قبای سبز مزرعه را گوسفندها خال میكوبند،
نوازش دامن علف زار را به پوزه به قيام بر میخيزند
برههای شيرمست بهاره به ساز چمن پای میكوبند
برق تيغهی داسغالهات خورشيدی میشود بر زمين
خورشيد بر گيسوانت غزل نرمهی طلا میخواند
نسيم نرم بهاری و رقص علف،
زلال چهرهات را ورق میزند
تمامی عسل اقيانوسهای شرق و غرب،
رنگ آميزی چشم و نگاهت را كمر میبندند.
نرمه موهای كنار پستان گوسفندان،
به آرايش انگشتانت بر میخيزند
نازنين!
چشمه سار سر انگشتانت،
جاری تمامی مائدههای زمين خواهد شد!…
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد