پیام ناصر رحمانی نژاد
به مناسبت روز جهانی تئاتر، ۷ فروردین ۱۴۰۰ (۲۷ مارس ۲۰۲۱)
شنبه ۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۷ مارس ۲۰۲۱
ناصر رحمانی نژاد
پیام ناصر رحمانی نژاد به مناسبت روز جهانی تئاتر، ۷ فروردین ۱۴۰۰ (۲۷ مارس ۲۰۲۱)
لورن هنسبری، بانوی نمایشنامهنویس برجستهی آمریکایی، و اولین نمایشنامهنویس سیاهپوست آمریکایی که اثر معروفاش کشمش در آفتاب، در برادوی روی صحنه رفت، در جایی گفته: «نمیتوان با چشمان بینا و قلب زنده زندگی کرد و مصیبتی را که این جهان از آن رنج میبرد تشخیص نداد و نسبت به آن واکنش نشان نداد.»
همکاران تئاتری، تئاتر، در طول تاریخ همیشه زبان گویا و عریان حقیقت بوده است؛ در کشف حقیقت بوده و نشان دادن حقیقت، و تماشاگران خود را به جستجوی حقیقت راهنمایی کرده. تئاتر در اصل، خودِ حقیقت بوده و برای همیشه حقیقت خواهد ماند. در یک کلام، تئاتر زبان حقیقت در برابر قدرت بوده. تئاتر، اما، همچنین از پسِ نشان دادن حقیقت، عمل، اکشن، را طلب می کند. یعنی دینامیسم تحول تئاتر.
هنرمند راستین امروز تئاتر، همواره خود را به اعتبار همین ارزش والای تئاتر محک میزند و از خود سؤال میکند: با چنین حرفهای چگونه ممکن است در زندگی عملی خود جانب حقیقت را نگیرم و به دنبال حقیقت نباشم و از حقیقت، با عمل خود، دفاع نکنم؟
هنرمند راستین امروز تئاتر همچنین از خود میپرسد: اگر من از راز ازلی و ابدی تئاتر، از علت وجودی تئاتر که همانا حقیقت است، دفاع نکنم و تنها از اعتبار آن برای آراستن ظاهری خود، برای جلوهفروشی خود استفاده کنم، چگونه بر صحنه و در برابر تماشاگران میتوانم از حقیقت سخن بگویم؟
و نیز میتواند از خود سؤال کند: زمانی که با این جهان وداع میکنم، از خود چه چیزی باقی میگذارم و چگونه از من یاد خواهند کرد- اگر نامی از من به یاد مانده باشد؟
آیا واقعاً هیچ گاه از خود سؤال کردهاید که در آینده شما را چگونه قضاوت خواهند کرد؟ یا تنها به خود و امروز میاندیشید و معتقدید که پس از شما و در پس این روزگار جهان دیگری نیست، پس بگذار تا هستم آنچه میتوانم به چنگ آورم، بر اندوختههای خود بیفزایم و لذت جهان را ببرم؟ اگر چنین است، روی سخن من با شما نیست، روی سخن من با آن کسانی است که هنوز به حقیقت پایبندند و به حقیقت باور دارند و تئاتر را با حقیقت یگانه میبینند.
و اکنون، همکاران تئاتری، من از شما میپرسم: تا کی میتوان هتک حرمت به تئاتر و تحقیر هنرمندان را تاب آورد؟ برای آن که واقعیت موجود را ببینید کافی است بتوانید کمی از این هیاهوی بی محتوا، از این مضحکهای که ساختهاند فاصله بگیرید و از بیرون به وضعیت موجود تئاتر نگاه کنید. کافی است کمی خود را برکشید، سرِ خود را از این گنداب بالا بگیرید تا بوی تعفن آن را حس کنید.
پس از چهل و دو سال تماشاگر ترفندهای دیگران بودن، آیا زمانش نرسیده که خود دست به کار شوید و تئاتر خود را، تئاتری که شایستگی نام تئاتر را دارا باشد، بر پا دارید؟
قامت برافرازید، روی پاهای خود بایستید پیش از آن که دیر شده باشد. پایان کار در چشمانداز است!