logo





فيلسوف - ميان الهيات و رنسانس.
مسيحيت و تعقيب اصلاح گرايان دينی

جيوو انی پيکو دلا ميراندولا،- شهادت در ۳۱سالگی. Pico della Mirandola , Giovanni (۱۴۶۳- ۱۴۹۴)

سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۸ اوت ۲۰۰۹

نصرت شاد

nosrat-shad.jpg
پيکو دلا ميراندولا، هومانيست ايتاليايی قرن ۱۵، يکی از نمايندگان و پيشگامان مهم فلسفه رنسانس و الهيات مردم گرايانه بود. در تاريخ علوم جديد، او را پدر مبارزه عليه خرافات و طالع بينی ستاره شناسی مي دانند. مخالفت او با طالع بينی علم نجوم باعث رشد علوم تجربی در غرب در پايان سده های ميانه شد. او عليه خرافات قدری و سرنوشتی قدعلم کرد و مي گفت چون انسان ميان حيوان و ملکوت در نوسان است، ارزش و حيثيت او در آزاد بودنش مي باشد .سارتر بر اساس فلسفه او به ماکسيم:" انسان محکوم به آزادی است" رسيد. پيکو مي نويسد که نه تنها انسان مستقل از خداست، بلکه خدا انسان را آفريد تا او خالق خود يا مجسمه ساز خود باشد، چون انسان در شرايطی به دنيا امد، تا آن چيزی بشود که مي خواهد.
در تاريخ سير انديشه در غرب، غير از لوتر و نيچه، هومانيست های آغازين مانند مورس و اراسموس نيز زير تاثير او قرار گرفتند. نيچه بعد ها با کمک آثار او نماينده آنتروپولوژی فلسفی گرديد. نوشته های پيکو هم چون آثار باکون و دکارت بخش مهمی از انديشه غربی در زمينه آنتروپولوگی هومانيستی هستند. اهميت ديگر او در الهيات فلسفی هومانيسم ايتاليايی بود .او يکی از مدافعان فلسفه افلاتونی نيز است. هدف پيکو طرح يک جهانبينی عام از ترکيب تمام اديان و فلسفه های زمان خود بود. او همچون اختلاط گرايان کوشيد تا سنتزی از عناصر تمام جريان های فکری به وجود آورد .تئوری او درباره حيثيت و شرف انسان، امروزه پايه و بخش مهمی از قانون اساسی و حقوق بشر در کشورهای مترقی است. او نه تنها يکی از پيشگامان انديشه مکتب دايره المعارفی فرانسه، بلکه نماينده جديد، ورای سنت اسکولاستيک زمان خود بود. هدف ديگر او اين بود که فلسفه افلاتون و ارسطو را با دين مسيح مخلوط کند و يک حقيقت عام بيابد. او خود تحت تاثير اديان قرون وسطا مانند عرفان يونانی، فلسفه عربی، و نظرات فيثاغورث بود. هسته مرکزی فلسفه او، فلسفه افلاتونی و مسيحيت است. با شعار"انسان خالق و سازنده خود است"، او طرح انسان رنسانس و هومانيسم جديد را ريخت. او مي گفت که استقلال و آزادی انسان، پايه های ارزش و حيثيت او هستند. مورخين سير انديشه اشاره مي کنند که او غير از زبان های عربی و عبری، اطلاعاتی عميق و دايره المعارفی درفلسفه باستان و عرفان يهودی داشت.
پيکو دين يهود را خويشاوند نزديک دين مسيحيت مي دانست و خصوصيت انسانی را بی خاصيتی وی قيد نمود. او عقيده داشت که اديان و فلسفه های گوناگون از جمله: يونانی باستان، يهودی کابالايی، و مسيحی اسکولاستيک، سهمی درحقيقت جامع و جهانشمول دارند. او کوشيد تا ميان مسيحيت و افلاتون گرايی، يک هماهنگی به وجود آورد. پيکو بر اساس نظرات زردشت، فيثاغورث، ارسطو و افلاتون، مي گفت که فلسفه موجب رضايت خدا خواهد شد. او مدعی بود که اديان و الهيات گوناگون مانند مسيحيت، يهود، و اسلام، دارای حقايق عام يا حداقل جرقه هايی از حقيقت هستند. شعار استقلال فرد و مدارای دينی ديگران او، پايه های عصر روشنگری شدند. او در طول زندگی کوتاه خود از طريق معلمانش با افکار عربی، عبری، يهودی ابن رشدی و ارسطوگرايی آشنا شد.پ يکو نه تنها يکی از نمايندگان افلاتون گرايی فلورانسی بلکه فيلسوف آغاز دوره رنسانس نيز بود. او مي گفت که براساس آزادی اراده، هيچ محدوديتی برای انسان وجود ندارد، چون همه چيز در دسترس و اختيار او است، او آزاد است که حيوان شود يا موجودی آسمانی. در افکار او همچون عصر روشنگری، افکار مدرن مدارای دينی ديگران، مطرح شد. او عقيده به خرافات و طالع بينی ستاره شناسی را ريشه همه بی اخلاقی، بی اعتقادی، و بی ايمانی مي دانست. هومانيسم و رنسانس بر آن اساس طرح شد که اديان و فلسفه های گوناگون، حقيقت عامی را مطرح مي کنند. در سده های ميانه، الهيات و فلسفه تحت تاثير مهم فلسفه ارسطو و افلاتون بودند. او مي گفت که بزرگ ترين نعمت و هديه الهی، اعطای امکان آزادی به انسان است. آن طور که دانته مي گفت، آزادی اراده برای دسترسی به آزادی و انسانيت است. به قول او خدا در يکی از کتاب های آسمانی گفته است که: "ماانسان را بی خانمان و آواره آفريديم تا او محلی دلخواه برای خود بيابد، ماانسان را بدون چهره آفريديم تا او شکل و شمايلی مناسب برای خود انتخاب کند، ما انسان را بی استعداد آفريديم تا او استعداد و شکوفايی های خود را کشف کند". پيکو خلاف فلسفه و الهيات زمان خود، انسان را بخشی از جهان و کائنات نمي دانست بلکه جهانی کوچک که در جهانی بزرگ تر قرار دارد. او آشنايی دقيقی با عرفان آغاز سده های ميانه دين يهود، يعنی کابالايی داشت.
جيووانی پيکودلاميراندلا- درسال ۱۴۶۳در ايتاليا به دنیا آمد و در سال ۱۴۹۴ از طريق منشی اش و به دستور پاپ هشتم درسن ۳۱سالگی مسموم گرديد و به قتل رسيد. کليسای دولتی حاکم نه تنها بعضی از آثار او را ممنوع نمود بلکه به تعقيب و زندان وی نيز پرداخت. پيکو در خانواده ای اشرافی و مرفه به دنيا آمد و حافظه ای عجيب و قوی داشت. در دانشگاه او نه تنها به نحصيل حقوق کليسايی، ادبيات و فلسفه پرداخت، بلکه به راهنمايی معلم خانگی اش، زبان های لاتين، يونانی، عربی و عبری را فرا گرفت. او در سال ۱۴۸۶، نهصد تز خود را برای برقراری يک کنگره صلح فلسفی اعلان نمود که پاپ با ممنوع نمودن ۱۳ تز آن، به اتهام کفرآميزی، او را تحت تعقيب قرار داد. پيکو هدف کنگره جهانی خود در رم را کوشش برای آشتی اديان و فلسفه اعلان کرد. او در رابطه با آن کنگره نوشت که" فلسفه در جستجوی حقيقت بود -الهيات آن رايافت – و دين صاحب آن گرديد". بعدها پيکو را امير آشتی در پايان سده های ميانه ناميدند. او هدف از آن کنگره را دفاع از حيثيت انسان اعلان نمود. تحصيلات و آموزش های دوران کودکی وی موجب پايه های بعدی هومانيستی اش شده بودند.
سرانجام پاپ ششم يعنی آلکساندر در سال ۱۴۹۳ از اوا عاده حيثيت نمود و او را بخشيد. پيکو در آن کنگره برای دفاع از تزهای خود، از غالب متفکران آن زمان اروپا دعوت نموده بود. او مدعی بود که باکمک تزهای خود، خالق يک صلح فلسفی خواهد شد. وابستگی او به طبقه اشراف باعث شد که او از نظر مادی مستقل باشد و بتواند به نقاط گوناگون سفرکند، معلم خصوصی داشته باشد، و کتابخانه خصوصی اش را گسترش دهد.
از جمله آثار پيکو: درباره حيثيت و شرف انسان، اپرای اومانيه، و منتخب آثار او، هستند. در کتاب نخست، او احساس زندگی در دوره رنسانس را بيان مي کند. آخرين و مهمترين اثر او کتاب ۱۲بخشی عليه طالع بينی بر اساس علم نجوم وستاره شناسی است. او به دفاع از فلسفه ای پرداخت که روش اش براساس علم ارقام مي باشد. پيکو عليه کتاب مقدس و انجيلی مبارزه نمود که بدبينی، بيچاره گی و نااميدی در دين را عمده می نمود. بعدها مجموعه آثار انقلابی او در کشورهای مختلف اروپا، مورد توجه خاص قرار گرفتند. او درباره توانايی های انسان مي گفت که او همچون سوسمار برای سازش با محيط و شرايط جديد، رنگ عوض مي کند. پيکو عقيده به قضا وقدر را مخالف ايده آل انسان يعنی آزاد بودنش مي دانست. امروزه اشاره م يشود که مبارزات سخت او عليه غيبگويی و پيشگويی، ريشه مذهبی و مسيحی داشته و نه دلايل علمی و انسانی را که او نمايندگی مي کرد،ي ک انسان مذهبی مسيحی؛ ولی ضدسازمان کليسايی بود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد