logo





سالی که گذشت هیچ از او یاد مکن...

دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹ - ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad04.jpg
سال دوهزار و بیست ترسایی را بیش از هر چیزی ویروس کووید نوزده مُهر و انگ زد. بنظرم واژۀ "کرونا" نه فقط "کلمۀ سال" بلکه همچنین نقطه عطفی در تاریخ بشریت خواهد بود.

آن ویروس نامریی، که گویا نخست در آزمایشگاههای چینی شخصیت یافته است، بتدریج ترس دست جمعی مردن را به جان مردم جهان انداخت.

البته ما قبلا تک به تکی میمُردیم ولی این شکل از دستجعمی مردن بیش از پیش مرگ را ترسناک ساخته است.

"جریان همگرایی جهانی" که بعد از جنگ بین الملل دوم با توافق از ما بهترانی در پشت پرده ها حکومت نامریی خود را ساخته، از این ترس بهره برداری عجیبی را استارت زده است. سوداگری که بعدها ابعادش معلوم خواهد شد.

البته تا آن موقع اما وقت خواهیم داشت که در جزئیات سرگرم شویم و مسایل خصوصی خود را حل کنیم.

در هر حالت ترس همیشه عاملی است که ما را از هدف لذت بردن از زندگی دور میکند و نمیگذارد خوشباشی را تجربه کنیم.

البته در آخر سال نیز که به اصطلاح آمپول پادزهر کرونا عرضه شده، هنوز نکبت کرونایی کاهش نیافته است. زیرا آرام آرام متوجه میشویم که چه رقابتی میان کنسرنهای داروسازی در جریان است. استفاده بهینه از ترس مردم، در آینده چرخ سودجویی سیستم حاکم را تندتر خواهد چرخاند.

البته ناصحان میگویند که ناامید نشویم و به سیاه نمایی مجال گسترش ندهیم. به جنبه های مثبت قضیه بنگریم. مثلا به کاهش آلودگی هوای شهرها و آن شتاب سرسام آوری که جریان زندگی داشت. اشاره نادرستی نیست. کافی است دقیق شویم که چقدر کمتر از قبل صدای بوق ماشین میشنویم.

راستی کسی آماری را سراغ دارد که چرا در شهرهای جوامع عقب مانده در قیاس با سرزمینهای پیشرفته کمتر بوق زده میشود؟

کرونا هر بدی که داشت صدای بوق را کمتر ساخت. بوقی که برای هشدار راننده یا "مشترک گرامی در سیستم عبور و مرور خیابانی" است. البته برای این که کاهش بوق، ما را یکباره هپروتی نسازد و به دام خوشخیالی و ساده لوحی نیفتیم همچنین از افزایش صدای آژیر آمبولانسها بگوئیم که مبتلایان به ویروس را انتقال میدهند.

البته آژیر بیشتر از بوق هشدار دهنده است. گاهی چنان بلند است که وقتی از کنار ما رد میشود برای لحظه ای فقط کر نمیکند بلکه گویایی و بینایی ما را نیز مُختل میسازد.

اعلام خطر البته فقط با فرکانسهای بالا فرستاده نمیشود. مثلا حیوانات هنگام زلزله فرکانسهای کوتاهی را میشنوند که ما قادر به شنیدنش نیستیم.

اصولا آدمی برای درک و دریافت تلاطم که مثلا میتواند ناشی از زلزله باشد از توانایی بالایی برخوردار نیست. هنگام تلاطمات گیج میخورد و دچار پریشانی و حتا بیهوشی میگردد. تاریخ میآموزد که در این مواقع گاهی نظام های ارزشی دُچار دگردیسی میگردند و عوض میشوند. البته این عبارت را در این سالها شنیده ایم که وقتی ارزشها عوض میشوند، عوضی ها با ارزش میگردند.

در این رابطه یک مثال بزنیم. متوجه هستید که در دورۀ پسا انقلابی و تثبیت نظام خلیفه گری چقدر واژه "زرنگی" با ارزش و چشم و چراغ محاورات عمومی شده است. زرنگی که در پیچاندن عقل دیگران میدانداری میکند و برای منافع شخصی و قشری هیچ معیاری اخلاقی را رعایت نمیکند. وقتی دزدی از جیب مملکت و مردم با کلمه اختلاس رفع و رجوع میشود، رسانه رسمی کشور دارد به ایده ال حکومتی تاوان میدهد که زرنگی و خر مردرندی را بعنوان ارزش تبلیغ کرده و گسترش داده است. این تبلیغات معمولا "بی صدا و زیر جلکی" به بدنه جامعه تزریق میگردد تا مردم زیاد متوجه محو شدن شرافتمندی بعنوان ارزش رفتاری در سیستم ارتباط اجتماعی نگردند. سالها است که صدای آژیر اضمحلال اخلاقی آمده است. منتها چون با فرکانس پائین فرستاده شده بخوبی درک و دریافت نگشته است.

بقول قدیمیها، ای سال کهنه بری که برنگردی...


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد