمریکا، از قطبی نگری نوع ایدئولوژیک متجلی در آمریکا ستیزی بر می‌خیزد.

آمریکاستیزها البته طیف هستند و نه یکدست، و در رابطه با جمهوری اسلامی نه الزاماً هم موضع. حتی متضاد همند. اما بیشترین اعتراضات به حزب چپ ایران در این رابطه از سوی دسته‌ای صورت می‌گیرد که بین آمریکا ستیزی‌ و نوع مماشات‌گری‌ نسبت به جمهوری اسلامی نسبت مستقیم برقرار است. "راه توده" و محافلی از "توده"ای‌ها و حلقاتی از "اکثریت" مواضع خلاف حزب چپ را دارند. آنانی که، در تمجید از چین، چونان الگوی "سوسیالیزم موفق" هوراها می‌کشند و "ولیکا روس" پوتین را به عنوان سنگری استوار در برابر غرب می‌ستایند. چپ بودن برای اینان آمریکا ستیزی است و تعمداً هم آن را چنین می‌فهمند تا مشی‌شان در قبال جمهوری اسلامی جنبه توجیه به خود گیرد.

در این میان اما مجموع نوشته‌های سایت "راه توده" و از جمله مقاله اخیر آن با عنوان "بن بست سیاست‌های گذشته باید شکسته شود"‌ خصلت نماست. رسانه‌ای که با همه معروف بودن‌ به جنجال آفرینی‌ها‌، انصافاً این حسن را دارد که در پافشاری بر خط "مرگ بر آمریکا" جویده جویده حرف نزند. در این مقاله نه فقط دفاع جانانه‌ای از مناسبات حکومت اسلامی با روسیه صورت گرفته و مخالفت‌ها با چند و چون آن جبهه آرایی راست معرفی می‌شود، "کارشکنی"‌ها در زمینه پیشرفت این مناسبات با طرفداران غربگرای درون حکومت آدرس می‌یابد! این یعنی دفاع از سمتگیری "رو به شرق" ولایت فقیه زیر علم و کتل همان مشی معروف "که بر که؟" به سود واپسگراترین‌های حکومت اسلامی!

خلاف این صراحت اما، بقیه آمریکا ستیزها، سیاست "رو به شرق" جمهوری اسلامی را در تحلیل نهایی، ولو بگونه شرمنده و پوشیده جبهه‌ای از مقاومت جهانی مقابل آمریکا دانسته و حتی آن را با توجیهاتی منطبق با منافع ملی معرفی می‌کنند. اگر آمریکا ستیزی‌ اینان در دوره وقاحت‌های ترامپیسم بخاطر هماهنگ بودن با نیاز واقعی سیاست کمتر توی ذوق می‌زد، اکنون و در تداوم رفتارشان ناگزیرند هیستری ضد آمریکایی خود را همچون ایدئولوژی به نمایش نهند. این در واقع و در تحلیل نهائی همانی را بیاد می‌آورد که بخش عمده‌ای از چپ در چند سال اولیه پسا انقلاب در دام آن افتاد و با رفتن زیر پرچم "خطر آمریکا فوری و قطعی است" عملاً در مقطعی حساس گرفتار کمند جمهوری اسلامی شد.

در کانون صف بندی‌های جاری در جهان، پرسش محوری باید این باشد و پرسیده شود که چپ پایبند به آرمان و دارای حس مسئولیت واقعی نسبت به مردم خود را در کدامین رویکرد باید نشان دهد و ملاک تشخیص در این زمینه اصولاً چیست؟ چپ بودن آیا به اینست که در پرتو نگرشی قطبی و بخاطر مخالفت با فلان قطب جهانی، جانب قطب دیگری از دنیا را گرفت یا که در پرهیز از قطبی نگری برای کشورش، سیاستی متوازن و مناسبات سازنده با همه اقطاب را خواست؟ اولی چه بداند و چه نداند و چه بخواهد یا نخواهد عملاً در انطباق با مشی "رو به شرق" جمهوری اسلامی گام می‌زند و مشوق تولید "سردار سلیمانی"هاست، دومی اما سیاست متفاوت دانستن جمهوری اسلامی و ایران را دارد.

چپی که تحقق عدالت اجتماعی را در برقراری آزادی‌ها و دموکراسی بجوید، تضمین برقراری دموکراسی را در تامین امنیت اجتماعی درون کشوری بداند و این یکی را هم بدرستی مشروط به وجود محیطی امن در منطقه زیستی خود بفهمد که لازمه آن داشتن مناسبات متوازن و دور از قطبی نگری و قطبی عمل کردن است، باید هم در برابر سیاست خارجی قطب‌گرای جمهوری اسلامی بایستد. این چپ خود را نه در ستیزه‌جویی ایدئولوژیک که در موافقت و مخالفت مشخص با سیاست‌ها و رویکردهای هر قدرت خارجی به تعریف بر می‌خیزد. مشخصه اعلامیه صادره از سوی حزب چپ ایران مرزبندی ما بود با هر سیاست خلاف منافع ملی ‌ایران چه از سوی آمریکا باشد و چه روسیه و هر دیگری.

باید گفت که اعتراض آمریکاستیزانه علیه این یا آن به اصطلاح همسویی چپ با راست‌گرایان، بی توجه به محتوی و چند و چون مواضع متخذه هر کدام‌، عین شعبده‌بازی و غرض‌ورزی است. اما این را نیز به تکرار باید گفت که اگر هر مخالفت با جمهوری اسلامی نه نشانه چپ بودن و چه بسا حتی از موضع راست گرایانه صورت گیرد، اما هر چپی که خود را در اشتراک سیاسی با حکومت ولایی آمریکا ستیز ببیند هر چه هم از مارکس خرج کند از چپ بودن ساقط است. امید که بختک زمانی تراژیک اکنون اما کمیک در عملکرد چپ ایران تکرار نشود. چپ راستین، دوست داشتن ایران را در مخالفت با جمهوری اسلامی نشان می‌دهد و هم علیه آمریکا و دیگر پرستی است و هم به دور از آمریکا و دیگر ستیزی.

بهزاد کریمی
٤ بهمن ماه برابر با ٢٤ ژانویه ٢٠٢٢



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد