سرودهای از رفیق جانباختۀ تودهای، محمدعلی شهبازی
به کوشش: امید
شبکدهای است
با موشها
که پَرسه میزنند،
با گُرگها
که آدم میدَرَند،
با کرکسها
که آدم میخورند.
جُغدها
ادای بُلبل
خفاشها
ادای قناری در میآورند
ترانهها میگریانند
در این شبکده.
*
شبکدهای است
ماه: چشمِ زندانی
خورشید: روزنۀ سلّول
شمعِ زندانی:
خونِ چکیده بر زمین.
نه روُدخانهای
نه آبشاری.
گیاهاش خار
جانورش مار.
*
شبکدهای است
آری، شبکدهای است.